به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری برنا؛ در بهار سال 1397، دونالد ترامپ رییس‌جمهور وقت امریکا اعلام کرد که کشورش به شکل یک جانبه از برجام خارج خواهد شد. به این ترتیب امریکا تحریم‌هایی که در دوره برجام لغو کرده را بار دیگر باز می‌گرداند و حتی تحریم‌هایی جدید را علیه اقتصاد ایران وضع می‌کند. 

دولت ترامپ رسما اعلام کرد که به این برنامه جدید که آن را فشار حداکثری نامیده بود با دو هدف نگاه می‌کند. 

این تحریم‌ها یا باید ایران را مجبور کند که به مذاکراتی جدید تن بدهد و به این ترتیب به امریکا امتیازات بیشتری بدهد یا پس از مدتی کوتاه با یک فروپاشی مواجه خواهد شد. 

** نه اقتصاد ایران به فروپاشی

هرچند حرکت ترامپ با واکنش منفی جامعه جهانی مواجه شد و از چین و روسیه گرفته تا شرکای امریکا در اروپا همگی حرکت ترامپ را رد کردند و حتی از برنامه‌ریزی برای دور زدن تحریم‌ها خبر دادند اما در عمل با توجه به محوریت بخش خصوصی در اقتصاد کشورهای توسعه یافته و همکاری قابل توجه آنها با شرکت‌های امریکایی، بسیاری از شرکت‌هایی که به ایران آمده بودند از ترس تحریم‌های امریکا، از ایران خارج شدند و در طول حدود چهار سال گذشته به کشور بازنگشتند. 

فشار حداکثری امریکا در عمل حتی از دوره تحریم‌های سازمان ملل علیه اقتصاد ایران نیز پیچده‌تر بود. امریکا طوری برنامه‌ریزی کرده بود که ایران امکان صادرات نفت خود را به‌طور کامل از دست بدهد یا قطع همکاری بانک‌ها، راه بر رسیدن ارز به کشور نیز بسته شود. 

به دنبال این اتفاقات شرایط برخی شاخص‌های اقتصاد ایران به هم ریخت. نرخ تورم که تک رقمی شده بود بار دیگر افزایش پیدا کرد و رشد اقتصادی منفی شد. 

میزان دسترسی دولت به درآمدهای ارزی کاهش پیدا کرد و فشار معیشتی بر گروه‌های مختلف مردم بالا گرفت. با این وجود اما ترامپ در حالی سال گذشته کاخ سفید را ترک کرد که به هیچ یک از اهداف خود در قبال ایران نرسیده بود. 

اقتصاد ایران فرونپاشید و ایران هیچ علامتی مبنی بر آمادگی برای بازگشت به مذاکرات از خود نشان نداد تا با روی کار آمدن بایدن، بار دیگر مذاکرات برای احیای برجام از سرگرفته شود. 

هرچند هنوز مذاکرات جدید نیز به نتیجه نرسیده و با توجه به توقف آنها در روزهای گذشته، بار دیگر سرنوشت گفت‌وگوها در وین در هاله‌ای از ابهام فرو رفته اما دولت امریکا به یک جمع‌بندی قطعی رسیده است. 

** ازسر بالایی تحریم‌های اقتصادی به سرازیری رسیدیم

اقتصاد ایران فرونپاشیده و با توجه به راه‌های گریزی که در سال‌های گذشته پیدا کرده، به این سمت نیز حرکت نمی‌کند. 

نشریه معتبر اکونومیست در جدیدترین تحلیل خود به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در سال‌های گذشته پرداخته و از چرایی مقاومت اقتصاد کشور در برابر فشارهای حداکثری امریکا گفته است. 

تحریم‌های آمریکا برای دهه‌ها در ایران یک واقعیت عینی بوده است. تحریم‌ها در سال ۱۹۷۹ آغاز شد زمانی که جیمی کارتر رییس‌جمهوری امریکا واردات نفت از ایران را ممنوع کرد و دارایی‌های ایران را که در امریکا نگهداری می‌شد به دنبال تسخیر سفارت امریکا در تهران مسدود کرد. 

اما تحریم‌ها علیه ایران با پیوستن سایر کشورها به این شرایط به صورت واقعی آغاز شد. 

برای تحت فشار قرار دادن ایران در محدود کردن برنامه هسته‌ای‌اش، موجی از تحریم‌های بین‌المللی بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ علیه این کشور اعمال و به‌طور پیوسته تشدید شد. 

صادرات نفت و بانک‌های ایران هدف تحریم‌ها قرار گرفتند. دارایی‌های خارجی بانک مرکزی مسدود شد و بانک‌های تجاری در سرتاسر جهان توسط امریکا از تامین مالی هر گونه تجارت با ایران به دلار منع شدند. 

از آن زمان، یک رژیم تحریمی با درجات مختلف شدت برقرار است. خسارت این تحریم‌ها گسترده بود. 

صادرات نفت ایران از ۲.۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به ۱.۱ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۴ کاهش یافت. اقتصاد این کشور در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ دچار رکودهای عمیق شد. تحریم صادرات نفت ایران حفره بزرگی در امور مالی دولت ایجاد کرد.  

به دلیل عدم دسترسی به ذخایر خود یا درآمد قابل اعتماد دلاری حاصل از صادرات نفت، مقامات این کشور قادر به حمایت از نرخ ارز نیستند. 

** تاب آوری بالای اقتصادی ایران 

نتیجه آن تورم مزمن بالا بوده است. سختی‌های زیادی در این مسیر وجود داشته است. آخرین گزارش بانک جهانی درباره ایران به یک دهه از دست رفته رشد ناچیز ناخالص داخلی اشاره دارد .

این نشریه در تحلیل خود، سه دلیل عمده را برای موفقیت ایران در برابر فشارهای امریکا بر شمرده است. 

اول آنکه اگرچه تحریم‌ها گسترده و با دقت نظارت شده‌اند اما راه‌های دور زدن آنها هم وجود دارد. ایران توانسته است چند صد هزار بشکه نفت در روز صادر کند. بخش اعظم آن هم به چین ختم می‌شود که مبدا آنها به عنوان نفت از مالزی، عمان یا امارات متحده عربی مشخص شده است. 

شکستن تحریم‌ها خطرناک است اما برخی از پالایشگاه‌های خصوصی حاضرند در ازای تخفیف سنگین قیمت‌ها، این ریسک را بپذیرند و دلار در این میان مبادله نمی‌شود: البته یوآن هم مورد مبادله قرار می‌گیرد همزمان می‌توان از درهم وابسته به دلار امارات هم استفاده کرد. 

دومین منبع تاب آوری، تنوع صادرات است. ایران دارای طیف وسیعی از صنایع تولیدی است. برخی از شرکت‌های بزرگ صنعتی که به خصوص در زمینه استخراج معادن و فلزات هستند، از دسترسی به انرژی ارزان و قابل اعتماد سود می‌برند. 

علاوه بر این، ایران با چندین کشور پر جمعیت از جمله پاکستان و ترکیه مرز زمینی دارد. بخشی از تجارت زمینی ایران غیرقانونی (قاچاق) است. 

عامل سوم جایگزینی واردات است. ریال ضعیف‌تر، کالاهای وارداتی را از دسترس بسیاری از ایرانیان خارج کرده است. اما برای تولیدکنندگانی که به بازار داخلی ۸۳ میلیونی خدمات ارایه می‌کنند، یک موهبت بوده است. 

یکی از شهروندان در این باره می‌گوید: اگر در تهران خرید کنید، لباس، اسباب بازی و لوازم خانگی ساخت ایران پیدا خواهید کرد. اگر شاخص جهانی خودکفایی وجود داشت، ایران در رتبه بالایی قرار می‌گرفت.

** بورس ایران نشان‌دهنده اقتصاد مقاومتی

برخی از شرکت‌های بزرگ‌تر در فهرست تحریم‌ها قرار دارند، اما صدها شرکت کوچک‌تر در فهرست تحریم‌ها قرار ندارند. 

بازار سهام به خوبی در برابر کاهش ارزش پول ملی و تورم نشان داده است. بسیاری از شهروندان این کشور متوجه این موضوع شده‌اند. بازار در سال ۲۰۲۰ با انباشتگی سرمایه‌گذاران خرد منفجر شد با این حال حباب بورس در همان زمان ترکید. ماسی‌یژ وژتال Maciej Wojtal و آمتلون کپیتال Amtelon Capital صندوق‌هایی که در ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند، تاکید دارند که اکنون بازار سهام در کف قیمتی خود قرار دارد. 

بر اساس پیش‌بینی‌های تحلیلگران داخلی، نسبت متوسط قیمت به درآمد برای ۱۰۰ شرکت برتر بورس حدود پنج است. 

با وجود آنکه بر اساس گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران در دوره برجام کاملا به تعهدات خود در برجام عمل کرده بود اما در ماه‌های گذشته ایران گام‌های بزرگی برای توسعه فعالیت‌های هسته‌ای خود برداشته و اعلام کرده که این روند ادامه خواهد داشت. 

به این ترتیب این دولت امریکاست که باید انتخاب کند که آیا آماده پذیرش واقعیت شکست سیاست فشار حداکثری شده یا همچنان قصد دارد به این بازی شکست خورده ادامه دهد. 

انتهای پیام/