شهر خبر

خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار-۵۹؛

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

سریال تلویزیونی «در برابر باد» از جمله مجموعه‌های پرطرفدار خارجی صداوسیما در سال‌های دور بود که موسیقی تیتراژش تبدیل به یکی از آثار ماندگار در ذهن مخاطبان ایرانی شد.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری‌بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

در پنجاه و نهمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ یکی از باکیفیت ترین و خاطره انگیزترین موسیقی تیتراژهایی رفتیم که فارغ از داستان جذابش توانست یکی از ماندگارترین ملودی ها را در ذهن مخاطبان و بینندگان سریال های خارجی سیما ثبت کند. موسیقی که در کنار دوبله حیرت انگیز و استثنائی اش، ستاره درخشانی در نمایشگاه خاطران بینندگانی شد که تلویزیون های سیاه و سفید دهه شصت و حتی اوایل دهه هفتاد به شکل معجزه آسایی رنگین کمانی از خاطره ها و لحظات ماندگار را در روح و قلبشان ثبت کردند.

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

براساس آنچه در نوشتارهای رسانه ای درباره این مجموعه تلویزیونی ماندگار منتشر شده، «در برابر باد» یک مینی‌سریال استرالیایی محصول سال ۱۹۷۸ به کارگردانی سایمن وینسر و جورج تی. میلر است که در ۱۳ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای روی آنتن رفت و از مجموعه‌های موفق زمان خود بود.

داستان این سریال که بخش زیادی از خاطرات تلویزیونی بینندگان دهه هفتاد تلویزیون را تشکیل می داد، درباره یک دختر ۱۸ ساله ایرلندی به نام مری است که سال ۱۷۹۷ به‌مدت ۷سال از سوی مأموران ارتش بریتانیا همراه خانواده خود به مستعمره‌های این کشور در نیو ساوث ویلز استرالیا تبعید می‌شود. آشنایی مری با جوانی انگلیسی به نام جاناتان گرت و ازدواج آنها ماجراهایی را رقم می‌زند که در هر قسمت بخشی از آن روایت می‌شود. روایتی که با دوبله های استثنائی عطاالله کاملی، ناصرطهماسب، زهره شکوفنده، احمد رسول زاده، جلال مقامی و تعدادی دیگر از بهترین های این عرصه همراه با موسیقی جذابش لحظات نابی را برایمان رقم زد که امکان ندارد دهه شصتی ها از موسیقی آن یادگاری در ذهن نداشته باشند.

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

جان اینگلیش در نقش جاناتان و مری لارکین در نقش مری بازیگران اصلی در برابر باد هستند و کری مگوایر، وارویک سیمز، فرانک گالاکر، فردریک پارسلو و جرارد کندی دیگر نقش‌های این درام تاریخی را ایفا می‌کردند. جالب اینکه جان اینگلیش که یکی از بهترین بازیگران، خوانندگان و مجریان برنامه ها و پروژه های مختلف فرهنگی هنری در استرالیا بود، همراه با ماریو میلو سازنده یکی از ماندگارترین و بهترین موسیقی متن سریال بود که تا در آن دوران کمتر کسی می دانست که او سازنده بخشی از خاطرات موسیقایی نسل خاطره باز دهه شصت بوده است. سریالی که سال ۱۹۷۹ نامزد دریافت جایزه بهترین سریال درام جوایز لوگی کشور استرالیا شده و سرآغاز موفقیت های پی در پی برای گروه اجرایی این سریال به ویژه آقای اینگلیش شد.

این بازیگر و آهنگساز ۶۵ ساله انگلیسی با نام اصلی جاناتان جیمز اینگلیش ۱۷ فیلم و مجموعه تلویزیونی در کارنامه دارد و در برابر باد سومین سریال او بود که آن را در سن ۳۰ سالگی ایفا کرد. اینگلیش آخرین بار سال ۲۰۰۸ در یک مجموعه ۶قسمتی حضور داشت.

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

وی با شور و شوق و مهارت که در موسیقی داشت قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان با عضویت در دو باند به نامهای Zenith و Sebastian Hardie فعالیت حرفه ای خود را به عنوان خواننده و گیتاریست شروع کرد. جان در اوایل دهه ۷۰ برای تست بازیگری در اولین تولید Harry M Miller بنام Jesus Christ Superstar نقش مهم یهودا را ایفا کرد و به این طریق وارد حرفه بازیگری شد و برای سالها بازیگری را در کنار موسیقی به طور حرفه ای ادامه داد. این هنرمند هم زمان در سال ۱۹۷۷ با انتشار پنجمین آلبوم به نام Words Are Not Enough به عنوان سومین آلبوم سال شناخته شد.

جان اینگلیش در در سال ۱۹۷۸ بود که با نقش آفرینی در سریال تلویزیونی درام تاریخی «در برابر باد» که داستان اشغال ایرلند توسط بریتانیا و توسعه ایالت نیوسالت ولز استرالیا را نمایش می دهد با نقش اصلی بازیگر مرد به نام «جاناتان گرت» به یکی از ستارگان تلویزیونی استرالیا تبدیل گشت. ستاره ای که مدتی بعد به عنوان یکی از بازیگران مورد علاقه جوانان ایرانی نیز بدل شد و او را تبدیل به یکی از سوپراستارهای دهه شصت بینندگان کرد. سوپراستاری که با همکاری ماریو میلو تمام موسیقی سریال در برابر باد را نوشت، موسیقی تیتراژی که در نسخه خارجی اثر نیز با خوانندگی وی همراه شد و آنچنان مورد استقبال قرار گرفت که حتی پس از پخش سریال در ایران، موسیقی تیتراژی در بسیاری از برنامه های دیگر مورد استفاده قرار گرفت.

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

اتفاقاً جان با ساخت موسیقی و شعر زیبای (شش روبان Six Ribbons )که به عنوان موسیقی تیتراژ سریال در برابر باد استفاده می شد به عنوان بهترین آهنگ در بیش از شش کشور شناخته شد. ضمن اینکه آلبوم موسیقی سریال در برابر باد با فروش بیش از یک میلیون نسخه در سراسر دنیا و کپی و فروش بیش از ۲۰ هزار دی وی دی از سریال در استرالیا و کشورهای اسکاندیناوی به یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی ساخته شده تاریخ استرالیا تبدیل گشت.

جان انگلیش تا اوایل سال ۲۰۱۶ همچنانا در تهیه و اجرای برنامه های هنری و موسیقی و اجرای کنسرت فعال بود تا جایی که در فوریه سال ۲۰۱۶ به دلیل مشکلات جسمی در بیمارستان بستری شد و در اواخر شب ۹ مارچ ۲۰۱۶ بعلت عوارض پس از جراحی در سن ۶۶ سالگی از دنیا رفت.

تماشای گرفتاری‌های آقای جاناتان و همسرش «در برابر باد»!

به هرترتیب قصه موسیقی تیتراز سریال «دربرابرباد» که تقریباً بعد از ۱۰ سال از ساخت آن از شبکه اول سیما روی آنتن رفت، فقط روایت قصه تولید یک موسیقی نیست. بله یک رجوع خاطره سازِ موسیقایی به سالهایی است که سرشار از خاطره بود. خاطره هایی تلخ و شیرین که هرچه بود از این شرایطی که هر روز شنونده اخبار بد هستیم، بهتر بود.

شرایطی که آمیخته با رنگ سیاه و سفید تلویزیون هایی بود که وقتی سریالی از آن پخش می شد، معلوم نبود چه معجزه‌ای در آنها وجود داشت که می‌توانستی با شنیدن یک موسیقی تمام توجهت را فارغ از بدی ها و تلخی های آن روزگار معطوف به صفحه تلویزیون کنی و بروی به دنیایی که خیلی خیلی بهتر از این روزگار بود.