شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:##رسوایی#عروسی؛#دوستان#داماد#آبرو#بردند

رسوایی در شب عروسی؛ دوستان داماد آبرو داماد را بردند

عروس و داماد بینوا در بهترین شب زندگی شان، چوب لجبازی و گستاخی گروهی را خوردند که هیچ جایگاهی در زندگی و آینده آنها نداشتند.

به گزارش زنهار؛ در یکی از روستاهای هند، به دلیل درگیری شدید بین فامیل عروس و داماد پلیس مجبور به دخالت شد. ماجرای این درگیری را که به دلیل لج و لجبازی بوجود آمد را در این بخش از گوناگون نمناک میخوانید.یکی از اخبار وایرال شده ی روزهای گذشته مربوط به جنجالی بود که دوستان آقای داماد بخاطر رقص مقابل خانه عروس به راه انداختند. ماجرا از این قرار بود که طبق رسم قدیمی مردم یکی از روستاهای هند، داماد و همراهانش برای بردن عروس خانم به خانه عروس آمده بودند.

رقص و پایکوبی طبق رسم در حال اجرا بود اما دوستان آقای داماد که از قرار معلوم بیش از حد خوشحال بودند تصمیم به تمام کردن رقص شان نداشتند. پس از گذشت 10 دقیقه برخی از بزرگترها به این دوستان از خود بیخود شده گفتند که فرصت کم است و میهمانان در محل مراسم منتظرند و باید زودتر عروس را با خود به مراسم ببرند پس بهتر است رقصیدن شان را تمام کنند اما دوستان آقای داماد توجهی به این مسئله نکردند.

پس از چند دقیقه همین مسئله از طرف اقوام عروس مطرح شد اما باز تاثیری نداشت تا اینکه پس از نیم ساعت معطل شدن همه حاضرین به دلیل رقص ناتمام دوستان داماد، یکی از اقوام عروس خانم عصبانی شده و با جدیت به آنها گفت که برنامه رقص شان را تمام کرده و اجازه دهند که ادامه مراسم برگزار شود.

این جدیت به مزاج دوستان بی ادب داماد خوش نیامد و در جواب گفتند که حالا که اینقدر خانواده عروس دوست دارند مراسم استقبال زودتر تمام شود، آنها اجازه این کار را نداده و آنقدر انجام این حرکات موزون را ادامه میدهند که عروس و خانواده اش خوابشان ببرد.

این گستاخی دلیلی شد برای شروع یک درگیری بزرگ، درگیری که به ضرب و شتم شدید ختم شد و دامادی که داخل خودرو منتظر نشسته بود وقتی اوضاع را دید با همان خودروی گل زده به اداره پلیس رفت تا کمک خبر کند.

نیروهای پلیس به سرعت خود را به محل درگیری، یعنی خانه عروس بینوا رساندند و همه دوستان آقای داماد را بازداشت کردند. البته تا رسیدن نیروهای پلیس چند نفری زخمی و مجروح شده بودند.

وضعیت حاکم در خانه عروس به هیچ وجه خوب نبود، همه چیز به یکباره بهم ریخته و بهترین روز این زوج جوان به دلیل لجبازی های برخی با خاطره ای تلخ همراه شد و به دلیل وضعیت پیش آمده عروسی بهم خورد و به روز دیگری موکول گشت و برای هر دو خانواده رسوایی به بار آورد که شاید تا سالها فراموش نشود.