به گزارش برنا؛ اگر اهل ورزش باشید احتمالا به اندازه موهای سرتان این عبارت را شنیده‌اید که ورزش و سیاست از هم جدا هستند. مساله‌ای که به نظر می‌رسد مورد توافق هر انسانی است. حتی افرادی که ورزش حرفه‌ای انجام نمی‌دهند. جدایی ورزش از سیاست اما در سال‌های اخیر اما یا انجام نمی‌شود یا نکوهش درهم‌تنیدگی این دو مقوله توسط برخی مراجع قانونی انجام نمی‌شود. مثل فیفا که این روزها به دلیل تنش‌ها در روسیه تحت فشار قرار گرفته است.

فوتبال؛ همیشه درگیر با سیاست

فوتبال ورزشی است که از دیرباز با اختلاف قومی و قبیله‌ای، اعتقادی و بسیاری دیگر از المان‌ها دست و پنجه نرم می‌کرده. زیبایی این ورزش آن‌جایی است که شما در یک تیم ۱۱ نفره می‌توانید ۱۱ تفکر متفاوت و مختلف را مشاهده کنید که برای هدفی واحد چون موفقیت تیم می‌جنگند. ممکن است در یک تیم باشگاهی از ملیت‌های گوناگون حضور داشته‌ باشند و در یک تیم ملی هم از چند دین متفاوت. مساله آن جا حساس می‌شود که هیچ کدام به عقاید هم احترام نگذارند.

مساله مهم اما اینجاست که دو تیم با دو عقیده متفاوت رو در روی هم قرار گیرند و مقاصد سیاسی را در فوتبال دخیل کنند. به طور مثال فرض کنید هند و پاکستان یا ترکیه و ارمنستان بخواهند یک بازی فوتبال را برگزار کنند اما به دلیل تفاوت عقیده، مقاصدی دیگر را به زمین چمن بکشانند. آیا آن روز ورزش هدفی متفاوت پیدا نمی‌کند؟

نگاهی دیر به اعتراضات در فوتبال

حال مساله را از نگاهی دیگر بررسی می‌کنیم. همان طور که از دیرباز برخی سیاستمداران فوتبال را وسیله‌ای برای مطرح کردن عقاید خود دانسته‌اند ممکن است برخی هم اعتراضات مدنی یا سیاسی را در زمین ابراز کنند. برخی می‌گویند وقتی چنین بستری فراهم است تا در یک فضای ورزشی بتوانیم عقاید را ابراز گنیم، چرا این کار انجام نشود؟

در طول تاریخ فوتبال چنین مساله‌ای به وفور دیده شده. از رابی فاولر که در سال ۱۹۹۷ اخراج باراندازهای لیورپولی را هدف اعتراضش دانست و محروم شد تا جولای ۲۰۱۴ که آرژانتینی‌ها به خاطر ابراز عقاید سیاسی و استفاده از شعارهایی درباره جزار فالکلند و جنگ مالکیت با انگلیسی‌ها محروم شدند. می‌توان هزاران مورد دیگر از اعتراضات را مثال زد.

فیفا در این میان چه می‌کند؟

نقش فیفا در این زمینه البته هر روز کم‌رنگ از دیروز شده. فیفا پیشتر هرگونه ابراز عقیده را محکوم می‌کرد اما حالا عقب‌نشینی‌اش به طرزی واضح قابل مشاهده است. به‌طور مثال حتی کمیته بین‌المللی المپیک (طبق اعلام گاردین) به طور اکید اعلام کرد هرگونه اعتراض سیاسی با محرومیت جدی مواجه خواهد شد. مثل سال های دور فیفا. حالا نوبت یک چالش جدی رسیده. بحران در روابط روسیه و اوکراین.

ماجرای روسیه و اوکراین

دلیل اختلاف بین دو کشور، شروع‌کننده ماجرا، چگونگی افزایش تنش‌ها یا هر مساله‌ای را کنار بگذارید و به اصل ماجرا در حیطه ورزش بپردازید. جامعه ورزش به حمایت از اوکراین پرداخته و در حال فشار آوردن به فیفا برای محرومیت روسیه است. یعنی دخالت اکید مسائل سیاسی در فوتبال. همان مساله‌ای که نهاد فیفا باید در آن دخالت کند و اجازه ورودش را ندهد.

تا امروز زینچنکو (مدافع اوکراینی سیتی) علیه پوتین فعالیت کرده، لواندوفسکی بازوبندش را به رنگ اوکراین درآورده و بسیاری از بازیکنان به طور علنی با روسیه مخالفت کرده‌اند. همه این اعتراضات هم سیاسی است و حتی کار به جایی رسیده که اهالی فوتبال از فیفا خواسته‌اند هم روسیه از فوتبال محروم شود و هم تیم‌های‌شان در مسابقات زیر نظر این نهاد بازی نکنند. سوئد، چک و لهستان اولین تیم‌های ملی هستند که اعتراض‌شان را رسمی کرده‌اند و گفته‌اند مقابل روسیه در انهابی جام جهانی حضور پیدا نخواهند کرد. اتفاقی که سیدبندی، یکپارچگی مسابقات و روند بازی‌ها را دچار اختلال خواهد کرد.

عاقبت چه می‌شود؟

ماجرا کاملا صفر و یکی است زیرا پای قانون در میان آمده. قانونی که ورود سیاست به فوتبال را منع می‌کند. اگر فیفا بخواهد مماشات داشته باشد و با تیم‌های کناره‌گیری کننده از رقابت با روسیه برخوردی نکند ممکن است دیگر تیم‌ها (چه غلط و چه درست) به این کار ادامه دهند و آن جا است که مدیریت کالا از دست فیفا خارج خواهد شد. طبق آخرین اخبار، فیفا با منع روسیه از مسابقات فوتبال مخالفت کرده اما اگر ماجرا ادامه پیدا کند می‌شود همان مساله‌ای که پیش‌بینی‌اش سخت نیست. آیا کشتن گربه دم حجله این بار به نفع فیفا نیست؟

انتهای پیام//