شهر خبر

پایگاه اجتماعی، بلای جان اصولگرایان است؟ / تصمیم‌گیران کشور دو راه پیش رو دارند

پایگاه اجتماعی، بلای جان اصولگرایان است؟ / تصمیم‌گیران کشور دو راه پیش رو دارند

احمد زیدآبادی در روزنامه اعتماد نوشت:با همسو شدن نهادهای حاکم در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، اکنون روشن شده است که آنچه حاکمیتِ اصولگرایان را تهدید می‌کند نه اصلاح‌طلبان، نه معترضان، نه براندازان، نه قدرت‌های خارجی، بلکه بخش مهمی از پایگاه اجتماعی خودِ آنان است.

با ایدئولوژی ضد اصلاحی اصولگرایان قاعدتا یک خانواده را هم نمی‌توان اداره کرد، چراکه اداره یک خانواده نیز نیاز به مدارا، مهربانی، گفت‌وگو، متقاعدسازی، توازن دخل و خرج و غیره دارد، حال چه رسد به مملکتی به وسعت و جمعیت ایران که مشکلات پیچیده آن در عرصه‌های گوناگون روی هم انباشت شده و نیازمند تصمیمات واقع‌بینانه و سریع و دردناک است.

بنابراین، مسوولان قوا به ناچار باید از ایدئولوژی منجمدِ موردِ نظر هوادارانِ اصولگرایی عدول یا به نحوی آن را تاویل و بازتعریف کنند تا راهی برای تصمیم‌گیری در جهت گذر از مشکلات گشوده شود.
هر گامی در این جهت اما صدای طیفِ سرسخت‌تر حامیان اصولگرایی را بلند می‌کند و مسوولان قوا را به احتیاط یا عقب‌نشینی در برابر آنان وادار می‌سازد. نباید کتمان کرد که رییس قوه قضاییه تاکنون در برابر مخالفت و غوغای این طیف، از خود مقاومت بیشتری نشان داده است به‌طوری که پس از تجدیدنظر در چگونگی رسیدگی به «پرونده‌های فساد مالی»، وی هیاهوی برخاسته در این باره را نادیده گرفت و تسلیم مخالفان تصمیمِ خود نشد.

مسوولان قوه مجریه اما در برابر فشارهای طیفی از حامیان خود آسیب‌پذیرتر ظاهر شده‌اند. این طیف از حامیان آنها هرگونه اصلاح ساختارهای اقتصادی را به عنوان سیاست نئولیبرالی و «ضد عدالت» معرفی می‌کنند و با آن به ستیز تبلیغاتی برمی‌خیزند. آنها در عین حال گشایش در روابط خارجی و احیای برجام را نیز برنمی‌تابند و به محض پیشرفت در این مسیر، آن را به عنوان اقدامی علیه «ارزش‌های انقلاب» به باد نکوهش و ناسزا می‌گیرند.

در واقع، آنچه هواداران اصولگرایی بنا به ایدئولوژی بسته و منجمد خود به عنوان راه‌حل مشکلات کشور مطرح می‌کنند، هیچ ردپایی در واقعیت ندارد و توهم محض است. آنها می‌کوشند این توهمات را به قوای حاکم نیز تحمیل کنند حال آنکه روسای قوا پس از مواجهه عینی با مشکلات، ظاهرا نه فقط به پوچی توصیه‌های آنان پی برده‌اند، بلکه از خطرات و تهدیدات نهفته در پشت این توصیه‌ها نیز آگاه شده‌اند.
بدین‌ترتیب، تصمیم‌گیران کشور دو راه پیش روی خود دارند. یا تسلیم طیفِ سرسخت پایگاه اجتماعی خود شوند که در این صورت گام از گام نتوانند برداشت و خودشان و کشور را در انبوه معضلات غرق خواهند کرد. یا اینکه با فاصله گرفتن از طیف تندروتر حامیان خود، درصدد گسترش پایگاه اجتماعی خود به سوی نیروهای ملایم‌تر جامعه برآیند.
بدون تردید این یک تصمیم تاریخی است. سرنوشت کشور به این تصمیم پیوند خورده است. آن پیچ تاریخی که بعضا از آن یاد می‌شود، تصمیم‌گیری در این باره است.

23302