بورسان: دادههای رشد اقتصادی نیمه اول سال 1400 توسط بانک مرکزی به روز شده که این دادهها نشان میدهد اقتصاد ایران در شش ماهه اول سال 1400 حدود 4 درصد رشد کرده است که بخش عمده آن را مدیون رشد نفت و خدمات بوده است. از طرفی این دادهها نشان میدهد مساله سرمایهگذاری در کشور همچنان معضلی جدی است به نحوی که تشکیل سرمایه ثابت در نیمه اول سال 1400 منفی نه درصد بوده است که زنگ خطر رشد آینده اقتصاد ایران را به صدا در میآورد. به علاوه رشد اقتصادی ناشی از نفت در دو فصل اخیر بسیار بالا بوده که در یک سناریو ممکن است عزم تیم اقتصادی دولت رئیسی را برای اصلاح چالشهای سیاستی سست کند.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنیم (نمودار قرمز رنگ) رشد اقتصادی در دهه 90 بسیار اندک بوده و با ارقام سال 1395 تنها ده درصد رشد واقعی داشته است که با توجه به اینکه افزایش جمعیت طی دوره مذکور نیز حدودا همین مقدار بوده عملا به صورت سرانه اقتصاد ایران رشدی نداشته است. به علاوه نمودار زیر نشان میدهد رشد اقتصاد ایران به صورت کلی نوسانات زیادی داشته است که دلیل اصلی آن وجود درآمدهای نفتی است که با توجه به وابستگی زیاد به قیمت و نیز روابط خارجی عملا نوسانات اقتصاد را بسیار زیاد کرده است. این ارقام برای نیمه اول سال 1400 حدود چهار درصد بوده است.
همانطور که در جدول زیر مشاهده میکنیم بخش اصلی رشد اقتصادی نیمه اول سال را گروه نفت ایجاد کرده است که نسبت به شش ماهه اول سال گذشته حدود 15 درصد به صورت حقیقی افزایش یافته است. پس از آن بخش خدمات با 5.7 درصد بیشترین تاثیر را در رشد اقتصادی داشته است. نکته نه چندان عجیب در این میان رشد منفی گروه صنایع و معادن است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود دو درصد کاهش داشته است که از مهمترین دلایل آن میتوان به قطعی برق و گاز برای صنایع در تابستان و تاثیر تدریجی افزایش نرخ ارز بر کالاهای سرمایهای صنایع اشاره کرد. از سمت هزینهها اگر به تولید ناخالص ملی نگاه کنیم عمده رشد اقتصادی از محل افزایش واردات و رشد مصرف بوده است که به نظر هر دو این موارد ارتباط مستقیمی با توان ارزی کشور (برخلاف سال گذشته) در حوزه کالاهای مصرفی داشته است که در نتیجه آن بخش خدمات تقویت شده است. از طرف صادرات رشد کمتری نسبت به واردات داشته و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص نیز منفی بوده که در نتیجه آن بخش صنعت مخصوصا صنایع صادراتی تضعیف شده است.
ترکیب هزینههای رشد اقتصادی نیز توام با خبرهای خوب و ناخوشایند است. خبر خوب آنکه مصرف بخش خصوصی و دولتی رشد بالای سه درصد داشته است؛ اما تشکیل سرمایه ثابت به صورت عجیبی نه درصد منفی شده است و همزمان واردات از صادرات بیشتر بوده است. در واقع دو واقعیت اول خبر خوبی است زیرا نشان میدهد مصرف افراد به تدریج افزایش پیدا کرده است. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنیم مصرف خصوصی در یک سال گذشته به صورت کلی کاهش یافته و اساسا پر نوسان است. در صورتی که مصارف افراد نباید اینقدر پر نوسان باشد؛ زیرا فرضیه درآمد دائمی بیان میکند که افراد سعی میکنند در طول دوران عمر خود مصارف خود را ثابت نگه دارند و به همین دلیل در مواقع بحران سعی میکنند قرض کنند و یا از پسانداز خود استفاده کنند و تا حد امکان مصرف خود را ثابت نگه دارند. به نظر میرسد رشد مصرف در نیمه اول سال منبعث از واردات سنگین و تقویت نسبی بخش خدمات بوده است. اما خبر بد از ارقام رشد اقتصادی نیمه 1400 آن است که تشکیل سرمایه ثابت به شدت منفی بوده است.
طبیعتا منفی بودن تشکیل سرمایه ثابت به معنی آن است که اقتصاد ایران در حال از دست دادن توان خود برای رشدهای بیشتر است. در واقع ذخایر سرمایهگذاری جامعه رو به کاهش رفته و به نوعی استهلاک بیشتر ساختار سرمایهای کشور (ساختمان و تجهیزات) را همچون موریانه میخورد. ساختمانی را فرض کنید که فرسوده شده و مالک آن حتی نمیتواند مانع ریختن رنگ و روی دیوارها یا تعمیر آن شود و طبیعتا در چنین شرایطی انتظار نمیرود که طبقهای بر طبقات آن بیفزاید. در شکل زیر تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به قیمتهای ثابت 1395 را مشاهده میکنیم که در یک فرآیند تدریجی کاهشی بوده است و هیچ چیز مانع کاهش آن نشده است. به نظر زنگ خطر اصلی اقتصاد ایران مساله سرمایهگذاری است که دیگر به مرحله بحرانی رسیده؛ چرا که نسبت به سال 1390 بیش از 60 درصد کاهش داشته است. اینک ارقام تشکیل سرمایه ثابت نیمه اول 1400 میگوید تشکیل سرمایه ثابت کاهش بیشتری داشته و در نیمه اول سال نسبت به مدت مشابه سال گذشته (1399) حدود نه درصد کاهش حقیقی داشته است.
همانطور که در جدول ارقام اساسی رشد مشاهده کردیم بخش نفتی نسبت به سال گذشته 15 درصد رشد داشته است که حدود 1.1 درصد از رشد 4 درصدی را تشکیل داده است. به نظر میرسد برای این رشد زیاد باید دو سناریو مطرح کرد. اول آنکه ممکن است تحریمهای اقتصادی کمرنگ شده باشد و بالقوه امکان فروش نفت برای اقتصاد ایران فراهم شده باشد. این سناریو در حالی تقویت میشود که فروش نفت در نیمه اول سال 1400 بیش از نیمه اول 1398 نیز بوده است. سناریو دیگر آن است که رشد اقتصادی مثبت به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی در سال گذشته باشد که در نتیجه بروز پدیده کرونا و کاهش قیمت نفت اتفاق افتد. شاهد آن نیز کاهش خرید نفت چین از ایران نسبت به اسفند سال گذشته است و اینکه تحقق درآمدهای نفتی در لایحه بودجه 1400 برای شش ماهه اول بسیار اندک بود. اما نکته اساسی آن است که اگر افزایش سهم نفت در رشد اقتصادی ایران جدی باشد ممکن است این انگیزه را برای دولت رئیسی ایجاد کند که دست از اصلاحات ساختاری بودجه و مواردی از این قبیل دست بکشد و در نتیجه در بر همان سیاق سابق بچرخد.