شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#روسیه#صدا و سیما

آیا دوگین ایران را درگیر نزاع هویتی روسیه با غرب می‌کند؟

آیا دوگین ایران را درگیر نزاع هویتی روسیه با غرب می‌کند؟

دوگین بارها در صدا و سیما ظاهر شده و به تبیین اندیشه های خود پرداخته است. آیا برخی در این نبرد هویتی بین مسیحیت ارتدکس و کاتولیک و منازغه هژمونیک روسیه و غرب سهم و نقشی برای ایران در نظر می گیرند؟ آیا ممکن است باز هم کلیسای ارتدکس دیگری مثل کانتور در ایران تاسیس شود؟ آیا ممکن است باز هم ایران ناخواسته هزینه های منازعه ای را بپردازد که هیچ ارتباطی به او ندارد؟

ماهان نوروزپور: در جنگ جهانی اول هوایپمای یک خلبان روس در قزوین سقوط کرد. روس ها جسد او را در محوطه ایی به نام کانتور دفن کردند. محوطه ایی که پیش تر توسط دولت ایران طی یک قرارداد تجاری با رییس یک شرکت بیمه‌ی روسی به روسیه داده شده بود. در حوالی جنگ جهانی دوم در این محوطه کلیسایی با آجر های قرمز و معماری روسی و محرابی که به سمت خاور است و نشان از ارتدکس بودن این کلیسا دارد در قزوین ساخته شد. مقبره‌ی آن سرباز روس جنگ جهانی اول و کلیسای ارتدکس کانتور یادگار حضور روس ها در خاک کشور در دو جنگی هستند که ایران و مردمش هیچ نقشی در آن نداشتند و هیچ سهمی جز فقر و قحطی و ویرانی برایشان نداشت.

اگر چه امروز هیچ اثری از سربازان یا کشیش های ارتدکس روسی در کوچه و خیابان های ایران مشاهده نمی شود اما اعتقادات و باور های کلیسای ارتدکس و نظریه پردازان آن همچنان در ایران و دیگر کشور های خاورمیانه تبلیغ و نشر داده می شوند. قرن ها از وقتی که کلیسای روم به دلایل سیاسی و اعتقادی از هم گسست و به دو پاره‌ی ارتدکس و کاتولیک تبدیل شد گذشته اما انگار رقابت مسیحیت شرقی و غربی تا امروز ادامه پیدا کرده است. یکی از نظریه پردازان ملی گرای روسی که خودش را بسیار سفت و سخت مدافع سنت ارتدکسی می داند، الکساندر دوگین معروف به «مغز پوتین» است او کلیسای کاتولیک و پروتستان را دارای اعتقاداتی مدرن وکارکرد آن ها را در راستی تبلیغ ارزش های غربی منحط و فاسد می داند و معتقد است که روسیه و شخص ولادیمیر پوتین طلایه دار مبارزه با غرب و دفاع از سنت ها ست. او در یکی از کتاب هایش به نام «تئوری چهارم سیاست» می گوید:

«ارزش های آمریکایی تظاهر می کنند که ارزش هایی جهانی هستند در حالی که آن ها یک قالب تازه‌ی سلطه‌ی ایدئولوژیکی روبروی چندگانگی فرهنگ ها و سنت های زنده در جهان هستند به همین خاطر تمام سنت گرایان باید با غرب و جهانی شدن دشمنی بورزند»

آیا دوگین ایران را درگیر نزاع هویتی روسیه با غرب می‌کند؟

اما آنچه سبب شد تا بار دیگر نام الکساندر دوگین و مسیحیت ارتدکس روسی در سطح دنیا و ایران مطرح شود به ماجرای ترور و قتل دختر او در روسیه باز می گردد. یک شنبه هفته گذشته سی مرداد ماه دوریا دوگین، دختر این فیلسوف ملی گرا و ارتدکس روس، در انفجار خودرو شخصی اش در نزدیکی مسکو کشته شد. برخی کارشناسان بلافاصله هدف از این بمب گذاری را ترور شخص الکساندر دوگین اعلام کردند که به هر دلیل از این سانحه جان سالم بدر برده و دختر او به جایش قربانی شد.

اما دوگین واقعا کیست و آیا نظراتش واقعا اینقدر اهمیت دارند که بلای جان او شوند؟

الکساندر دوگین را بسیاری از متفکران یک «فاشیست» خوانده اند که پروژه‌ی فکری اش بومی سازی افکار فاشیستی برای مردم روسیه است. او که در یک خانواده‌ی رده بالای نظامی متولد شد، نخستین بار در سی سالگی به عنوان نویسنده‌ی روزنامه دن که یک روزنامه‌راست افراطی است درست وقتی که شوروی فرو پاشید؛ بخاطر انتشار مانیفستی با عنوان «جنگ بزرگ قاره ها» مشهور شد. او در این مانیفست چهره ایی از روسیه به عنوان رهبر امپراتوری اوراسیا به تصویر کشید که رویاروی غرب فاسد و منحط ایستاده است.

هفت سال بعد، دوگین کتابی را منتشر کرد که شهرتش را دو چندان و منزلتش را در کرملین بیشتر از پیش کرد. او در «بنیان های جغرافیای سیاسی» نظریه‌ی موسوم به اوراسیائیسم خودش را مطرح کرد و زمان زیادی نگذشت که این اثر جنجال برانگیز دوگین، جزو کتاب های درسی کالج ارشد کارمندان نیرو های مسلح روسیه قرار گرفت.

دوگین در این کتاب یک روسیه‌ی ابر قدرت می خواهد؛ ابر قدرتی که بخاطر موقعیت جغرافیایی منحصر به فردش که بخشی از آن در اروپا و بخش دیگر آن در آسیاست باید سایه‌ی قدرت خودش را بر هر دو قاره پهن کند. او در مصاحبه ایی با برنامه‌ی «۶۰ دقیقه» تلویزیون سی. بی. اس آمریکا در این باره گفته بود: «این رویای ماست که به عنوان یک ابر قدرت به عنوان یکی از مراکز تصمیم گیری در کنار دیگر قدرت ها شناخته شویم. ما به هیچ وجه به دنبال تک قدرتی شدن جهان نیستیم بلکه ما به دنبال یک جهان چند قدرتی منصفانه هستیم که روسیه هم یک قطب تصمیم گیری این جهان باشد. برای بازگشتن به وضعیت ابر قدرت بودن روسیه قدرت نظامی به تنهایی کافی نیست بلکه به ابزار های دیپلماتیک و بازگشتن به روح و هویت روسی هم نیازمندیم.»

دوگین در این کتاب صراحتا گام‌هایی که دولت روسیه باید برای باز پس گیری قدرت بردارد، تعیین کرده است که از جمله آنها نزدیکی ایران و تسخیر اوکراین است. دوگین که راهکاری هایش یک به یک توسط رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین اجرا شده اند؛ اوکراین را مانع جدی بر سر راه روسیه برای تبدیل شدن به یک قدرت فرا منطقه ایی می بیند. او که در دهه های گذشته مقام های دولتی مهمی مانند ریاست «گروه معتبر جامعه شناسی روابط بین الملل دانشگاه دولتی مسکو» در سال های ۲۰۱۴-۲۰۰۹ و سردبیری کانال تلویزیونی تزارگراد طرفدار کرملین در سال ۲۰۱۵ را به عهده داشته است؛ همواره جهان بینی ملی گرایانه و به گفته‌ی بسیاری، فاشسیتی اش را در ساختار فکری ساکنین کرملین جا انداخته است.

اگر چه بیشتر راه حل هایی که این ایدئولوگ روسی برای افزایش قدرت روسیه در کتاب ها و مقالاتش ارائه داده توسط ولادیمیر پوتین اجرایی شده اما او معتقد است که پوتین آن مقداری که مردم روسیه و مشاورانش از او می خواهند اقتدار گرا نیست و او باید بیش از پیش برای تثبیت اقتدار روسیه تلاش کند.

دوگین، معتقد است که غرب به ویژه آمریکا اقتدار و حق حاکمیت دولت های شرق را به رسمیت نمی شناسد و برای ترویج ارزش های لیبرال و آمریکایی در صدد براندازی تمامی سیاستمداران سنت گرای جهان بر آمده است. او حتی در مصاحبه ایی با تی آر تی ترکیه، فتح الله گولن متفکر مسلمان ترکیه ایی و پیروانش را شبکه ایی از نفوذ آمریکایی در ترکیه خواند و پیروان او را مسوول و عاملین کودتای نافرجام ۲۰۱۶ ترکیه دانست.

توجه ویژه او به ترکیه و ایران از این منظر است که تنها این دو کشور هستند که می توانند روسیه را در تحقق اوراسیائیسم و ایستادگی در برابر هژمون غرب یاری کنند. از این منظر دوگین همیشه سوای از ایران توجه ویژه ای به ترکیه داشته است؛ اگرچه این عنایت در خصوص ترکیه بیشتر یک سویه بوده و ترک ها در برقراری مناسبات با او بسیار جانب احتیاط را نگه داشته اند.

او معتقد است زمانی که رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه از گولن جدا شد و روابط همکارانه اش با روسیه را افزایش داد؛ گولن به کمک آمریکا در صدد براندازی او به وسیله‌ی کودتا بر آمدند که با کمک ولادیمیر پوتین، کودتای آن ها با شکست مواجه شد. او در همین مورد صراحتا بیان کرد: "ترکیه بخاطر نیرو های میهن پرستی که در کنار آقای اردوغان هستند در صلح و آرامش و در حال پیشرفت است و البته من نقش دولت روسیه را در این مورد بسیار پر رنگ می بینم چرا که ما در کنار مردم ترکیه بودیم..."

دوگین در همین مصاحبه از ریاست جمهوری دونالد ترامپ اظهار خوشحالی کرد چرا که معتقد بود ترامپ حق حاکمیت دولت روسیه را می پذیرد و با وجود ترامپ، ترکیه، روسیه و ایران می توانند همکاری بسیار خوبی باهم داشته باشند او گفته بود: "پیروزی ترامپ، یعنی آرامش و صلح در خاورمیانه. "

شاید عجیب به نظر برسد که این فیلسوف ضد غرب که پیش تر گفته بود تمامی سنت گرایان جهان می بایست با ارزش های آمریکایی دشمنی بورزند از ریاست جمهوری ترامپ خرسند گشته بود. رییس جمهوری که با خروج از برجام و اعمال تحریم های بسیار سخت و ظالمانه علیه ملت ایران، فشار سنگینی را به طبقه متوسط و محروم این کشور وارد کرد. دوگین حتی از برگزیت، خروج انگلستان از اتحادیه‌ی اروپا، نیز حمایت کرده است. اینطور به نظر می رسد که در نظام فکری دوگین، هر همکاری و اتحادی در اروپا و خاورمیانه که روسیه در آن حضور نداشته باشد را مانع جدی برای رویای ملی گرایانه‌ی خودش یعنی امپراتوری روسیه در اوراسیا می داند.

این نظریه پرداز ارتدکس معتقد است که ما در دوره ی آخرالزمان و در وضعیت آخر الزمانی قرار داریم او مفهوم روسیه را با مفهوم تمدن مسیحیت ارتدکس یکی می داند و از همین نقطه نظر شوروی را مورد انتقاد قرار می دهد که هویت ارتدکسی روسیه را به باد داد و حال آنکه در نظر او آنچه بعنوان اصلی ترین هویت روسیه در تاریخ مطرح بوده همین هویت مسیحیت ارتدکسی بوده است. دوگین بر این باور است که روسیه در حال بازگشت به هویت تاریخی خود یعنی هویت مسیحی ارتدکس است و ولادیمیر پوتین تجلی این هویت مسیحی است که به همراه او مردم روسیه نه تنها هویت مسیحی خود را بلکه تمام حاکمیت و اقتدار خود را باز پس می گیرند. او روسیه را امپراتوری روم سوم و مسوول پیش بردن ماموریت کلیسای ارتدکس می داند.

دوگین در یک برنامه‌ی تلویزونی در صدا و سیمای کشورمان، روسیه و ایران را هم‌رزم یک نبرد آخرالزمانی دانست و از مولفه های مشترکی که این دو کشور باهم دارند صحبت کرد. او در این برنامه تشریح کرد که ارتدکس ها در تمدن مسیحی اقلیت هستند همانطور که شیعیان در تمدن اسلامی اقلیت هستند. این فیلسوف مسیحی معتقد است که مسیحیان ارتدکس می توانند هم‌پیمانان بهتری برای شیعیان باشند تا اسلام سنی چرا که کشور های جهان عرب، نماینده‌ی آمریکا و مسوول پیاده سازی پروژه های امریکایی در خاورمیانه اند.

او در این برنامه افزود: «من همیشه به ائتلاف روسیه و تشیع اعتقاد داشتم و این را بخشی از سرنوشت تاریخی مردم دو کشورما می دانم. " بیان الکساندر دوگین بیشتر از آنکه به یک فیلسوف یا نظریه پرداز سیاسی شبیه باشد به یک کشیش ارتدکس شبیه است. انتخاب واژگان و جبه‌بندی های او به گونه اییست که انگار به گفته‌ی خودش «به تاریخ بازگشته» است. او آمریکا را یک اهریمن و لیبرالیسم را «وحشیانه ترین، ملعون ترین، جنایتکار ترین و نفرت انگیز ترین هیولا» می داند و معتقد است که ولادیمیر پوتین نماینده‌ی جنگیدن با شیطان است.

او در رابطه با جنگ اوکراین نیز گفته است: «بدون بسیج کردن تمام جامعه برای جنگیدن با شیطان که الان در اوکراین در حال وقوع است نمی توانیم به پیروزی برسیم.» او حمله‌ی روسیه به اوکراین را «عملیات ویژه‌ی نظامی» خوانده و این وضعیت را مثل جنگ جهانی اول دانسته است. از نظر دوگین: «ما یا در اوکراین پیروز می شویم و بقای خود را حفظ می کنیم یا شکست می خوریم و نابود می شویم.»

غرب ستیزی و نگاه غیر انسانی الکساندر دوگین به غرب چیز نادر و تازه ایی نیست. همانطور که خود او معتقد است این یک نبرد و مسیر تاریخی بین نظام فکری ارتدکس و ارزش های غربی است. او در مراسم ترحیم دخترش دوریا دوگین، اینطور سخن گفت: «اگر کسی با مرگ دوریا منقلب شده است بداند که دوریا تنها یک خواسته داشت. مرا به خاطر نیاورید و برایم بزرگداشت نگیرید بلکه فقط برای کشور بزرگمان بجنگید و از ایمان مسیحی و ارتدکسی ما نگهبانی کنید. هزینه ایی که ما باید برای این اهداف بپردازیم تنها یک چیز است و آن پیروزی است. پیروزی روسی ما، پیروزی ارتدکسی ما و پیروزی امپراتوری ما.»

مختصر مطالعه ایی درباره‌ی مبارزه‌ی هویتی کلیسای ارتدکس و کاتولیک کافیست تا بفهمیم، یکی از آبشخورهای این نفرتِ به قول برخی منتقدان دوگین، «فاشیستی» از غرب در کجاست؟ اما ایران در این منازعه میان کلیساها کجا قرار دارد؟ بدون تردید ایران بیش از ۴۰ سال است که درگیر مبارزه با غرب است اما روسیه دوران پوتین صرفا در چند سال گذشته و با شیبی ملایم غرب ستیز شده است و اوج این غرب ستیزی با حمله به اوکراین به منصه ظهور رسیده است. به هر روی فارغ از این که دوگین از ایران غرب ستیز تاثیر گرفته یا ایران غرب ستیز، از افرادی چون دوگین استقبال می کند، به این اندیشمند روسی در ایران توجه و التفات زیادی شده است تا این اندازه که گاهی راه غلو برده و برخی او را مغز متفکر پوتین یا ایدئولوگ او نامیده اند که قطعا چنین نیست. با این همه این سوالات همچنان باقی و نیازمند بررسی است که چرا به آراء و اندیشه های یک اندیشمند روسی تا این حد بها داده شده است. او بارها در صدا و سیما ظاهر شده و به تبیین اندیشه های خود پرداخته است. آیا برخی در این نبرد هویتی بین مسیحیت ارتدکس و کاتولیک و منازغه هژمونیک روسیه و غرب سهم و نقشی برای ایران در نظر می گیرند؟ آیا ممکن است باز هم کلیسای ارتدکس دیگری مثل کانتور در ایران تاسیس شود؟ آیا ممکن است باز هم ایران ناخواسته هزینه های منازعه ای را بپردازد که هیچ ارتباطی به او ندارد؟

۳۱۱۳۱۱