شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#عرق

گفت و گوی مجله مهر با زنی که اورست را فتح کرد؛

برای صعود به اورست بیش از یک میلیارد هزینه کردم

برای صعود به اورست بیش از یک میلیارد هزینه کردم

افسانه حسامی‌فرد به تازگی اورست را فتح کرده و هنوز خستگی صعود را در تن دارد. هنوز عرق سفرش خشک نشده با او درباره صعود به اورست و چالش‌هایی که داشته و اهدافی که دارد حرف زدیم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: دکتر افسانه حسامی‌فرد دست به کاری بزرگ زده است؛ صعود به اورست، بام دنیا. رشته کوهنوردی به خاطر هزینه‌های بالا و نیز شرایط سختی که دارد برای هر کسی یک چالش محسوب می‌شود، چه برسد که آن چالش فتح اورست باشد. در این گفتگو درباره رشته کوهنوردی، هزینه‌های آن، وضعیت بانوان ایران در کوهنوردی، صعود به اورست و اهدافی که خانم حسامی‌فرد در ادامه مسیرشان دارند گفتگو کردیم. اگر دوست دارید زیر و بالای کوهنوردی و صعود به اورست را بدانید، این گفتگو را از دست ندهید.

خانم حسامی‌فرد چند وقت است که کوهنوردی می‌کنید؟

شروع فعالیت کوهنوردی من سال ۷۸ است و من کوهنوردی ام را با هیأت استان خراسان بزرگ شروع کردم. البته اول باید این را بگویم که ما یک کوه‌روی داریم و یک کوهنوردی که کوهنوردی سنگین‌تر است. تقریباً هفت هشت سالی است که کوهنوردی را به عنوان یک ورزش اختصاصی کار می‌کنم و مربی کوهپیمایی و مدرس پزشکی کوهستان هم هستم. در عین حال سعی کردم که صعودهای جدی‌تری داشته باشم؛ چه در کوه‌های داخل کشور و چه خارج از کشور. مثلاً من در داخل کشور سه جبهه مختلف دماوند را به صورت انفرادی صعود کردم و بعد از آن کوه‌هایی که کشورهای خارج هستند. کوه آیلندپیک و بعد تلاش برای برای کوه‌های شش هزار و هفت هزار. سال گذشته هم کوه ماناسلو را صعود کردم، امسال هم اورست را.

درباره تفاوت‌های کوه‌روی و کوهنوردی بیشتر توضیح می‌دهید؟

ما به هرکسی که با یک کوله و کفش خاص در فضای طبیعت حضور پیدا می‌کند کوهنورد می‌گوئیم ولی کوهنوردی سطوح و کلمات مختلفی دارد. برنامه‌ای که با یک پیمایش معمولی همراه است کوه‌روی است و در زمره کار کوهنوردی نمی‌گنجد. کوهنوردی یعنی درگیری با سنگ و برف و یخ. این یک کار فنی است که البته در کشور ما هم خیلی زیاد انجام می‌شود اما فرق اساسی با کوه‌روی دارد.

خود کوهنوردی را هم تعریف می‌کنید؟

کوهنوردی قسمت فنی‌تر کار است که شما باید از علم کوهنوردی اطلاع داشته باشی، از تجهیزات خاص و تکنیک‌های خاص استفاده کنی و بتوانی پیمایش فنی‌تری داشته باشی. آن پیمایش بر اساس شرایط فیزیکی می‌تواند قسمتی در برف و قسمتی در سنگ و قسمتی در آبشار باشد. ما دره‌وردی و غارنوردی و … هم داریم که همه اینها زیررشته‌های رشته کوهنوردی هستند.

زنان در ایران چقدر در رشته کوهنوردی فعالیت می‌کنند؟ در این رشته از نظر جسمی محدودیتی برای بانوان هست؟

از نظر فیزیولوژیک و علمی نه تنها محدودیتی برای زنان وجود ندارد بلکه در یک قسمت‌هایی زنان فعال‌تر و موفق‌تر خواهند بود. یعنی فیزیک زنان کمک می‌کند که موفق‌تر باشند. اگر همه چیز من جمله انعطاف بدن را در نظر بگیریم خانم‌ها توانمندی خیلی زیادی در رشته کوهنوردی دارند. اگرچه ورزش کوهنوردی برای خانم‌ها محدودیت دارد؛ هم از نظر اجتماعی و هم از نظر همراهی خانوادگی. چون خیلی‌ها نمی‌توانند قبول کنند که دختر، خانم یا خواهرشان توی محیط خشن طبیعت چند روز بیرون از خانه باشد. از نظر مالی هم کوهنوردی ورزشی با هزینه‌های بسیار بالاست که خیلی از خانواده‌ها حاضر نیستند این هزینه را برای خانم یا دخترشان انجام بدهند. پس مستلزم این است که این خانم خودش یک منبع درآمدی بالا داشته باشد. در عین حال فعالین زیادی در کوهنوردی ایران داریم. من چهارمین نفری بودم که توانستم اورست را صعود کنم‌؛ خانم پروانه کاظمی که یکی از الگوهای من بودند و هستند نیز به اورست صعود کرده‌اند. مربی‌های خیلی خوبی مثل خانم رضایی داریم که از مربیان خیلی خوب برف و یخ و سنگ کشور هستند و خیلی به نسل جوان کمک می‌کنند. فعالین رشته کوهنوردی در بین بانوان کم نیستند و اگر ما کارهای شاخصی از آنها نمی‌بینیم علتش همین محدودیت‌هایی است که عرض کردم.

چرا مخارج کوهنوردی زیاد است؟ تصور این است که برای این کار یک سری لوازم پایه نیاز داری و بعد می‌توانی به دل کوه بزنی.

اتفاقاً هزینه همان وسایل و تجهیزات زیاد است. مثلاً شما اگر بخواهی یک برنامه زمستانه بروی، با یک برنامه بهاره فرق می‌کند. لباس و کفشی که می‌خواهی فرق می‌کند. اگر بخواهی یک کوهپیمایی فنی داشته باشی باید وسایل مناسب خودش را داشته باشی. و چون در تمام این اتفاقات باید استاندارد خاصی را رعایت کنی نمی‌توانی از هر لباس و کفش و تجهیزاتی استفاده کنی. از این نظر دسترسی به لباس‌ها و کفش‌ها و تجهیزاتی که نیاز داری، به خصوص با شرایط دلاری در کشور ما، واقعاً کار سختی است. کفش زمستانه با کفش تابستانه، کفش ارتفاع شش هزار با کفش ارتفاع هشت هزار با هم فرق دارند و من که می‌خواهم ارتفاع هشت هزار را صعود کنم باید کفش و لباس و کیسه خواب و عینک مخصوص هشت هزار تهیه کنم. چون این تجهیزات مربوط به ایمنی فرد است، اصلاً نمی‌توان در تهیه این لوازم کوتاهی کرد. به خصوص که اگر لباس مناسب نداشته باشی ممکن است انگشتت را از دست بدهی یا چشمت آسیب ببیند. اصلاً شوخی بردار نیست.

چه شد که تصمیم گرفتید سراغ اورست بروید؟ اورست غول کوهنوردی دنیاست و هرکس آن را فتح کند کار بزرگی کرده است. درست است؟

من درباره اصطلاحاتی که درباره کوهنوردی استفاده می‌شود کمی سختگیر و حساسم. ما قرار نیست هیچ غولی را زمین بزنیم، قرار نیست هیچ چیزی را فتح کنیم، قرار نیست با هیچ چیزی بجنگیم، قرار است فقط پا بر ارتفاعات بلند بگذاریم. اورست هم همینطور است. برای خیلی از کسانی که کوهنوردی را جدی دنبال می‌کنند اورست یک نهایت برای سنجش خودشان است. گرچه در کوهنوردی جدید دنیا دیگر رسیدن به بلندترین نقطه دنیا یک کار خیلی خیلی شاخص حساب نمی‌شود. کارهای فنی و کارهای گشایشی جدی چالش‌های جدید رشته کوهنوردی است.

مثلاً از یک مسیر جدید پیمایش کنند. بله؟

بله. مسیر تازه یا یک فصل خاص. در عین حال باید بگویم ایستادن روی بلندترین نقطه زمین یک اتفاق خاص است و حس خوبی دارد. من وقتی کوهنوردی را به شکل جدی شروع کردم همیشه یک گوشه چشمی به حضور در بلندترین نقطه دنیا داشتم. این جمله برایم خیلی قشنگ است «حضور در بلندترین نقطه دنیا». این حس خیلی خوبی دارد.

چه زمانی تصمیم گرفتید به اورست صعود کنید؟

در همین هفت هشت سال که من کوهنوردی را جدی دنبال می‌کنم همیشه به اورست فکر کردم. ولی اینکه آدم به آن سطح روانی و جسمی برسد که پیمایش این ارتفاع را شروع کند مستلزم زمان بود. حضور در ارتفاعات مختلف این زمان و تجربه و اعتماد به نفس را به من داد که من می‌توانم این کار را بکنم. من سال گذشته در مهرماه قله ماناسلو را صعود کردم که هشتمین قله بلند دنیاست و ارتفاع آن ۸ هزار و ۱۶۳ متر است. خود صعود به قله ماناسلو این اعتماد به نفس را به من داد که پس می‌توانم به اورست هم فکر کنم. به محض اینکه از ماناسلو برگشتم تمریناتم را برای اورست شروع کردم.

ممکن است برای کسی سوال پیش بیاید که چه آمادگی روحی روانی و جسمی برای فتح اورست نیاز داشتید؟

کلاً حضور در ارتفاعات بلند چالش دارد؛ چالش سرما، کمبود اکسیژن، زمان طولانی، وضعیت تغذیه‌ای و وضعیت بهداشتی. همه اینها می‌تواند فرد را به مشکل برساند. ضمن اینکه کوهنوردی مثل این است که شما در مسابقات شطرنج شرکت بکنید و از همان اول بگویید من می‌خواهم به قهرمانی جام فلان برسم. خب این امکان‌پذیر نیست. مثل تمام ورزش‌ها باید قدم به قدم رشد کنی و به چالش‌های بزرگ‌تر برسی. کوهنوردی هم همین است. کسی نمی‌تواند از صفر به اورست صعود کند. تو که می‌خواهی اورست را صعود کنی اول باید به قله ۴ هزار، بعد ۵ هزار، بعد ۶ هزار، بعد ۷ هزار، بعد تجربیات فنی‌ات را زیاد کنی، حالا می‌توانی به ۸ هزار هم فکر کنی. حضور در این ارتفاعات بلند مستلزم این است که تجربه شما در کوهنوردی بالا رفته باشد. حضور در یک ارتفاع بلند، سرد و تنها که حدود یک ماه و نیم تا دو ماه طول می‌کشد نیاز دارد که شما آمادگی روانی مناسبش را داشته باشی. به هم نریزی، آرامش داشته باشی، اعتماد به نفس داشته باشی، و بتوانی آن مدت آمادگی خوبی از خودت نشان بدهی. خود این زمان طولانی می‌طلبد آدم از نظر روانی آماده این برنامه باشد.

برنامه صعود شما به اورست چقدر طول کشید؟

حداقل زمانی است که برای صعود به اورست نیاز است بین ۴۵ تا ۶۰ روز است. علت این زمان طولانی این نیست که من ۶۰ روز دارم بالا می‌روم یا ۴۵ روز فقط درحال بالا رفتن هستم. علتش این است که در این ۴۵ تا ۶۰ روز باید مرتب هی بالا برویم و به پایین برگردیم تا بدن‌مان با شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاع بالا عادت کند. مثلاً یک نفر که هشت هزار می‌رود، اول به پنج هزار و پانصد تا شش هزار می‌رود، یک ۲۴ ساعت آنجا می‌ماند و می‌خوابد و باز به پایین و بیس‌کمپ برمی‌گردد. بیس‌کمپ محل اصلی است که معمولاً کوهنوردان آنجا حضور پیدا می‌کنند. یعنی ما هربار که به ارتفاع بالا مثل شش هزار و هفت هزار می‌رویم، یکی دو شب می‌خوابیم و دوباره به بیس‌کمپ برمی‌گردیم. این را اینقدر تکرار می‌کنیم تا شرایط بدن‌مان برای حضور در نوک قله مناسب باشد. این کار سه چهار بار بر حسب شرایط تکرار می‌شود تا زمانی که بدن آدم با کمبود اکسیژن عادت می‌کند و می‌توانی در پنجره هوایی که کوه می‌دهد به موک کوه صعود کنی.

پنجره هوایی یعنی چه؟ مثلاً خیلی سرد نباشد؟

در این ارتفاع‌ها سرما که خیلی متفاوت نیست. اولاً اینکه باد زیادی نداشته باشد، ابر نباشد، یعنی شرایط طوری باشد که بتوانی صعود کنی.

شما در صعود به اورست تنها بودید یا نه؟

من تنها بودم و تنها شرپای من همراه من بود. شرپاها از بومی‌های نپال هستند و دراقع یک قبیله از قبیله‌های نپال هستند که به کوهنوردان کمک و آنها را همراهی می‌کنند تا بتوانند برنامه‌شان را موفق‌تر اجرا کنند. این فرد در طول مسیر همراه کوهنورد است.

یعنی شما به غیر از شرپای خودتان در کل مسیر تنها بودید؟

بله. کل برنامه من انفرادی و تنها بود.

چه احساسی داشتید وقتی که قله را صعود می‌کردید؟ تنهایی حتماً شرایط سختی است.

در بیس‌کمپ که بیشتر زمان ما آنجا می‌گذرد از همه کشورها هستند. در آن مدت با آدم‌ها معاشرت می‌کنی و لذت می‌بردی اما در مسیر کوهنوردی خودت هستی و فقط شرپا با تو همراه است. آمادگی برای این صعود سخت و تنهایی هم از همان تجربه‌هایی نشأت می‌گیرد که قبل از این در صعود به قله‌های کوتاه‌تر به دست آورده‌ای. یک قسمت هم علاقه به آن حضور و سکوت و تنهایی است. این شرایط به من می‌چسبد و من آن را دوست دارم.

وقتی بالای اورست ایستادید، چه حس و حالی داشتید؟

این را خیلی‌ها از من پرسیدند ولی سوال خیلی سختی است. یک مقدار حس رهایی؛ انگار که از همه چیز رها می‌شوی. و حس رسیدن خیلی خوب است. اینکه به آن هدفی که داشتی رسیدی.

بعد از فتح اورست به عنوان بلندترین قله دنیا دچار افسردگی نمی‌شوید که حالا چه کار کنم؟!

نه؛ هنوز خیلی کار و هدف دارم! به همین خاطر حس بدی ندارم. در دنیا ۱۴ تا قله هشت هزار وجود دارد. من هنوز دو تا از آنها را رفته‌ام و ۱۲ تا دیگر مانده است. تازه این ۱۴ تا قله تمام شود، کلی قله دیگر مانده که به خاطر مسیر فنی و پرچالشی که دارند هنوز صعود نشده‌اند. خداراشکر رشته ما هیچ انتهایی ندارد و می‌توانی حالا حالاها کار کنی.

فکر می‌کنید تا کی این ۱۲ تا قله را بروید؟

تا وقتی پولش جور شود!

مگر کوهنوردی چقدر هزینه دارد؟ مثلاً برای اورست قدر هزینه کردید؟

بالای یک میلیارد!

واقعاً؟ فکر کردم الآن می‌گوئید مثلاً ۲۰۰ میلیون تومان!

شما با این وضعیت دلار چه انتظاری دارید؟

پس باید به همت شما تبریک گفت. چون در کنار همه سختی‌های کوهنوردی، باید برای تهیه لوازم و مقدمات هر صعود نیز کلی زحمت بکشید و پول ذخیره کنید و از خواستنی‌هایی که دارید چشم بپوشید.

برای بعضی‌ها این عدد غیرقابل قبول است. الآن شما با شنیدن این قضیه من را تحسین کردید، ولی بعضی‌ها نقد می‌کنند. می‌گویند چرا اینقدر پول می‌دهی؟ خیلی وقت‌ها در رشته‌های ورزشی یک اسپانسر و حمایت ورزشی یا ارگانی و سیستمی دارد. ولی رشته من از این حمایت‌ها محروم است. برای همین من اگر بخواهم به قله‌ای صعود کنم باید از هزینه شخصی خودم بپردازم. باید کار بکنم و تلاش کنم و پولم را پس‌انداز کنم تا در قبال آن بتوانم یک قله را صعود کنم. مثلاً من بعد از این‌همه سال که دارم کار می‌کنم هنوز یک ماشین معمولی دارم یا در یک شرایط عادی زندگی می‌کنم. خیلی اهل هزینه‌های خاص نیستم.

با این توصیف انگار صعود به اورست برای شما یک سال طول کشیده، نه یکی دو ماه.

خیلی بیشتر. برای اورست خیلی بیشتر بود. شاید برای قله‌ای مثل ماناسلو در طی یکی دو سال بتوانم هزینه‌اش را فراهم کنم ولی برای اورست خیلی بیشتر است. برای هر کسی آن چیزی که برایش هزینه می‌کند یک لذت ذهنی دارد. خیلی‌ها دوست دارند ماشین یا خانه یا تجهیزات و تجملات آن‌چنانی داشته باشند، برای من این لذت در صعود است.

هدف‌تان در کوهنوردی چیست؟

دوست دارم این ۱۴ تا قله را صعود کنم، به خصوص که اولاً هنوز هیچ زنی از ایران این ۱۴ تا قله را صعود نکرده، دوماً تعداد کسانی که در دنیا این ۱۴ تا قله را صعود کرده‌اند زیر ۲۰ نفر است. دوست دارم با صعود به این ۱۴ قله هشت هزار نام ایران را برای سال‌ها ماندگار کنم. امیدوارم با توجه به این مهم ارگان‌ها یا مؤسسات و افرادی باشند که از من حمایت کنند تا بتوانم زودتر به این هدف برسم. این یک هدف شخصی نیست، بلکه به نام ایران و برای ایران است. اگر این اتفاق بیفتد تا سال‌ها نام ایران در کوهنوردی دنیا بلند خواهد شد و من امیدوارم بتوانم این اتفاق را رقم بزنم.