
به گزارش ایکنا، بخشی از فعالیت پژوهشی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز علمی کشور به فعالیتهای دینی و قرآنی اختصاص دارد، اما انتقادی که گاهی مطرح میشود این است که پژوهشهای حوزه علوم قرآنی عموماً تکراری هستند و حرف تازهای ندارند. از طرفی پژوهشگران غربی در سالهای اخیر در این بخش عمیق و مؤثر کار کردهاند تا حدی که به نظر میرسد تأثیر آثار آنها بر پژوهشهای داخل کشور چشمگیر و انکارناشدنی است.
برای بررسی بیشتر وضعیت پژوهشهای قرآنی، در نشستی با موضوع؛ «بررسی پژوهشهای قرآنی در دانشگاهها» و با حضور محمدرضا شاهرودی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به گفتوگو نشستیم که در ادامه بخش اول آن را میخوانید.
ایکنا ـ آیا ما در زمینه پژوهشهای قرآنی در کشور هدفگذاری خاصی داریم و چقدر توانستهایم به این اهداف دست پیدا کنیم. ارزیابی شما از وضعیت این پژوهشها چیست؟
شاهرودی: در ابتدا باید تعریف مختصری از پژوهش یا به تعبیر قدیمیتر تحقیق ارائه کنیم تا بدانیم درباره چه چیزی بحث میکنیم. در یک تعریف نسبتاً جامع و مانع درباره پژوهش گفته شده که پژوهش فعالیتی تخصصی، علمی، هدفمند، منظم و کاوشگرانه است که برای کشف یک حقیقت نو صورت میگیرد. اگر این تعریف را ملاک قرار دهیم و به دنبال شناخت عرصههای تازه دانش باشیم، با مقوله دیگری که بسیار به آن نزدیک است و احیاناً با همدیگر خلط میشوند مواجه میشویم. لذا لازم است تفاوت آنها را بیان کنیم.
پژوهشگر در تحقیق به دنبال یک نظریه، استنتاج جدید و یافتن حقیقت است، اما مؤلف در تألیف از یافتههای دانشمندان پیشین استفاده و صورت جدیدی از دانش و گزارههای علمی را ارائه میکند. همچنین تصنیف بین تحقیق و تألیف است و اخیراً در دانشگاهها رواج یافته است و استادان برای ارتقا باید یک تصنیف داشته باشند؛ بدین معنی که از نوشتههای دیگران نوشته جدیدی را ارائه کنند، اما مؤلف بینظر نباشد، بلکه نظر خودش را هم بیان کند.
بنابراین ما باید به دنبال این باشیم که به معنای واقعی کلمه در زمینه قرآن تحقیق شود و حوزههای دانش پیشرفت کنند، اما تألیف به جای تحقیق ارائه میشود. بنده در مراکز علمی پیشرفته مشاهده کردهام که اساتید مراقب هستند که این دو جای همدیگر را نگیرند و اگر قرار است کسی تألیف کند، واقعاً به دنبال تألیف باشد و اگر قرار است تحقیق کند مؤلف باشد، اما در برخی مراکز، تحقیق سر از تألیف درمیآورد. به نظرم بسیاری از مراکز پژوهشی، دانشجویان مقطع ارشد و دکتری و حوزههای علمیه به دنبال تحقیق واقعی نیستند. لذا ما در زمینه تحقیقات و پژوهشهای قرآنی کمتر مسئله داریم و نداشتن مسئله مقولهای دیگر است و باید بحثهای مفصلی درباره آن صورت گیرد.
ایکنا ـ با این تعاریفی که ارائه دادید آیا در مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزههای علمیه به معنای واقعی کلمه پژوهش قرآنی صورت میگیرد؟
شاهرودی: جواب منفی است، چراکه وقتی در اکثر طرحهای پژوهشی صورتگرفته، به دنبال مسئله میگردم که محقق مسئله جدیدی دارد یا خیر، اما چنین چیزی را نمییابم، در حالی که مسئله، جوشش برای یک تحقیق را در محقق ایجاد میکند و به معنای واقعی به او انگیزه میدهد تا به دنبال یافتههای جدیدی باشد. لذا در نیمههای شب هم تحقیق و مطالعه میکند تا به یافته جدیدی برسد. در حوزه پژوهش قرآنی نداشتن مسئله از سوی دانشجویان و اساتید یکی از موانع اصلی رشد این قبیل پژوهشهاست.
ایکنا ـ آقای گرامی، به نظر شما چقدر در زمینه پژوهشهای قرآنی موفق عمل کردهایم؟
گرامی: آقای شاهرودی نکات خوبی را بیان کردند و ما را به اینجا رساندند که مسئله نداریم. البته بنده قصد ندارم ارزیابی منفی یا بدبینانهای داشته باشم و یکسره پاسخ منفی بدهم، بلکه بیشتر علاقهمند هستم که پاسخی واقعگرایانه بدهم، اما باید تا حدی وضعیت ما در حوزه پژوهشهای قرآنی روشن باشد. لذا بیشتر به تحلیل و بررسی نیاز داریم که مسئلهمندی به چه معناست.
در رابطه با فضای حوزوی و کارهای دینی و قرآنی که در سنت حوزوی انجام میشود نظرم چندان منفی نیست، چراکه مسئلهمندی یک بحث آکادمیک است و از دانشگاه انتظار میرود. لذا بر نوع تمایز و تشابه حوزه و دانشگاه در مباحث دینی تأکید میکنم، چون نقطه خاصی است که فقط در اینجا داریم و در رشتههای دیگر همانند رشتههای فنی دو نهاد با کارکردهای به ظاهر مشابه و موازی وجود ندارند و این امر ناشی از فضای خاص مطالعات دینی و حوزوی است.
مسئله پدیدهای مربوط به دوره مدرن و فضای دانشگاه است و وقتی مسئله را باز کنیم و ببینیم چیست و چرا مسئلهمندی ما در رشتههای الهیاتی ضعیف است، میتوانیم جواب دهیم که چرا در حوزه علمیه وضعیت بهتری داریم و نیاز به اینگونه مسئلهمندی کمتر است.
آقای شاهرودی به صورت دقیق در تعریف پژوهش گفتند که پژوهش کاری است که ما را به یافته جدیدی برساند؛ یعنی ما چیزی را نمیدانیم. لذا حرکت میکنیم و یافته جدید را پیدا میکنیم. اتفاقی که عملاً در دانشگاهها و رشتههای الهیاتی رخ میدهد این است که عمدتاً اینگونه نیست که تصور کنیم یافتهای نداریم، بلکه ما از قبل یافتههایی داریم که همان عقاید و نگاههای ما درباره قرآن و فقه است، ولی بیشتر به دنبال اثبات و تثبیت یافتههایی هستیم که در سنت تاریخی و فکری ما بوده است؛ مثلاً در رشتههایی همانند تاریخ حدیث، تاریخ تفسیر و تاریخ قرآن که جنبه تاریخی دارند جنبههایی از اکتشاف وجود دارد، اما کنش پژوهشی عمدتاً در راستای رسیدن و تثبیت یک هدف مشخص است، در حالی که باید مسئلهمندی را به گونه دیگری دنبال کنیم؛ یعنی چیزی را که واقعاً نمیدانیم بیابیم و راهکار آن داشتن رویکردهای میانرشتهای است که در کشورهای توسعهیافته وجود دارد و آنها کاملاً از رشتههای الهیات، دینپژوهی و مطالعات اسلامی به شکل کاربردی استفاده میکنند.
ایکنا ـ اشاره کردید که ارزیابی شما از حوزه علمیه مثبت است. دراینباره بیشتر توضیح میدهید؟
گرامی: در حوزه جنبه شریعت، فقه و عقاید در یک فضای سنتی دنبال، تثبیت و ترویج میشود؛ همانند کارکرد نهادهای مذهبی و ترویجی ادیان دیگر. لذا قرار نیست که حوزه علمیه در پی حل مسئله به معنای مدرن باشد یا یک مسئله اجتماعی یا فرهنگی را در نسبت با دین حل کند، بلکه کار خودش را انجام میدهد و به نظرم کارش را به درستی انجام میدهد.
البته ممکن است بگوییم حوزه علمیه نسبت به صد یا دویست سال قبل مقداری ضعف دارد و عملکرد حوزههای قم، نجف، سامرا، مشهد و... را با هم مقایسه کنیم. به هر حال حوزه در مسیر خودش است و ممکن است مقداری سرعت آن کم یا زیاد شود. اما پاسخ بنده در زمینه دانشگاهی منفی است چون ما مسئلهمندی نداریم و گاهی دچار مشکل هویتی هستیم و واقعاً نمیدانیم ماهیت کار دانشگاهی در زمینه فعالیتهای دینی و قرآنی باید چگونه تعریف شود و نسبت آن با کارهای حوزوی چگونه باشد.
ایکنا ـ آقای شاهرودی، دیدگاه شما درباره فعالیتهای حوزه علمیه در زمینه پژوهشهای قرآنی چیست؟
شاهرودی: بنده چند دهه از عمر خود را در حوزه علمیه سپری کردم و تحصیلاتم تا مقطع خارج فقه را گذراندهام. حوزه علمیه همانگونه که دکتر گرامی گفتند، کارکردهای مختلفی دارد و چون یک نهاد علمی، اجتماعی و تربیتی است، انتظاراتی که در زمینه پژوهش از دانشگاه داریم از حوزه هم داریم. با توجه به میزان ورودی طلبه و هزینههایی که برای این نهاد علمی صورت میگیرد، انتظارات پژوهشی زیادی از حوزه علمیه داریم. پژوهش قرآنی سابقهای طولانی دارد و باید به دیده احترام به آن نگاه کنیم، چون دانشی است که حدود هزار و چهارصد سال به آن چکش خورده است.
برخی از دانشها ولو در زمینه علوم انسانی قدمتی پنجاهساله دارند و درباره مسائلی همانند نسخ، محکم و متشابه و نیز جبر و اختیار چهارده قرن تأمل شده است. همچنین، مسلمانان بیشترین ایثار، گذشت و هزینه را برای دانشهای دینی و قرآنی داشتهاند. توجه کنید که چقدر طلبه وارد این بخشها میشود و چه درس و بحثهایی در حوزههای علمیه ایران و خارج از کشور مطرح میشود. اگر نتیجه پژوهش افرادی را که فقه، کلام، ادبیات عربی و تفسیر خواندهاند بررسی کنیم، به این نتیجه میرسیم که این افراد غیر از اندوخته علمی باید تحقیقات نوین هم داشته باشند.
البته برخی اینگونه هستند، مثلا آیتالله سیستانی، یکی از کسانی است که علاوه بر اینکه دانش وافری دارد، نوگرایی در پژوهشهای ایشان مشاهده میشود. همچنین، با وجود جذب طلبههای بسیار و صرف هزینه فراوان در حوزه علمیه، پژوهش به معنای واقعی کلمه در این نهاد کم است و تألیفات زیادی صورت میگیرد که گاه ارزش چندانی ندارند، اما تحقیقی انجام نمیشود که دربرگیرنده مسائل تازهای باشد...ادامه دارد.
انتهای پیام