بورسان: سیگنال و پکیج فروشی پدیدهای است که با داغ شدن بورس در سالهای اخیر پا به عرصه ظهور گذاشت و از این طریق سودهای هنگفتی را به سمت گروه خاصی از افراد سرازیر کرد.
برای ایجاد این پدیده چند عامل مورد نیاز بود که با کنار هم قرار گرفتن آنها، رده شغلی به این نام پدیدار شد. مهمترین علت شکلگیری این جریان را میتوان مربوط به عدم علم و آگاهی افراد و همچنین موج شکل گرفته در جهت سودهای نجومی بورس عنوان کرد.
شبکههای اجتماعی مهمترین لینک ارتباطی در این حوزه را شکل دادند. پیجهای اینستاگرامی اولین قدم در این مسیر بودند که افراد با جذب فالور، تبلیغات و نشان دادن سودهای نجومی خود به شکل استوری و پست وسوسه، حضور در این بازار را ایجاد میکردند. خونهها و ماشینهای گران قیمت و لوکس عضو جدایی ناپذیر این تبلیغات، از گذشته تا کنون بوده است که اکثر مواقع تنها جنبه ظاهری دارد و نه واقعیت.
در این زمان تقاضا برای ورود به بورس روند صعودی گرفت و از آنجایی که افراد بدون آگاهی وارد این بازار شدند برای ادامه مسیر نیاز به کمک و راهنمایی داشتند. راحتترین راه حل شامل رجوع به پیجهای با زرق و برق بالا و افرادی که با کمک تبلیغات به شهرت رسیده بودند، میشود. لذا این گونه بود که کانالهای تلگرامی برای فروش سیگنال شکل گرفتند و این روند نه تنها تا به امروز ادامه داشته بلکه تعداد آنها روزانه در حال افزایش است.
اما این پایان ماجرا نبود، در این زمان بسیاری از افرادی که به تحلیل بازار میپرداختند و توانسته بودند به شهرت خوبی رسند، با گرفتن پولهای سنگین شروع به تبلیغ یک نماد کرده و به دلیل فالورها و اعضای بالا باعث ایجاد سطح بالایی از تقاضا در سهم مورد نظر می شدند. معمولا سهمهای تبلیغ شده کوچک بوده و تقاضای افزوده شده صف خرید و توهم مطلوب بودن آن را ایجاد میکرد. در واقع دامنه نوسان موجود در بورس به نفع آنان بود و درنهایت با کسب سودهای چند صد درصدی در اوج از سهم خارج شده و بقیه راه را به سهامداران بدون تجربه که در قلههای قیمتی اقدام به خرید کرده بودند، میسپردند.
تمام موارد گفته شده تنها گوشهای از اتفاقات گذشته بود. ترقیب این افراد برای حضور در بازار و خرید در پیکهای قیمتی و سپس امیدواری آنها به بهبود شرایط بورس، سرمایه بسیاری از مردم را به ورطه نابودی کشاند.
اما با ریزش و بدبینی به بورس، این تحلیلگران تغییر موضع داده و در ارزهای دیجیتال وارد شدند و سیستم سیگنال خرید فروش رمزارزهای مختلف را در این موضوع راهاندازی کردند. در واقع آنها در تلاش هستند با سوار شدن بر موج ایجاد شده با استفاده از عدم دانش افراد، کسب درآمد کنند که اتفاقا در این حوزه موفق هم هستند. تا زمانی که سرمایه گذارن به دنبال راههای راحت بوده و تمایلی به یادگیری و افزایش اطلاعات نداشته باشند همواره احتمال سواستفاده و سودجویی وجود دارد و درنهایت شکست در انتظار آنها خواهد بود.
در مورد رمزارزها داستان کمی متفاوت است و در واقع کلاهبرداریها به شکل دیگری رقم میخورد. سادهترین نوع کلاهبرداری تبلیغ کوینهای بیارزش، با حجم بازار بسیار اندک است. مجددا به دلیل اعتباری که این افراد در شبکههای اجتماعی بدست آوردهاند، افراد به آنها اعتماد کرده و ترغیب به خرید کوین مورد نظر میشود. به دلیل اینکه حجم بازار این کوینها کوچک است تبلیغات مداوم و رجوع افراد برای خرید آن به راحتی در رشد و ریزشهای شدید تاثیر گذار است. در این شرایط نیز بنیانگذران و گروه تبلیغاتی کوین مورد نظر در سقفهای قیمتی از رمزارز مورد نظر خارج شده و سرمایهگذران خرد را با پولهای از دست رفته تنها میگذارند.
حالت دیگر برای وسوسه افراد برای حضور در کانال VIP، نمایش سودهای عظیم در بازار فیوچرز است. آنها این شبهه را ایجاد می کنند که فیوچرز رویای یکشبه پولدار شدن را تحقق میبخشد، در حالی که ۷۰ درصد افرادی که در این نوع بازار فعالیت داشتهاند درنهایت با ضرر از آن خارج شدهاند.
جریان سودجویی دررمزارزها بسیار مفصل است، به طور مثال یکی از اینفلونسرای اینستاگرامی تنها با کد معرفی برای ثبتنام در صرافیها، که توسط فالورهای آن استفاده شده بود به سودی بالغ بر یک میلیون دلار دست یافته است. یا به دلیل تحریم بودن ایران و عدم امکان استفاده از صرافی بایننس سایتهای زیادی در جهت رجیستر کردن حساب کاربری در این صرافی فعالیت دارند که در واقع به شکل غیرواقعی بوده و احتمال قفل شدن دارایی افراد وجود دارد و یا گروه دیگر در ازای دریافت مبلغی به عنوان کارمزد اقدام به شرکت در عرضه اولیه بعضی از کوینها میکنند و در جهت آینده درخشان آن رمزارزها تبلیغات گسترده انجام میدهند، حال اینکه چه بلایی سر سرمایه جذب شده افراد خواهد آمد و به سودآوری خواهد رسید یا خیر، مشخص نیست. مثالهایی از این دست بسیار است که در این گزارش نمیگنجد.
جریان سیگنالفروشی در رمزارزها به دلیل داغ و ترند بودن آنها در حال حاضر اهمیت بیشتری دارد. شاید کانالهای VIP و خریدن سیگنال به بسیاری از افراد در جهت کسب سود کمک کرده باشد، اما واقعیت این است که در اکثر موارد برآیند سود و زیانهای ایجاد شده در این کانالها به سمت صفر میل میکند. سرمایهگذرانی که از این سیستم استفاده میکنند در زمان ریزشها به دلیل عدم داشتن علم و آگاهی کافی، دچار نگرانی شدیدی میشوند و شروع به رفتارهای هیجانی خواهند کرد که در مجموع به ضرر آنها خواهد بود. در این شرایط تحلیلگران کانالهای بیان شده، همچنان دیدگاه صعودی خود را نسبت به بازار حفظ کرده و افراد به ماندن در بازار تشویق میکنند. آنچه به وضوح دیده میشود تکرار مکررات و داستانیست که تازگی ندارد.
از آنجایی که کریپتوکارنسی یک بازار دوطرفه است و امکان کسب سود هم در ریزشها و صعودها وجود دارد لذا جذابیت آنها هرچند ممکن است کاهش یابد اما امکان حضور در آن همچنان پابرجاست، بنابراین سیگنال فروشٰها همچنان به کار خود ادامه خواهند داد و هدف بعدی آنها احتمالا بازار فارکس خواهد بود.
بسیاری افراد تمایل دارند که یک شبه راه صد ساله را طی کنند و در واقع این موضوع پاشنه آشیل آنها خواهد بود. آنها به جای آموزش به سمت راههای سادهتر حرکت خواهند کرد. بنابراین تازمانی که همچین نیازی وجود دارد امکان سودجویی و سواستفاده کردن و یا کانالهای سیگنال فروشی نیز وجود خواهد داشت.
هدف این گزارش تایید و یا رد چنین کانالهایی نیست، آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که عدم آگاهی، دانش و یادگیری زمینه را برای ایجاد شغلهای این چنینی مانند سیگنال فروشی فراهم خواهد کرد و در مقیاس بزرگتر و نامطلوبتر امکان کلاهبرداری و سواستفاده نیز فراهم خواهد شد. نکته مهم آن است که بر خلاف بورس که سازمانهای نظارتی و چارچوبی نسبی دارد، این بازارها غیرمتمرکز بوده مرجعی برای شکایتهای مربوط به کلاهبرداری وجود نخواهد داشت. هرچند که ممکن است برخی بگویند، مگر در بازار سرمایه چه گلی به سرمان زده شده است.