شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#کارگردان

موسیقی همیشه بخش مهمی از فیلم بوده و فیلم‌های زیادی وجود دارند که از موسیقی یا ترانه‌های خاص برای صحنه‌های کلیدی استفاده می‌کنند.

هنرام‌روز: برخی از کارگردانان موسیقی‌های متن‌ بسیار خوبی برای فیلم‌های خود تنظیم کرده‌اند، مانند سوفیا کاپولا برای «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation)، نیکلاس ویندینگ رفن برای «رانندگی» (Drive)، بن زایتلین برای «جانوران حیات وحش جنوب» (Beasts of the Southern Wild)، پل توماس اندرسون برای «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread)، و بسیاری دیگر، اما در این فهرست نگاهی به برخی از کارگردانانی کردیم که بارها و بارها سلیقه‌ی بی عیب و نقص خود را در انتخاب موسیقی و در طول کارنامه‌ی سینمایی پربارشان ثابت کرده‌اند. کارگردانانی که به موسیقی در فیلم‌هایشان به ‌عنوان یک شخصیت یا به‌ عنوان یک عنصر روایت نگاه کرده‌اند و نه تنها پس‌زمینه‌ای برای پر کردن فیلم.

فیلم خارجی

آثار لارس فون تریه همیشه کاملا قطبی بوده و بیشتر به دلیل مضامین سخت با استقبال متفاوتی از سوی منتقدان و طرفداران مواجه شده است. اما از این کارگردان دانمارکی باید به خاطر استفاده‌ی خلاقانه از موسیقی در برخی از شناخته شده‌ترین آثارش یاد کرد.

امروزه هنوز هم درباره‌ی «رقصنده در تاریکی» (Dancer in the Dark) فیلم تحسین شده‌ی فون تریه محصول سال ۲۰۰۰ صحبت می‌شود، البته بیشتر به دلیل همکاری پر سر و صدا بین او و بیورک، که در این فیلم ایفای نقش کرد و عهد بست که دیگر پس از آن تجربه، بازی نکند.

با این وجود، همکاری آن‌ها نه تنها یک فیلم قدرتمند، بلکه یک موسیقی متن مبتکرانه نیز به همراه داشت. (Selmasongs) آلبوم موسیقی متن فیلم که توسط بیورک، فون تریه، مارک بل و اسیون نوشته شده بود، به دلیل ترکیبی از دید منحصر به فرد بیورک با رنج شخصیتش مورد تحسین قرار گرفت و در نهایت به نامزدی اسکار برای آهنگ (I’ve Seen It All) ختم شد.

تحسین برانگیزترین لحظه‌ی موسیقی فون تریه زمانی بود که تصمیم گرفت از پیش درآمد اپرای ریشارد واگنر با نام «ترستان و ایزولده» (Tristan und Isolde) در «مالیخولیا» (Melancholia) استفاده کند. در طول فیلم از این پیش درآمد استفاده می‌شود و حتی در جاهایی فیلم با همان سرعت موسیقی تدوین شده است. فون تریه پس از مواجهه با بخشی از کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» که در آن مارسل پروست استدلال می‌کند که پیش درآمد واگنر بهترین اثر تمام دوران است، تصمیم گرفت از این موسیقی استفاده کند.

فیلم خارجی

-وس اندرسون

وس اندرسون به خاطر سبک بسیار متمایزش شناخته می‌شود. در حالی که ممکن است سبک بصری منحصر به فردش علامت تجاری اصلی او باشد، او همچنین برای انتخاب‌های موسیقی آثارش شناخته شده است. استفاده‌ی او از موسیقی پاپ دهه‌های ۶۰ و ۷۰ معمولا باعث تجدید علاقه به آهنگ‌هایی شد که وی در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد.

در «زندگی در آب با استیو زیسو» (The Life Aquatic with Steve Zissou)، دیوید بویی به عنوان نقطه‌ی اصلی الهام‌ برای موسیقی متن است که شامل برخی از آثار اصلی او مانند «زندگی در مریخ» (Life on Mars) و «ملکه‌ی عوضی» (Queen Bitch) و همچنین کاورهایی است که توسط سئو جورج به زبان پرتغالی خوانده شده است. برخی از این کاورها در واقع توسط جورج به صورت زنده در فیلم اجرا می‌شوند و اندرسون از این موسیقی برای روایت بخشی از داستان استفاده می‌کند.

عشق اندرسون به موسیقی راک کلاسیک از طریق فراوانی آهنگ‌های راک کلاسیک نمادین که در فیلم‌هایش استفاده می‌کند، آشکار می‌شود. به عنوان یکی از طرفداران بزرگ رولینگ استونز، او بارها آهنگ‌های این گروه را در آثارش به کار برده است.

اندرسون در اولین فیلم خود «منور» (Bottle Rocket) از ترانه‌ی «مرد ۲۰۰۰» (۲۰۰۰ Man) رولینگ استونز در اوج فیلم استفاده می‌کند، در حالی که در «خانواده‌ی اشرافی تننبام» (The Royal Tenenbaums) از کاور اینسترومنتال «هی جود» (Hey Jude) که توسط ارکستر موتاتو موزیکا (The Mutato Muzika Orchestra) نواخته شد برای ترسیم پرتره‌ای از خانواده‌ی تننبام استفاده می‌کند.

فیلم خارجی

-وونگ کاروای

وونگ کار وای، فیلمساز صاحب سبک، بدون استفاده از فیلمنامه و با تکیه بر حالات روحی و بداهه‌پردازی کارگردانی می‌کند. فیلم‌های او به دلیل ماهیت استفاده از موسیقی به عنوان جوهره‌ی آثارش و نحوه‌ی دیکته کردن ریتم فیلم‌هایش، حتی با موزیک ویدیو مقایسه شده است.

یکی از نمونه‌های کامل نقشی که موسیقی در فیلم‌های وونگ دارد، فیلم رمانتیک او در سال ۲۰۰۰ با نام «در حال و هوای عشق» (In the Mood For Love) است. این فیلم درباره‌ی زن و مردی است که به محض مشکوک شدن نسبت به خیانت همسرانشان با هم رابطه‌ی نامشروع برقرار می‌کنند.

قطعه‌ی (Yumeji’s Theme) ساخته‌ی شیگرو امبایاشی چندین بار در طول فیلم و هر بار که زوج با یکدیگر ملاقات می‌کنند تکرار می‌شود. این قطعه به طور معمول قبل از اینکه زن و مرد شانس کنار هم قرار گرفتن را داشته باشند، محو می‌شود، اما هر بار که آن‌ها ملاقات می‌کنند و قطعه از نو شروع می‌شود، کمی بیشتر به طول می‌انجامد. و تنها زمانی که به طور کامل این قطعه پخش می‌شود، صدای غم‌انگیز آن سرنوشت قریب‌الوقوع زوج را منعکس می‌کند.

در «چانگ کینگ اکسپرس» (Chungking Express) وونگ از «کالیفرنیا دریمین» (California Dreamin) ساخته‌ی گروه ماماز اند پاپاز (Mamas and the Papas) در قسمت دوم فیلم بارها و بارها استفاده می‌کند. به عنوان یکی از آهنگ‌های مورد علاقه‌ی شخصیت فیلم و به عنوان نشانه‌ای برای علاقه‌ی او به کالیفرنیا، از این آهنگ برای ایجاد شخصیت و انگیزه‌های او استفاده می‌شود. وونگ زمانی که شخصیت فیلمش پس از ترک کالیفرنیا با معشوق خود ملاقات می‌کند، صحنه‌ای تاثیرگذار را ترسیم می‌کند و کل صحنه با پخش مداوم آهنگ در صحنه‌های قبل از آن تقویت می‌شود.

فیلم خارجی

-آندری تارکوفسکی

از آندری تارکوفسکی به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ یاد می‌شود. سبک فیلمبرداری، ساختار نامتعارف و مضامین او زبان جدیدی را در هنر فیلمسازی خلق کرده است. در حالی که برخی از کارگردانان از موسیقی به عنوان یک قطعه‌ی اصلی در فیلم‌های خود استفاده می‌کنند، برخی دیگر با موفقیت از رویکرد مینیمالیستی استفاده می‌کنند که مخالف استفاده‌ی بیش از حد از موسیقی در فیلم است.

این در مورد تارکوفسکی نیز صادق است. او معتقد بود که با استفاده از صدا و موسیقی طبیعی می‌توان واقعیت را تا حد ممکن منعکس کرد. او از موسیقی برای بیان استعاره و تقویت ارتباط بین فیلم و تماشاگر استفاده کرد.

تارکوفسکی برای موسیقی متن فیلم‌هایش مانند «سولاریس» (Solaris)، «آینه» (The Mirror) و «استاکر» (Stalker) با همکاری آهنگساز ادوارد آرتمیف صدایی متمایز خلق کرد که در کنار تصاویر این کارگردان، دنیای درونی یک فرد را، همانطور که در فیلم تصور می‌شود، تداعی می‌کرد. در «آینه» که فاقد یک روایت آشکار است، موسیقی متن آرتمیف کل فیلم را به دوش می‌کشد و در قلب آن قرار می‌گیرد.

 

فیلم خارجی

-جیم جارموش

از آنجایی که جیم جارموش خود یک موسیقی‌دان است، جای تعجبی ندارد که به موسیقی‌ای که در فیلم‌هایش استفاده می‌کند بسیار توجه داشته باشد. او مخالف دوبله‌ی فیلم‌هایش برای تماشاگران خارجی است.

یکی از دلایل مخالفت او این است که می‌خواهد مطمئن شود شخص دیگری نمی‌تواند آهنگ‌هایی را که در فیلم‌هایش پخش می‌شود دیکته کند، که یادآور فیلم‌های تجاری گذشته است که در آن از موسیقی برای فروش ترانه استفاده می‌شد، نه پیشبرد داستان یا عمق بخشیدن به شخصیت‌های آن.

در نمونه‌ای از قرار دادن موسیقی به عنوان یکی از شخصیت‌های فرعی در آثار جارموش، می‌توان فیلم «عجیب‌تر از بهشت» (Stranger Than Paradise) او محصول سال ۱۹۸۴ را مثال زد که موسیقی متن فیلمی را جان لوری، از بازیگران فیلمش نوشت. علاوه بر اثر اصلی لوری، در موسیقی متن فیلم «تو را افسون کردم» (I Put a Spell on You) از جی هاوکینز به عنوان صدای نسخه‌ی خیالی آمریکایی یک شخصیت استفاده شده است.