در سال‌های پایانی دولت روحانی و در انباشت مشکلات پیش آمده، فارغ از تورم بالای کالاهای اساسی، مردم برای خرید این دست از کالاها ساعت‌ها در صف منتظر می‌ماندند. کمبود دارو شکل بی‌سابقه‌ای به خود گرفته بود، حتی مردم برای تهیه سرم در ساعت‌های پایانی شب نیز باید در صف می‌ایستادند. ۸ سال در زمینه مسکن اقدامی صورت نگرفته بود، همین امر موجب شد اوضاع مسکن و اجاره‌بها به شکل تصاعدی هر سال بدتر از سال گذشته بشود. بیکاری بهتر نشده بود. تورم در تاریخ ایران رکورد زد و قیمت خانه در ایران هم مانند تورم رکورددار شد. مردم همانند زمان ریاست‌جمهوری هاشمی برای خرید خودرو باید حواله می‌خریدند و همه این اوضاع و احوال در شرایطی بود که دولت پاسخگوی مردم نبود. بر همه اینها فاجعه مدیریتی آبان ماه ۹۸ و مرگ و میر روزانه ۷۰۰ نفر بر اثر بی‌توجهی دولت وقت به واردات واکسن را باید اضافه کرد.

اوضاعی که حسن روحانی رقم زده بود باعث شد که از اقدامات او به عنوان مین‌گذاری یا از شرایط کشور به عنوان وضعیت هزار «مین» یاد کنند. طبیعتاً با این شرایط رئیس جمهور بعد از او کار دشواری در سروسامان دادن به اوضاع کشور داشت بویژه آنکه حل برخی مسائل و مشکلات نیاز به اقدامات اصلاحی ریشه‌ای داشتند که نتایج آن در ماه‌های اول و چه بسا سال اول و دوم دولت بعد هم قابل لمس نبود.

میراث حسن روحانی در سیاست خارجی نیز دست کمی از اوضاع و احوال اقتصادی نداشت. گشایش اوضاع کشور پس از توافق هسته‌ای سرابی بیش نبود، روحانی به‌ رغم آنکه صنعت هسته‌ای را تعطیل کرد و به یک برنامه کوچک شده هسته‌ای تن داد اما گسترده‌ترین تحریم‌ها در تاریخ علیه جمهوری اسلامی به اجرا درآمد. دولتی که کشور را به امید دستیابی به توافق هسته‌ای و حل مشکلات اقتصادی در نتیجه بستن با کدخدا تعطیل کرده بود، در سه سال پایانی دولتش عملاً قوه اجرایی کشور تعطیل شده بود، مسأله بی‌آبی که قرار بود با توافق هسته‌ای سامان یابد، با درک ناصیح از مسأله به چالش دیگری برای دولت او و میراث شوم دیگری برای دولت بعد از او تبدیل شده بود.