شهرخبر

مهر بررسی کرد؛

چرا رژیم صهیونیستی در مناقشه گازی با لبنان عقب نشینی کرد؟

چرا رژیم صهیونیستی در مناقشه گازی با لبنان عقب نشینی کرد؟

در ماه‌های اخیر دبیرکل حزب‌الله لبنان خط قرمز این گروه را به تاراج رفتن ثروت مردم لبنان اعلام کرد و گفت که در استیفای ثروت ملی لبنان از پای نخواهد نشست.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: با کشف نخستین میدان گازی در منطقه مدیترانه شرقی کشورهای حاضر در این حوزه همچون ترکیه، یونان، مصر، لبنان و رژیم صهیونیستی خود را به عنوان بازیگری نوظهور در بازارهای انرژی یافته و شروع به برنامه ریزی برای افزایش سهم خود از این میادین و استخراج حداکثری این ماده استراتژیک کردند. سال ۲۰۱۰ هنگامی که نخسین اخبار در خصوص کشف میادین گازی در لبنان منتشر شده بسیاری از دولتمردان و شهروندان این کشور این خبر را نقطه عطفی برای ورود بیروت به باشگاه کشورهای صادرکننده انرژی می‌دانستند.

با این حال ورود صهیونیست‌ها به این منطقه و عدم رعایت مرزهای آبی از سوی این رژیم سبب اختلاف نظر بر سر میدان گازی «قانا» و «کاریش» شد. برای حل‌وفصل این اختلاف که می‌تواند آینده منطقه را رقم بزند کشورهایی مانند آمریکا ورود کرده و با میانجی‌گری میان دو طرف سعی کردند تا به راه‌حلی مسالمات آمیز دست یابند اما زیاده خواهی طرف صهیونیستی موجب به بن بست رسیدن مذاکرات شد.

پژوهش‌های علمی در منطقه مدیترانه شرقی خبر از کشف ۶۰ تریلیون فوت مکعب گاز در حوزه دریای مدیترانه می‌دهد. در ادامه این تحقیقات زمین‌شناسان آمریکایی از وجود ۱.۷ تریلیون بشکه نفت خام و ۱۲۲ تریلیون فوت مکعب گاز خبر می‌دهند. در سال ۲۰۱۰ در آب‌های مورد اختلاف لبنان و رژیم صهیونیستی میدان گازی حاوی ۵۳۹ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی کشف شد. میدان گازی «کاریش» در خط مرزی ۲۹ و در ۵ کیلومتری مرز ۲۳ قرار دارد. این میدان گازی ۱ الی ۱.۷ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی با کیفیت دارد. شرکت یونانی-بریتانیایی «انرژین» که پیش از این در بخش شمالی دریایی مدیترانه سابقه فعالیت دارد قصد دارد تا به حوزه شمالی «کاریش» ورود کند.

در سال ۲۰۱۱ نخستین دور مذاکرات گازی میان لبنان و رژیم صهیونیستی با میانجی‌گری طرف آمریکایی آغاز شد. در آن دوران اریک هوف نماینده آمریکا با ترسیم خط پس از خط شماره ۱ رژیم صهیونیستی در منطقه مورد مناقشه خواستار ترسیم مرز متقابل از سوی طرف لبنانی شد. با آنکه لبنانی‌ها در آن دوران نسبت به پذیرش این خط تمایل نشان دادند اما زیاده خواهی طرف صهیونیستی مانع از به سرانجام رسیدن این مذاکرات و طولانی شدن آن به مدت یک دهه شد.

حال در آخرین دور از این مذاکرات با میانجی‌گری عاموس هوخشتاین نماینده ویژه آمریکا در امور انرژی بار دیگر دو طرف به پای میز مذاکره آمده و به دنبال حل‌وفصل نهایی این مناقشه هستند. نکته جالب توجه در این دور از مذاکرات خوش‌بینی نسبی عبدالله بوحبیب وزیر خارجه لبنان است. وی در توئیتی نسبت به سرانجام رسیدن مذاکرات گازی ابراز خوش بینی کرد. به گزارش منابع صهیونیست قرار است تا رژیم صهیونیستی حاکمیت لبنان بر میدان گازی «قانا» را به رسمیت بشناسد. سوال کلیدی در این بخش آن است که چه متغییری سبب عقب‌نشینی صهیونیست‌ها و سوق دادن آنها به سمت اعطاء امتیاز شده است؟

طی سال های اخیر کشورهای طائفه‌ای-فرقه‌ای لبنان با ابر مشکلات سیاسی و اقتصادی مواجه شده است به گونه‌ای که دولت این کشور در تامین نیازهای اولیه مردم، بویژه پس از انفجار بندر بیروت با مشکل مواجه شده و در ردیف دولت‌های بدهکار در صحنه بین‌المللی شناخته می‌شود. در چنین شرایطی تنها اهرم دولت-ملت لبنان در برابر رژیم صهیونیستی بازوی اصلی مقاومت در منطقه یعنی حزب‌الله لبنان است.

در ماه‌های اخیر سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان خط قرمز این گروه را به تاراج رفتن ثروت مردم لبنان اعلام کرد و گفت که در استیفای ثروت ملی لبنان از پای نخواهد نشست حتی اگر این اقدام به قیمت جنگ با رژیم صهیونیستی ختم شود. نخستین اقدام عملی در راستای اجرای این سیاست پرواز چهار پهپاد شناسایی حزب‌الله به فراز میدان گازی کاریش بود. پس از این اقدام دبیرکل حزب‌الله این پرواز را «آغاز ماجرا» دانست و رژیم صهیونیستی را تهدید به اقدامات سخت‌تر کرد.

پرواز پهپادهای لبنانی بر فراز میدان گازی «کاریش» این پیام را به صهیونیست‌ها ارسال کرد که اگر منافع این کشور در حوزه گازی تامین نشود، حزب‌الله اجازه بهره‌برداری اقتصادی از این میدان مورد مناقشه را به صهیونیست‌ها نخواهد داد. به عبارت دیگر شلیک نخستین موشک در این مطنقه به معنای خروج سرمایه-فناوری شرکت‌های خارجی از این منطقه است و تمام رشته‌های رژیم صهیونیستی را پنبه خواهد کرد.

با احقاق حقوق گازی ملت لبنان، دولت این کشور می‌تواند زمینه کشف، استخراج و صادرات منابع هیدروکربن این منطقه را با کمک شرکت‌های خارجی فراهم آورده و با کسب درآمد ۶۰۰ میلیارد دلاری این منطقه تبدیل به کشوری قدرتمند و نوظهور در بازار انرژی شود. با توجه به جمعیت و مساحت کشور لبنان، با تزریق درآمدهای گازی به خزانه این کشور دولت لبنان می‌تواند با پرداخت بدهی‌های خارجی خود به سمت توسعه اقتصادی حرکت کند.

نکته کلیدی در این مسیر توجه دولتمردان، احزاب و مردم لبنان به برنامه صهیونیست‌ها برای تعریف پروژه همکاری مشترک و سوق دادن بیروت به سمت تله «عادی سازی روابط» است. تل‌آویو به بهره‌گیری از تجربه عادی‌سازی روابط با مصر و اردن به دنبال رسیدن به نقطه همکاری و تشکیل کنسرسیوم مشترک برای استخراج مشترک گاز این منطقه و صادرات آن است. خلق چنین تصویری از سوی صهیونیست‌ها و بازی رسانه‌های همسو با این رژیم می‌تواند سبب اختلاف نظر در میان جریانات سیاسی لبنانی شده و دوگانه کاذبی در این کشور عربی ایجاد کند.

البته تاکنون دولت در بازی صهیونیست‌ها گرفتار نشده و مذاکرات غیر مستقیم با صهیونسیست‌ها را به سطح دیپلماتیک ارتقاء نداده و همچنان فرماندهان نظامی مسئول مذاکرات تخصصی برای ترسیم خطوط مرزهای دریایی هستند. ذکر این نکته لازم است که «خط قرمز» عادی‌سازی روابط نزد حزب‌الله و گروه‌های ملی لبنان به اندازه مهم و جدی است که اگر تن ندادن به خواست صهیونیست‌ها به قیمت شکست مذاکرات گازی باشد آنها تن به «عادی‌سازی» روابط نداده و در برابر آن مقاومت خواهند کرد.

بهره سخن

آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین و تلاش اروپایی‌های برای قطع وابستگی گازی به روسیه موجب تکاپو در میان طرف های صادرکننده گاز به ویژه رژیم صهیونیستی شده است تا بتوانند جای خالی مسکو را پر کرده و منابع درآمدی خود را افزایش دهند. براساس مطالعات انجام شده گاز موجود در این منطقه می‌تواند گاز اتحادیه اروپا را تا ۷۶ سال آینده تامین کند. توجه به این نکته لازم است که منابع گازی رژیم صهیونیستی به اندازه‌ای نیست که بتواند تمام نیاز اتحادیه اروپا را تامین کند.

منابع موجود در میدان گازی «لویاتان» و «تامار » به ترتیب ۱۲ و ۱۰ میلیارد متر مکعب است اما نیاز طرف اروپایی ۴۰۰ میلیارد متر مکعب است. با این حال، رژیم صهیونیستی از چند ماه قبل از طریق انعقاد قرارداد انتقال گاز از طریق مصر به اروپا مقدمات لازم برای صادرات گاز خود به جنوب اروپا را فراهم آورده است. اما برنامه‌ریزی‌های تل‌آویو بدون توجه به منافع اقتصادی لبنان به نظر نمی‌رسد که چشم‌انداز روشنی داشته باشد.

برخی تحلیل‌گران مسائل لبنان معتقدند که دولت این کشور و حزب‌الله در هماهنگی کامل با یکدیگر از اهرم‌های دیپلماسی و نظامی استفاده می‌کنند تا از این طریق دشمن صهیونیستی را تسلیم و حقوق ملی‌شان را به دست آورند. مردم لبنان نشان دادند که با وجود تفاوت‌های بی‌شماری که از لحاظ قومیت، مذهب و دیدگاه سیاسی دارند اما در برابر دشمن خارجی به مانند ستونی واحد عمل کرده و از مقاومت حمایت می‌کنند. تجربه اخراج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و مقاومت در برابر تجاوز وحشیانه صهیونیست‌ها در سال ۲۰۰۶ به خوبی نشان داد که حزب‌الله از پیشتیبانی دولت-ملت این کشور برخوردار است و می‌تواند با این پشتوانه به احقاق حقوق مردم لبنان بپردازد.

محمد بیات، کارشناس مسائل غرب آسیا