شهر خبر

اعتقاد و حس و حال یک نویسنده باید با اندیشه او یکی باشد/ تولیدات آثار مذهبی مانند لبه‌ تیغ هستند

اعتقاد و حس و حال یک نویسنده باید با اندیشه او یکی باشد/ تولیدات آثار مذهبی مانند لبه‌ تیغ هستند

سال‌ها نگارش فیلمنامه در ژانرهای مختلف در کارنامه حرفه‌ای فلورا سام فرصتی بود که او جدا از حرفه بازیگری با فضای تولید یک سریال در مقام کارگردان آشنا شود و کم کم با سریال‌های «راز پنهان»، «باغ سرهنگ»، «بی‌قرار» و «مرضیه» روی صندلی کارگردانی نشست و حتی در سینما با فیلم «قرارمون پارک شهر» پرده نقره‌ای را نیز تجربه کرد. او که بعد از، از دست دادن همسرش مجید اوجی یکی دو سالی است کار نمی‌کند همزمان با ماه محرم 1401 سریال «مرضیه» را روی آنتن دارد.

فلورا سام بازیگر، کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون درباره ساخت آثار نمایشی در ژانر تاریخی-مذهبی با محوریت تاریخ اسلام در پاسخ به این سوال که آیا به عنوان خالق یک اثر مذهبی باید به این جنس کارها با یک اعتقادی نگاه کرد و در هنگام نگارش حس و حال خاصی داشت یا نه به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: به عقیده من اعتقاد و حس و حال یک نویسنده در هر حوزه‌ای که می‌نویسد باید با اندیشه‌ی او یکی باشد. یعنی اگر نویسنده به آن چیزی که به نگارش در می‌آورد ایمان نداشته باشد عملا کار دلنشینی ساخته نخواهد شد. در نتیجه هر زمان که من اثری را می‌نوشتم در ابتدا خودم به آن اعتقاد داشتم و بعد شروع به تحقیق، بررسی و نگارش می‌کردم. در خصوص کارهای مذهبی هم موضوع دقیقا همینگونه است؛ در ابتدا کسی که داستانی را به تحریر در می‌آورد باید روی هدفی که دارد صحه بگذارد واگرنه شاید اثرش کمی مصنوعی از آب در بیاید.

نویسنده سریال «مرضیه» در خصوص اینکه چرا ما نتوانستیم مخاطب را در ژانر مذهبی به خودمان نزدیک کنیم عنوان کرد: پاسخگوی افت و کمبود آثار نمایشی برای ماه محرم یا مناسبت‌های دیگر مدیریت‌های فرهنگی هستند اما مسئله‌ مهمی که من می‌توانم به آن اشاره کنم این است که وقتی به سراغ آثار تولید شده مخصوصا آثار مذهبی می‌رویم باید محتاطانه عمل کنیم. این‌گونه تولیدات مانند لبه‌ی تیغ هستند؛ اگر ما نتوانیم درست روی آن راه برویم‌ بیننده ما را پس خواهد زد و کار را دوست نخواهد داشت. از سوی دیگر اگر کمی به سمت شعارزدگی برویم و یا کاری کنیم که بیننده درکی از آن نداشته باشد اثر ما بی‌کیفیت و غیرقابل پذیرش خواهد شد.

سام اضافه کرد: من در نگارش آثار ارزشی همیشه این مسئله را در نظر داشته‌ام که کارهایم از شعارزدگی به دور و به روز باشد. برای مثال همه ما می‌دانیم که در ۱۴ قرن گذشته چه اتفاقاتی از لحاظ تاریخی_مذهبی رخ داده است اما اینکه آن اتفاق در زمان حال ما چه تاثیری می‌تواند داشته باشد حائز اهمیت است. خیلی‌ها می‌گویند ۱۴۰۰ سال پیش یک واقعه‌ای پیش آمده است حالا شما چقدر می‌خواهید آن را بازگو کنید؟ بنابراین پاسخ به این مسئله اهمیت دارد. ما باید ببینیم که آن اتفاق برای ما در زمان حال چه راهی را باز می‌کند و یا کلید حل کدام مشکل ما می‌شود؟ آن زمان است که ما آن واقعه را با به روز کردن مجدد بازگو می‌کنیم. مانند کاری که من سعی کردم در سریال «مرضیه» اتفاق بیفتید  و وقایع عاشورا را با زبان امروزی بازآفرینی و بازگو کردم.

او با مثالی از سریال «مرضیه» ادامه داد: اگر به قصه این سریال توجه کنید متوجه می‌شوید که شخصیت اصلی قصه ما هرسال در خانه‌اش تکیه بر پا می‌کند. حالا مخاطب باید ببینید وقتی که قهرمان قصه ما در شرایطی قرار می‌گیرد که باید بین حق و باطل انتخاب کند چه راهی را گزینش می‌کند. باید ببیند که آیا می‌تواند طرف ظالم را بگیرد و باز به هیئت برود؟ این‌ موضوعاتی بود که باعث شد کسانی که سریال «مرضیه» را می‌بینند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند.

در ادامه فلورا سام‌ از همسرش مجید اوجی و همکاری مشترکشان در سریال «مرضیه»(با بغض) گفت: تمام بچه‌های پشت‌صحنه که آن روزها سرکار بودند از نزدیک شرایط جسمی و حال و احوال آقای اوجی را می‌دیدند و تحت تاثیر قرار می‌گرفتند. همه عوامل با جان و دل برای کار مایه می‌گذاشتند چرا که می‌دانستند یک شخصی با این شرایط پای تعهدات، عشق‌ و کارش ایستاده و به هیچ عنوان عقب‌نشینی نمی‌کند.

او ادامه داد: مجید اوجی در ایام بیماری مدام می‌گفت باید همه بدانند که من به عنوان تهیه‌کننده سرکار و کنار بچه‌ها هستم. به یاد دارم آن زمان یکی از خبرنگارها که سر لوکیشن آمده بود وقتی پافشاری آقای اوجی برای کار کردن را دید به من گفت: تازه می‌فهمم که برای زندگی جنگیدن یعنی چه؟ با عشق زندگی کردن یعنی چه؟ حقیقتا اتفاقاتی که در سریال «مرضیه» برای شخصیت مرضیه رخ می‌داد برای من هم همان حال و احوال در واقعیت پیش آمد.

او در پایان با اشاره به بیماری «ماهچره خلیلی» و خاطراتی از او عنوان کرد: یک شب قرار بود ماهچهره خلیلی سرصحنه حاضر شود ولی چون حالش بد شد او را در ورامین پیش دکتر بردند. بعد از آن به دلیل نبودن دستگاه مناسب درمان، او را به تهران منتقل کردند بنابراین‌ ما مجبور شدیم که آن سکانس را بدون ماهچهره فیلمبرداری کنیم و چون شرایط عقب انداختن کار را نداشتیم یکسری از سکانس‌ها را حذف و شروع به پراکنده کردن کار کردیم. بعد از آن ماهچهره به من گفت که باید برای نمونه‌برداری به کارهای درمانش بپردازد. آن زمان به این دلیل که من حال روحی مناسبی به خاطر همسرم نداشتم ماهچهره چیزی در مورد بیماری‌اش به ما نگفت. فقط بعد از سوالات مکرر گفت: پانکراسم دچار مشکل شده و باید توده‌ای که خوش‌خیم است را جراحی کنم. تا آخرین لحظه هیچ‌کس از بیماری و شرایط او خبردار نشد. یعنی آنقدر روحیه بالا و امید به آینده در چشمانش موج میزد که وقتی خبر فوتش را شنیدم اصلا باور نمی‌کردیم. بدون شک فوت ماهچهره خلیلی یکی از شوکه‌کننده‌ترین خبرهای جامعه هنری بود.

خبرنگار: تبسم کشاورز

انتهای پیام