شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایستگاه

ایستگاه تاکتیک | ایده های فنی آن دو نفر؛ چگونه مربیان صاحب ایده، می توانند در کوتاه مدت هم امضای فنی بزنند؟

تاتنهام و منچستریونایتد دو تیم از «Big 6» معروف رقابت های لیگ برتر انگلیس به تازگی سرمربی های خود را تغییر داده اند تا روند فنی جدید و متفاوتی را آغاز کنند.

اختصاصی طرفداری -  تاتنهام و منچستریونایتد در اقدامی جالب توجه پیش از نیم فصل سرمربیان خود را تغییر دادند تا با دو سرمربی جدید راه خود را در لیگ برتر انگلیس ادامه دهند. تاتنهام در این بین برنده بزرگ است. آن ها در شرایطی که خطر از دست رفتن آنتونیو کونته و پیوستن او به رقیب مستقیم وجود داشت، از خواب غفلت یونایتد استفاده کردند (توضیح تحلیلی) و یکی از بهترین سرمربیان موجود در بازار را استخدام کردند.

یونایتد نیز البته در نهایت برنده است. تصمیم درست اخراج سرمربی سابق کاردیف، فارغ از اینکه چه کسی جانشین شود، به خودی خود اتفاق مثبتی است چه برسد به اینکه رالف رانگنیک، یکی از سرمربیان مولف دنیای فوتبال، هدایت موقت یونایتد را عهده دار شده باشد و این امید می رود تا او بتواند پایه ریزی تاکتیکی مهمی را در تیم انجام دهد (توضیح مفصل فنی). پایه ریزی تاکتیکی که سرمربی آینده یونایتد بتواند از آن به بهترین شکل ممکن بهره برداری کند. 

برای اینکه تاثیرگذاری فنی یک سرمربی واقعی را در پروژه اش قضاوت کنیم، البته نیاز به زمان است اما اصلی وجود دارد که همواره در دوره های مربی گری و آنالیز به ما می گویند:"یک سرمربی صاحب ایده، باید بتواند در مدت کوتاه نیز تاثیرش را نشان دهد." این تاثیر البته در کوتاه مدت ارتباط چندانی به نتایج درون زمین پیدا نمی کند بلکه منظور تغییر روش بازی تیم و بروز نشانه های امیدوار کننده فنی است. نشانه هایی که می تواند به ما بگوید سرمربی جدید صاحب یک ایده فنی مشخص است و برای به ثمر رسیدن این ایده نیز برنامه فنی دارد .در این یادداشت فنی به بررسی این موضوع در تاتنهام و منچستریونایتد با سرمربیان جدیدشان می پردازیم. به ترتیب از این سخن خواهیم گفت که آنتونیو کونته و رالف رانگنیک در کوتاه مدت به چه می اندیشند و چه تغییرات فنی را در تیم هایشان توانسته اند ایجاد کنند.

کار را با آنتونیو کونته و تاتنهام آغاز می کنیم. آنتونیو کونته سرمربی است که همراه با توپ اصول مشخصی دارد و هر بازیکن دقیقا می داند که باید در زمین مسابقه همراه با توپ، چه نوع پاسی، به چه منظوری و برای چه فردی ارسال کند. از جمله این بازیکنان سه مدافع میانی هستند که در خط عقب بازی می کنند و آنتونیو کونته با توجه به رویکردش و توانایی بازیکنان، استراتژی اش را طراحی می کند. یکی از بازیکنانی که انتظار می رفت با حضور آنتونیو کونته نقش مهمی را در عقب زمین بازی کند، اریک دایر است. آنتونیو کونته همراه با توپ از مدافعان میانی تیمش می خواهد که همواره رو به جلو بازی کنند. پاس های مهم، در رویکرد آنتونیو کونته، پاس های رو به جلو، ریسکی و با طول زیادی است که می تواند از عقب زمین باعث رهاسازی بازیکنان سرعتی خط جلو شود. به چهار تصویر زیر دقت کنید که مربوط به پاس های ارسالی اریک دایر، مدافع میانی تاتنهام در چهار دیدار مشخص می شود. به ترتیب روی تصاویر صحبت خواهم کرد.

تصویر اول مربوط به پاس های ارسالی اریک دایر در دیدار مقابل یونایتد می شود. یعنی آخرین دیداری که نونو اسپیریتو، هدایت تاتنهام را عهده دار بود. می بینیم که به طور مشخصی اریک دایر در آن دیدار پاس های عرضی زیاد و غالبا با طول کمی را برای هم تیمی هایش ارسال کرده. تفکر رو به جلویی در پاس های اریک دایر وجود نداشته و چندان ایده ای برای استفاده از توانایی های این بازیکن دیده نمی شده است.

تصویر دوم اما مربوط به دیدار مقابل اورتون می شود. نخستین بازی که آنتونیو کونته هدایت تاتنهام را در لیگ برتر عهده دار بود. دقت کنید و تفاوت های جزئی را مشاهده کنید. پاس های دایر البته همچنان بیشتر پاس های عرضی است اما مشاهده می شود که اریک دایر سعی کرده تا پاس های با طول زیادتری را ارسال کند. به این معنی که تلاش او این بوده تا پاس های سخت تری را به هم تیمی هایش برساند. تعداد پاس های او کمتر شده و به همان اندازه پاس های ساده تر عرضی او نیز کمتر شده است.

و اما تصویر سوم. بازی مقابل لیدز و دومین بازی که کونته هدایت تاتنهام را در لیگ برتر عهده دار بوده. حالا وضعیت معنادارتر می شود. نگاه کنید که چگونه اریک دایر در دیدار مقابل لیدز به رویکرد آنتونیو کونته نزدیک تر شده است. پاس های او در این دیدار غالبا رو به جلو و با رویکردی ریسکی تر بوده. او تلاش کرده تا پاس های بلند، رو به جلو و با طول زیادی را برای رهاسازی بازیکنان خط جلو تاتنهام در پشت خط دفاعی لیدز ارسال کند. این همان رویکرد آنتونیو کونته در عقب زمین است. جایی که او زمانی با لئوناردو بونوچی چنین طراحی داشت (توضیح تحلیلی) و حالا می خواهد آن را با اریک دایر تکرار کند.

تصویر بعدی نیز مربوط به دیدار آخر تاتنهام مقابل لیورپول می شود و ما تکرار الگوی مشخصی که درباره آن صحبت کردیم را در پاس های اریک دایر می بینیم. این تغییری است که مربی همچون آنتونیو کونته می تواند حتی در کوتاه مدت بین بازیکنان تیمش و سبک بازی کلی تیمش ایجاد کند. البته که تیم هایی مثل لیورپول و لیدز با توجه به سبک بازی منحصر به فرد خود تیم ها را مجبور به یک سری تغییرات می کنند اما این رویکردی است که آنتونیو کونته پیش از این نیز در تیم هایش آن را نشان داده و می بینیم که بار دیگر در کوتاه مدت نیز توانسته امضایش را پای تیم جدیدش بزند. با گذشت زمان می توان بیشتر درباره این تغییرات در تاتنهام توسط آنتونیو کونته صحبت کرد.

و اما منچستریونایتد رالف رانگنیک. پیشتر در این یادداشت به طور مفصل و ویژه درباره سبک کاری رالف رانگنیک، آنچه او می اندیشد و چالش هایی که در یونایتد پیش رو دارد، توضیح داده ام. رویکرد رالف رانگنیک بدون توپ، بازپس گیری توپ در فضاهای کلیدی و پیش بینی شده ای است که می تواند باعث شود تا تیم حمله ای را روی دروازه حریف در کوتاه ترین زمان ممکن طراحی کند. دقت کنید که «High-pressing» و «Counterpressing» رویکردی نیست که در کوتاه مدت بتوان تغییرات بنیادینی در آن ایجاد کرد. آنچه رانگنیک در این مدت کوتاه می توانسته انجام دهد، آماده کردن ذهنیت بازیکنان برای انجام یک بازی پرفشار در زمین حریف و البته آغاز کار فنی و تاکتیکی مفصل در راه رسیدن به این مهم بوده است. با این حال همان طور که گفتم، یک مربی صاحب ایده، می تواند در کوتاه مدت نیز خودش را نشان دهد.

به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت بهترین تیم های حاضر در رقابت های لیگ برتر را از حیث بازپس گیری توپ در یک سوم تهاجمی خودی نشان می دهد. به این معنی که چه تیم هایی در چه دیدارهایی توانسته اند بیش ترین بازپس گیری توپ را در یک سوم تهاجمی خودی در بالای زمین داشته باشند. وضعیت بسیار معناداری را شاهد هستیم. لیورپول در دیدار مقابل ولوز با 15 بازپس گیری توپ در یک سوم تهاجمی خودی در این فصل رکورد دار است. پس از آن دو بار ساوتهمپتون با هازن هوتلِ جذاب، در دیدار مقابل یونایتد و لیدز قرار گرفته و می بینیم که یونایتدِ رالف رانگنیک در دیدار مقابل کریستال پالاس توانسته 12 بار توپ را در بالای زمین از بازیکنان پالاس پس بگیرد و در رتبه چهارم بهترین تیم های حاضر در رقابت های لیگ برتر در فصل جاری قرار گیرد. این است معنای مربی که ایده مشخصی در سر دارد و برای اجرای ایده اش نیز مسلط به کار فنی و تاکتیکی است.

در بررسی مفصل فنی ایده های رالف رانگنیک اشاره کردم که بازپس گیری توپ در یک سوم میانی نیز علاوه بر بالای زمین به شکل ویژه به دلایل مورد اشاره، برای سرمربی مولف آلمانی بسیار مهم است. او در سه بازی که هدایت یونایتد را به طور مستقیم عهده دار بوده توانسته پیشرفت اولیه ای در این حوزه نیز ایجاد کند. تصویر زیر مقدار «Pressures» (توضیح مفصل فنی) صورت گرفته در یک سوم میانی را در سه دیدار مقابل کریستال پالاس، یانگ بویز و نوریچ نشان می دهد. یونایتد به ترتیب 72، 77 و 60 اقدام به «Pressures» را در این سه دیدار از خود در یک سوم میانی ثبت کرده که آغاز مهمی برای کار پایه ای در این زمینه است.

آنتونیو کونته و رالف رانگنیک امیدوار هستند تا هر یک با توجه به اهدافی که برایشان تعریف شده بتوانند تغییرات مهم فنی را در تیم هایشان ایجاد کنند. دقت کنید که تمامی این صحبت های فنی به معنی این نیست که این سرمربیان حتما می توانند در تیم های جدیدشان موفق باشند. برای موفقیت یک سرمربی در یک تیم، مجموعه ای از عوامل وجود دارد که ایده و رویکرد فنی سرمربی، یکی از این عوامل است و البته که شرط لازم محسوب می شود. مسئله مهم برای هواداران تاتنهام و یونایتد این است که آن ها دو سرمربی را در اختیار گرفته اند، که ایده های فنی مشخصی در سر دارند و پیش از این در باشگاه های مختلف نیز نشان داده اند که برای اجرای این ایده ها به کار فنی و تاکتیکی مسلط هستند و بارها نیز طعم موفقیت را چشیده اند (صد البته که موفقیت برای این دو سرمربی با توجه به باشگاه هایی که در آن حضور داشته اند، معنای متفاوتی دارد). تاتنهام و یونایتد در اول راه هستند و نمی توان هیچ پیش بینی را درباره انتهایش صورت داد اما مسئله مهم این است که دو سرمربی واقعی روی این دو نیمکت قرار گرفته اند و این همان شرط لازم در آغاز کار برای هر تیم فوتبالی محسوب می شود.

*داده های فنی پیشرفته از کمپانی مرجع StatsBomb استخراج شده است.