شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#انتخابات#آمریکا#کنگره آمریکا

پرونده «کابوس بایدن»/۵؛

انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و سربرآوردن اسکیزوفرنی اروپایی

انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و سربرآوردن اسکیزوفرنی اروپایی

روابط دو سوی اقیانوس اطلس در دو دهه گذشته فراز و نشیب های زیادی را تجریه کرده و در شرایط واگرایی و افزایش تنش ها، افکار عمومی و سیاستمداران اروپایی  مسیری کاملاً یک طرفه را در پیش گرفته اند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: در حالی که روسای جمهور ایالات متحده به طور سنتی نقش اصلی را در ایجاد سیاست خارجی ایفا می کنند، کنگره نیز یک بازیگر اساسی است و نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر ابتکارات سیاست خارجی رئیس‌جمهور بایدن و کسب حمایت دوحزبی ار اولویت های سیاست خارجی به خصوص روابط دوسوی آتلانتیک داشته باشد. علاوه بر این انتخابات میان دوره ای تقریباً همیشه یک رفراندوم در مورد رئیس جمهور مستقر و منعکس کننده برداشت رأی دهندگان از عملکرد حزب حاکم در حوزه سیاست داخلی و خارجی است. از این رو بیشتر ناظران و صاحب نظران بین المللی به انتخابات میان دوره ای به عنوان شاخصی نگاه می کنند که کدام حزب دو سال بعد کنترل کاخ سفید را در دست خواهد گرفت و جهت گیری و مناسبات سیاست خارجی خود را بر همین مبنا نسبت به ایالات متحده آمریکا تنظیم میکنند.

سؤالی که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده این است که تأثیر و پیامدهای انتخابات میان دوره ای برای روابط فراآتلانتیک چیست؟ ما در این نوشتار استدلال می کنیم که درست زمانی که اتحادیه اروپا امیدوار بود روابط بهتری با جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در پرتفوی متنوعی از موضوعات سیاست خارجی نظیر مشارکت ترانس آتلانتیک، تهدید فوری روسیه، روابط با چین، سیاست خاورمیانه ای و برجام و تغییرات آب و هوایی داشته باشد، انتخابات میان‌دوره‌ای ایالات متحده ممکن است به توقف هماهنگی فراآتلانتیک در این موضوعات مهم سیاسی منجر شود و اختلافات بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا را تشدید کند.

انتخابات میان دوره ای و سربرآوردن اسکیزوفرنی اروپایی در روابط فرآتلانتیکی

علی رغم گذشت دو سال از پیروزی جوبایدن، داستان عاشقانه دو سوی اقیانوس اطلس هنوز در سایه شوک بی وفایی و استرس دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ قرار دارد؛ به خصوص که دوران ریاست جمهوری ترامپ، قطبی شدن شدید ترجیحات سیاسی در داخل ایالات متحده را تشدید کرده است و همین امر باعث شده که بسیاری از موضوعات سیاست خارجی حمایت دو حزبی را از دست بدهند. این اختلافات شدید حزبی در خصوص روابط فرآتلانتیک در کنار ظهور چین مدعی، تهدید روسیه و عدم اطمینان از تداوم سیاست های فعلی ایالات متحده پس از دوران ریاست جمهوری بایدن، باعث شده است تا سیاستمداران اتحادیه اروپا ارزش ها و منافع روابط فراآتلانتیک را مجدداً ارزیابی کرده و برای ایجاد نوع جدیدی از مشارکت دوسوی اقیانوس اطلس تلاش نمایند که بیشتر با واقعیت های یک جهان چندقطبی در حال ظهور هماهنگ باشد.

روابط دو سوی اقیانوس اطلس در دو دهه گذشته فراز و نشیب های زیادی را تجریه کرده است و در شرایط واگرایی و افزایش تنش ها، افکار عمومی و سیاستمداران اروپایی مسیری کاملاً یک طرفه را در پیش گرفته اند؛ این امر به ویژه در رابطه با روسای جمهور ایالات متحده قابل توجه بوده است. در اروپا، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به عنوان یک خطر تلقی می شد، در حالی که رئیس جمهور باراک اوباما محبوبیت زیادی داشت. دونالد ترامپ تهدیدی بزرگ برای صلح جهانی محسوب می شود در حالی که دولت جو بایدن را در شرایط کنونی ناجی خود می‌دانند. این واگرایی و همگرایی در روابط فرآتلانتیک باعث شده است تا در شرایط کنونی که بیشتر نظرسنجی ها به نفع جمهوری خواهان است، مقامات اروپایی انتخابات میان دوره ای را که ممکن است بر روابط فرآتلانتیکی و منافع مشترک آنها در جهان تأثیرات منفی بر جای گذارد؛ با نگرانی دنبال کنند.

بسیاری از محققان معتقدند در حالی که حفظ روابط فرآتلانتیکی برای هر دو طیف سیاسی آمریکا مسئله و موضوع مهمی و حیاتی است؛ یک اسکیزوفرنی اروپایی در تحسین سیاست های دموکرات ها و نگرانی از آسیب زدن جمهوری خواه ها به روابط استراتژیک فرآتلانتیکی وجود دارد که به دلیل نگرانی از پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای، دوباره عود کرده است. صرفنظر از این همگرایی و واگرایی تاریخی، به نظر می رسد آنچه باعث عود کردن این اسکیزوفرنی اروپایی در آستانه انتخابات میان دوره ای شده است نگرانی آنها از تغییر جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده در پنج حوزه مشارکت سرمایه گذاری و تجارت ترانس آتلانتیک، دفع تهدید روسیه، نوع روابط با چین، مسئله هسته ای ایران و نهایتاً مسئله تغییرات آب و هوایی است که به شدت از سیاست های حزبی متأثر می شوند و ترکیب کنگره تأثیری زیادی بر جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده در این حوزه و منافع اتحادیه اروپا بر جای می گذارد.

انتخابات میان دوره ای و بیم پایان ماه عسل روابط تجاری دو سوی آتلانتیک

نگاه بسیاری از دولتمردان و شرکت های اروپایی به انتخابات میان دوره ای ایالات متحده همانند نگاه مرغی است که به چاقو نگاه می کند. روابط تجاری واشنگتن- بروکسل که در دوره ریاست جمهوری ترامپ به شدت مسموم شده بود در دوران ریاست جمهوری بایدن وارد دوران جدیدی شده، اما مجدداً در آستانه انتخابات میان دوره ای در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در دوره بایدن تعرفه‌های تنبیهی که توسط رئیس‌جمهور سابق، دونالد ترامپ وضع شده بود را حذف کردند، به ۱۷ سال جنگ حقوقی بر سر یارانه هایی تولید پایان دادند و به توافق مهمی برای کربن زدایی از صنایع جهانی فولاد و آلومینیوم در راستای مبارزه با تغییرات آب و هوایی دست یافتند. اما انتخابات میان دوره ای نشانه‌های هشداردهنده‌ای در مورد مسیر آینده روابط تجاری فرآتلانتیک مخابره می کند چرا که بسیاری از جمهوری خواهان اتحادیه اروپا را حوزه مسائل تجاری، دشمن ایالات متحده می دانند و پیروزی جمهوری خواهان علاوه بر اعمال تعرفه های تنبیهی و اقدامات حمایتی، بیم خروج از توافق نامه های آب و هوایی و برنامه های جاه طلبانه کاهش انتشار را نیز افزایش می دهد.

انتخابات میان دوره ای و سیاسی شدن همکاری هایی امنیتی فرآتلانتیکی

در حوزه همکاری های امنیتی و به خصوص فوری ترین موضوع امنیت ملی که ایالات متحده و همچنین اتحادیه اروپا یک اجماعی میان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات وجود دارد و به نظر می رسد در این حوزه شاهد کم ترین تأثیر انتخابات میان دوره ای و کمترین واگرایی دو سوی آتلانتیک باشیم. چرا که پس از یک دوره تنش هایی که در نتیجه خروج شتاب زده نیروهای آمریکایی از افغانستان و همچنین پیمان آکوس به وجود آمد، جنگ اوکراین وحدت فرآتلانتیکی را احیاء کرد و رویکرد ساده و چهار وجهی بایدن شامل حمایت شدید دیپلماتیک از اوکراین، استفاده از تحریم‌ برای سخت‌تر کردن شرایط پوتین، ارسال سلاح‌های کافی به اوکراین برای حفظ توان دفاعی آن در جنگ و همچنین اجتناب از تحریک روس‌ها به جنگ جهانی سوم؛ هم مورد قبول جمهوری خواهان بود و هم با رویکرد نرم اتحادیه اروپا همخوانی داشت.

اما یک نگرانی عمیقی میان اروپایی ها وجود دارد که در صورت کسب اکثریت کنگره توسط جمهوری خواهان، آنها استراتژی کلی بایدن را زیر سوال ببرند و در راستای استراتژی انزوانه طلبانه راست افراطی «اول آمریکا» درصدد مخالفت با سیاست خارجی مداخله جویانه و تضعیف دولت بایدن به دلیل آثار تورمی ناشی از جنگ برآیند. به علاوه تنزل مسائل امنیتی و دفاعی دو سوی آتلانتیک به سطح لفاظی ها و رقابت های سیاسی این خطر را در پی دارد که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴، جمهوری خواهان کنگره، بیشتر و بیشتر علاقه مند به تضعیف و ناکارامد نشان دادن دولت بایدن و زمینه چینی برای پیروزی جمهوری خواهان خواهند بود و این امر می تواند به قیمت از دست دادن حمایت کنگره حتی برای مهم ترین اهداف سیاست خارجی بایدن و اتحاد فرآتلانتیک تمام شود.

همچنین تفاوت نگرش های حزبی در زمینه حمایت از ناتو، نقطه روشن بالقوه دیگری است که باعث افزایش نگرانی اروپایی ها نسبت به انتخابات میان دوره ای شده است. در حالی که دولت بایدن به وضوح ائتلاف ترانس آتلانتیک را به عنوان سنگری کلیدی در برابر توسعه طلبی روسیه در اوکراین و فراتر از آن می بیند؛ بسیاری از جمهوری خواهان و به طور مشخص دونالد ترامپ، رندپل و کوین مک کارتی که قرار است در صورت کسب اکثریت جمهوری‌خواهان، رئیس مجلس شود به ناتو و اهداف آن متعهد نیستند و گسترش ناتو به شرق را توجیه کننده عامل تجاوز روسیه به اوکراین می دانند.

انتخابات میان دوره ای و استراتژی ضد چینی ایالات متحده؛ حرکت اتحادیه اروپا بر لبه تیغ

مقابله با چین به عنوان رقیب اصلی ژئوپلتیک ایالات متحده آمریکا از جمله موضوعاتی است که بیشترین اجماع و همگرایی را میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه دارد و به نظر می رسد انتخابات میان دوره ای تأثیری در این استراتژی ضدچینی نداشته باشد. مواضع سخت ایالات متحده که به دلیل کسری تجاری و مقصر دانستن چین برای از دست دادن مشاغل تولیدی توسط ترامپ اتخاذ شد، با شیوع کووید-۱۹ در کشور چین و سرپوش گذاشتن این کشور بر آن تثبیت شد و در دوره بایدن نیز به دلیل مسئله اویغورها در سین کیانگ ، مسئله هنگ کنگ، قاطعیت نظامی در دریاهای چین شرقی و جنوبی و تنش ها بر سر تایوان تقویت شد. با این حال در حوزه روابط فرآتلانتیکی یک اختلاف نظر عمیقی بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده در برخورد با چین وجود دارد. در حالی که ایالات متحده به عنوان قدرت هژمون و خواهان حفظ وضع موجود و چین به عنوان یک قدرت نوظهور تجدیدنظر طلب در تله توسیدید گرفتار شده اند؛ اتحادیه اروپا وظیفه دشوار مدیریت روابط پیچیده خود با پکن و واشنگتن و همچنین کاهش اثرات و تقابل دوجانبه آنها مواجه است تا نظم جهانی مبتنی بر قوانین را از آسیب بیشتر محافظت کند.

انتخابات میان دوره ای شاید تأثیری بر مواضع ایالات متحده نسبت به چین نداشته باشد اما برای اتحادیه اروپا حیاتی و تعیین کننده است چرا که در شرایطی که بی ثباتی در همسایگی اتحادیه اروپا توسط سیاست تهاجمی روسیه تشدید شده و چالش‌های ناشی از ظهور چین بیشتر آشکار شده است؛ پیروزی جمهوری خواهان افراطی و احیای یکجانبه گرایی آمریکا دوران ریاست جمهوری ترامپ به شدت اعتماد به ائتلاف ترانس آتلانتیک را تضعیف و اتحادیه اروپا را نسبت به روسیه و چین در موضع ضعف قرار خواهد داد.

انتخابات میان دوره ای و فریز شدن مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی ایران

موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران همواره یک متغیر مهم در روابط فرآتلانتیکی بوده و روابط اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران و مواضع این اتحادیه در خصوص برنامه هسته ای کشورمان همواره تابعی از همگرایی و واگرایی در روابط فرآتلانتیکی بوده است. هرچه که سیاست های یکجانبه گرایی ایالات متحده در دوران ترامپ و خروج این کشور از پیمان برجام انتقادات بسیاری از کشورهای اروپایی را در پی داشت و مواضع آنها را به جمهوری اسلامی ایران نزدیک کرد؛ این روند در دوره بایدن معکوس شد و ما شاهد یک همگرایی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به توافق هسته ای هستیم.

این فشارها و هم سویی میان دو سوی آتلانتیک به خصوص بعد از جنگ اوکراین و ناآرامی های اجتماعی اخیر در کشورمان بیشتر نیز شده است به نحوی که نه تنها مواضع دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان نسبت به قبل از خروج ترامپ از توافق با ایران بلکه مواضع ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد برنامه هسته‌ای ایران به نحو بی سابقه ای هم سوتر شده است و از این نظر انتخابات میان دوره ای نه تنها در کوتاه مدت بر ذوب شدن یخ های مذاکرات هسته ای تأثیری نخواهد داشت؛ بلکه روند مذاکرات را بیشتر در هاله ای از ابهام فرو می برد چرا که ترکیب احتمالی کنگره و کسب اکثریت سنا توسط جمهوری خواهان، دادن تضمین دولت بایدن به جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایداری منافع اقتصادی حاصل از برجام را دشوارتر خواهد کرد.

انتخابات میان دوره ای و تغییرات اقلیمی؛ ابهام در اهداف همگرای انتشار گازهای گلخانه ای

تغییرات اقلیمی یکی از حوزه‌هایی روابط فرآتلانتیکی است که به شدت از احزاب و انتخابات میان دوره ای کنگره متأثر می شود؛ در حالی که جمهوری خواها به مسائل زیست محیطی و تغییرات اقلیمی به چشم یک فرزند ناخواسته می نگرند و ترامپ در ۴ نوامبر ۲۰۲۰ از توافق پاریس خارج شد، جو بایدن برای معکوس کردن این اقدامات زیانبار زیست محیطی، یک بسته محرک سبز ۲ تریلیون دلاری مشابه اهداف اتحادیه اروپا برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ایالات متحده تا سال ۲۰۵۰ و همچنین یک بسته ۵ تریلیون دلاری مشابه تعهد ۴ تریلیون دلاری اتحادیه اروپا برای تامین مالی پایدار حمایت از گذار زیست محیطی اختصاص داد.

علاوه بر این اراده بایدن برای بازگرداندن ایالات متحده در گفتگوهای آب و هوایی، همکاری چندجانبه در مورد مسائل زیست محیطی را احیا کرد و همسویی اهداف اتحادیه اروپا و ایالات متحده در زمینه انتشار گازهای گلخانه ای فرصت های زیادی برای شرکت های اروپایی به منظور صادرات راه حل ها و تخصص های سازگار با محیط زیست به ایالات متحده فراهم کرد که در صورت کسب اکثریت کنگره توسط جمهوری خواهان، همه این همکاری ها و سیاست های جسورانه دموکرات ها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در هاله ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

نتیجه

در حالی که کمتر از یک هفته به انتخابات میان دوره ای ایالات متحده باقی مانده است، روند انتخابات به وضوح تحت سلطه مسائل داخلی بوده است. با این حال، تأثیر انتخابات ۸ نوامبر احتمالاً فراتر از مرزهای آمریکا و به خصوص در اتحادیه اروپا احساس می‌شود. اگرچه سیاست خارجی به طور سنتی یکی از حوزه های نفوذ ریاست جمهوری است و به ندرت اتفاق می افتد که رؤسای جمهور آمریکا از نظر سیاسی چنان ضعیف شده باشند که مخالفان کنگره بتوانند سیاست ها را در جهتی کاملاً متفاوت هدایت کنند؛ اما اگر آخرین نظرسنجی ها تایید شود، تغییراتی در ترکیب کنگره و سلطه جمهوری خواهان، پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی ایالات متحده و روابط فرآتلانتیکی در پی خواهد داشت.

به باور بسیاری از صاحب نظران کاهش کمک نظامی به اوکراین، افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران به خاطر برنامه هسته ای، اتحاد استراتژیک با روسیه و همچنین ادعاهای حقوق بشری، اتخاذ مواضع سخت تر اقتصادی نسبت به چین، ارزیابی روابط تجاری با اتحادیه اروپا و همچنین بازنگری تعهدات در حوزه تغییرات اقلیمی از جمله مهمترین و در دسترس ترین مسائل سیاست خارجی است که دستخوش تغییر خواهند شد و در شرایط ابهام چشم‌انداز ژئوپلیتیک فعلی جهانی و بی ثباتی پیرامونی اتحادیه اروپا، باعث واگرایی بیشتر میان دو سوی آتلانتیک و حرکت بیشتر اتحادیه اروپا به سمت استقلال استراتژیک و وابستگی کمتر به ایالات متحده آمریکا خواهد شد.