شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#اوکراین#کتاب#دوپارگی#هویتی#فکری

دوپارگی هویتی و فکری در اوکراین

دوپارگی هویتی و فکری در اوکراین

کتاب «اوکراین۲۰۲۲: خطر نادیده گرفتن تاریخ» حاصل پژوهش جمعی از نویسندگان ایتالیایی است.

دکتر محمد مسجدجامعی نیز با ارائه مقاله‌ای با عنوان «زمینه‌های دینی جنگ اوکراین» یکی از نویسندگان این اثر است و چنانچه از عنوان آن برمی‌آید به بررسی زمینه‌های دینی این بحران پرداخته که تحت الشعاع جنبه‌های سیاسی آن قرار گرفته است. مسجدجامعی درباره هدف این پژوهشگران ایتالیایی می‌گوید: آنها می‌خواستند مسئله اوکراین را با توجه به کلیت تاریخی‌ و همه ابعادش، و نه صرفاً بر اساس گزارش رسانه‌ها، بررسی کنند. نکته مهم این است که در چنین شرائطی که کم و بیش همه یک نوع نگاه و یک نوع تصور در مورد این بحران دارند، در این بین عده‌ای چنین تصمیمی می‌گیرند تا موضوع را با دقت بیشتری مطالعه کنند.

سفیر اسبق ایران در واتیکان درباره ابعاد دینی بحران اوکراین می‌افزاید: واقعیت این است که زمینه دینی این بحران معیار خوبی است برای آنکه عمق سیاسی ـ اجتماعی و تاریخی ـ فرهنگی آن را کشف شود. نه به این معنی که عامل دینی در حال حاضر نقش آفرین مهمی باشد. برای مثال در مورد داعش و مشکلی که در عراق یا در سوریه ایجاد شد، عامل دینی خصوصا در آنجایی که آنها در مقابله با شیعیان بودند، یک عامل بسیار تاثیرگذار بود. یا اقدامات بوکوحرام در نیجریه یا در غرب آفریقا، عامل دینی، عامل مهمی است. در اوکراین در حال حاضر عامل دینی اینگونه نیست. ولی از قِبل عامل دینی شما می‌توانید تصوّر روشن‌تری در مورد انشقاق‌ها، چالش‌ها و گسست‌های جامعه اوکراین به دست ‌آورید. به طور خلاصه باید گفت در این بحران حتی آن نوع تعارض دینی یا تعارض کلیسایی که بین صرب‌ها و کروات‌ها در جریان جنگ اخیر در یوگسلاوی می‌بینید، وجود ندارد.

مسجدجامعی درباره زمینه‌های مشترک دینی روسیه و اوکراین می‌گوید: اوکراین کشور بزرگی است از نظر مساحت بزرگ‌ترین و به لحاظ جمعیت یکی از کشورهای پر جمعیت اروپاست. این کشور منهای داستان جنگ کنونی، در درون خود شکاف‌های مختلفی دارد ولی انشقاق و شکاف بزرگ آن عمدتاً ناشی از این است که بخش شرقی این کشور یک نوع تجربه تاریخی دارد، یک نوع تصور و ایده آل دارد، یک نوع خود و هویتش را تعریف می‌کند و بخش غربی‌اش به نوع دیگری خود را می‌بیند و تعریف می‌کند. این مشکل کم و بیش از قرن شانزدهم به بعد آغاز می‌شود.

او می‌افزاید: اوکراین عملا دو پاره است، کشوری دو پاره که بخش شرقی‌اش در یک عالم زندگی می‌کند بخش غربی‌اش در عالمی دیگر. کم و بیش همچون لیبی که بخش شرقی آن مصری و تا حدودی خاورمیانه‌ای است و بخش غربی آن مغربی و شمال افریقایی.

عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه درباره تاریخ اشتراکات فرهنگی و هویتی روسیه و اوکراین معتقد است: مردم اوکراین همه اسلاو هستند. در یک تقسیم بندی کلی در مجموع قلمرو شوروی سابق، غیر از جمهوری‌های بالتیک که لیتوانی و لتونی و استونی باشند، بقیه یعنی بلاروس و مولداوی و اوکراین و خود روسیه همگی اسلاو هستند. علاوه بر اینها، چک و اسلواکی، لهستان، بلغارستان‌ و بخش‌هایی از یوگسلاوی مخصوصا بخش صربستان نیز اسلاو هستند. این اسلاوها همواره نوعی انسجام درونی داشته‌اند، خصوصا در آنجایی که علیه عثمانی‌ها بودند. آنچه در بین بخش شرقی و غربی اوکراین مشترک است، حالتی است که به دنبال اثبات «واقعیت اوکراینی» است به این معنی که ما کمتر از روس‌ها نیستیم؛ یا مساوی هستیم و یا احیاناً یک پله بالاتریم. این حالت حتی در دوران تزارها هم وجود داشت. در دوران شوروی سابق هم حساب اوکراین و اوکراینی‌ها با سایر جمهوری‌ها فرق می‌کرد. و همواره از نظر توسعه صنعتی و علمی و توان صادراتی، بخش پیشرفته شوروی بوده‌اند. این احساس کمتر نبودن، پس از استقلال اوکراین و فروپاشی شوروی به شدت تقویت شد. غربی‌ها و اروپایی‌ها، به ویژه آمریکایی‌ها نیز به دلیل رقابتی که با روس‌ها داشتند در تقویت این احساس بسیار کمک کردند. احساس اوکراینی بودن پس از فروپاشی، مخصوصا بعد از جریان کریمه در ۲۰۱۴، تقویت شد. در سال‌های اخیر نیز این حالت فوق العاده شدید شد.

۶۵۶۵