بحث اقتباس، برداشت آزاد و کپی برداری موضوعی است که همواره با حاشیه همراه بوده چراکه هرکس در هر جایگاهی تعریف خودش را از این شیوه‌های نگارش در ادبیات نمایشی دارد.

فیلم قهرمان اثر پر حاشیه این روزهای سینمای ایران بهانه‌ای شد تا با کارشناسان و نویسندگان مختلف از چند زاویه، اقتباس و برداشت آزاد و البته کپی برداری را بررسی کنیم.  

علی خودسیانی اما مستقیما به قهرمان فرهادی رسید و داستان مستند آزاده مسیح‌زاده و ارتباطش با فیلم فرهادی را مصداق بارز این گپ و گفت کرد.

علی خودسیانی، نویسنده و نمایشنامه‌نویس که در کارنامه هنری‌اش آثاری چون فیلمنامه «مرز خوشبختی»، «هیئت مدیره»، «همچون سرو» و ... را دارد در پاسخ به این پرسش که اقتباس، کپی‌برداری و برداشت آزاد در نگارش فیلمنامه چه تفاوتی با هم دارند؟ معتقد است: وقتی مضمون یک اثر را برداشت و تبدیلش می‌کنیم به یک اثر دیگر، با شخصیت‌های دیگر و فقط مضمون از اثر اصلی است به آن برداشت آزاد می‌گوئیم؛ به‌طور مثال سریال زخم کاری برداشتی آزاد از مکبث شکسپیر بود که آن را به شکل امروزی‌تری تبدیل کردند.

وی ادامه می‌دهد: هر فیلمنامه‌ای عناصری دارد که تشکیل دهنده کلیت آن است. اصلی‌ترین عناصر آن شخصیت، قصه و پیرنگ است زمانی که تمام این عناصر را نعل به نعل از یک اثر دیگر برداریم به آن کپی برداری نعل به نعل گفته می‌شود و تنها فقط قالب آن را تغییر دادیم به طور مثال انگار که یک خورشت آماده و خوشمزه را فقط از قابلمه داخل یک ظرف انتقال بدهیم در مباحث هنری هم همین‌طور است، از قالب مستند تبدیل به قالب داستانی می‌شود.

خودسیانی افزود: من به عنوان کسی که سال‌هاست فعالیت حرفه‌ای انجام می‌دهم و تدریس می‌کنم، در کلاس‌های فیلمنامه نویسی به دانشجویان یک موقعیت می‌دهم و آن‌ها می‌روند برای آن قصه می‌نویسند. اینجا من تنها کاری که یک استاد می‌کند را انجام داده‌ام و حق ندارم چیزی که دانشجویم نوشته و روی آن تحقیقات انجام داده را به زور یا تهدید از او بگیرم و بگویم این داستان را به من واگذار کند. زمانی که کسی می‌خواهد طرحش را واگذار کند به سازمان صدا و سیما اولین چیزی که می‌گیرند تعهد نامه است که کلیه حقوق معنوی و مادی این اثر را در ازای پولی که می‌گیریم به صدا و سیما واگذار می کنیم اما حقوق معنوی هیچ اثر هنری قابل واگذاری نیست حتی اگر خود هنرمندش بخواهد. خانم مسیح زاده هم حق ندارد اثری که خودش ساخته را به کسی واگذار کند.

این نویسنده ادامه داد: سریال زخم کاری هم همینطور؛ نویسنده رمان امتیاز ساخت فیلم آن را واگذار کرد و کارگردان و تهیه‌کننده هم وظیفه‌شان است اعلام کنند این فیلم براساس این رمان است. زمانی هم که کارگردان اجازه نمی‌گیرد، وقتی اسم صاحب اثر اصلی را در تیتراژ بزند حق مطلب ادا شده و او را در کار سهیم کرده‌اند. اما در فیلم قهرمان هیچ اسمی از خانم آزاده مسیح‌زاده ندیدم و خلاصه مستند هم منطبق بر کلیت فیلم است. من فیلم مستند را ندیدم اما خلاصه آن را خواندم خلاص‌ ای که قبل از فیلم قهرمان در سال 97 در روزنامه منتشر شده بود و جایزه‌ای هم گرفت و خانم مسیح‌زاده بعد از دریافت جایزه مانع حضور فیلمش در جشنواره‌های خارجی شد و در واقع حقوق معنوی آن را به آقای فرهادی واگذار کرد.

علی خودسیانی در رابطه با این سوال که آیا در زمینه کپی برداری قانونی هم وجود دارد؟ گفت: در خانه سینما یک شورای داوری داریم که وقتی فیلم‌تان ساخته شده یا طرحش نوشته شده با یک هزینه کم آن را ثبت می‌کنید و بعدها اگر کارگردانی فیلمی ساخت که تشابه داشت می‌توانید در این خصوص ادعا کنید. البته این مهم است که چه کسی شاکی باشد و چه کسی متشاکی! به طور مثال حتی چندسال قبل باز هم در رابطه با یکی از فیلم‌های اصغر فرهادی این اتفاق افتاده بود و شخص مدعی و شاکی می‌گفت من این طرحم را در حضور یک تهیه کننده به اصغر فرهادی دادم تا آن را بخواند اما بعدها در دادگاه حتی آن تهیه‌کننده که شاهد چنین چیزی بود هم شهادت نداد و خود اصغر فرهادی هم در شورای داوری شرکت نکرد و در نهایت یک اختلاف جزیی پیدا کردند و پرونده را بستند.

او در این باره که آیا کپی برداری به لحاظ هنری کار اشتباهی است یا خیر؟ گفت: در این بحث اگر بین هر دو طرف قراردادی بسته شود و با رضایت قلبی صاحب اصلی اثر باشد کاری درست و اصولی است در غیر این صورت اسمش جعل عنوان و دزدی است.

این نویسنده در خصوص این‌که آیا در بحث اقتباس به عنوان یک اتفاق ادبی و هنری کار نویسنده سخت‌تر است یا اگر سوژه و قصه برای خود شخص باشد؟ گفت:به نظر من تفاوتی ندارد چون وقتی از یک اثری اقتباس می‌کنید یک مضمونی دارید و برای آن قصه می‌نویسید، شخصیت پردازی می‌کنید و یا یک قصه‌ای دارید فاقد مضمون و شبیه به یک اثر دیگری است و در اینجا اثر خود را کمی نزدیک‌تر می‌کنید به آن یکی اثر و در نهایت اعلام می‌کنید این اثر اقتباسی از یک کتاب رمان و یا فیلم است اما اسم نیاوردن از اثر اصلی نهایت بی‌فرهنگی می‌تواند باشد.

او در پایان گفت: در خصوص این حاشیه‌ها می‌خواهم بگویم آقای اصغر فرهادی بسیار کارگردان باهوش و خوبی است و این اسکاری که گرفتند چیز کمی نیست. من برای او و شاگردانی که تربیت می‌کند آرزوی موفقیت و درخشیدن دارم اما این چنین مسائل باعث می‌شود اعتماد نسل جوانی که پا در این حوزه گذاشته‌اند سلب شود و با ترس و لرز طرحی که نوشته است را برای دیگری بازگو کند و مانع مشورت گرفتن او از افراد باتجربه‌تر می‌شود. در نهایت خواهش دارم کمی این اخلاق خودمحور بینی را کنار بگذاریم و برای دیگران آرزوی موفقیت کنیم و خوشحالی و موفقیت آن‌ها باعث افتخارمان باشد. مگر ما که به جایی رسیده‌ایم یادی از اساتیدمان می‌کنیم که حالا انتظار داشته باشیم؟ یک مثال است که می‌گوید دیگران کاشتند ما خوردیم حالا ما می‌کاریم دیگران بردارند.