شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#احمدی نژاد#احمدی‌نژاد#دوبی#جواب

محمود احمدی نژاد و «بوی رجایی» در دوبی؟

دیگر ظاهرا نان و پنیر جواب نمی‌دهد. انگار دوره کاپشن گذشته یا شاید هم هوا خیلی گرم است. الان بلیط هواپیمای دوبی خیلی گران است؛ خیلی خیلی گران‌تر از گوجه‌های محله احمدی‌نژاد این‌ها در دهه ۸۰.
پ

ایسنا نوشت: قیمتش از ۵ میلیون تا ۲۳ میلیون تومان متغیر است. بلیط پرواز تهران - دوبی را می‌گوییم. دوبی همان جایی است که چند روز قبل محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری پیشین ایران به همراه همسرش و هیاتی که دقیقا معلوم نیست چند نفر و چه کسانی بوده‌اند، برای بازدید از نمایشگاه بزرگ بین‌المللی «اکسپو ۲۰۲۰» عازم آنجا شدند.

قطعا هر ایرانی حق دارد در صورتی که به دلایل قانونی ممنوع‌الخروج نباشد، از ایران خارج شود و به هر کشوری که می‌خواهد سفر کند، جز سرزمین‌های اشغالی که به صراحت در گذرنامه ایرانی‌ها سفر به آنجا ممنوع اعلام شده است.

احمدی‌نژاد هم ایرانی است و ظاهرا مثل اغلب مردم ممنوع‌الخروج نبوده و توانسته به خارج از کشور برود و البته شایعه‌هایی بود که در نمایشگاه اکسپو به یک غرفه اسرائیلی رفته، اما به هر حال این موضوع تکذیب شد و کسی هم نتوانست این ادعا را ثابت کند.

احمدی نژاد

در این نوشتار، اساسا کاری به این نداریم که ضرورت سفر رئیس جمهوری پیشین ایران به دوبی و حضور در این نمایشگاه چه بوده یا آیا واقعا بر اساس آنچه در برخی رسانه‌ها منتشر شد به توصیه مسئولان اماراتی دوبی را ترک کرده و سفرش نیمه‌کاره مانده یا خودش با اختیار خود از امارات خارج شده است.

چندان هم کاری به این نداریم که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران در چه کادر‌هایی با چه کسانی عکس یادگاری انداخته است.

احمدی نژاد

حتی به آن یک لاخ موی بلوند هم که بر سر معجزه هزاره سوم لمیده و همسر رئیس جمهوری پیشین را مجبور به تذکر کرده تا سایه آن زلف بربادداده‌شده‌ی بربادده از سر همسر بهاری‌اش کم شود، کاری نداریم.

اتفاقا ما به قدیم‌تر‌ها کار داریم. به روز‌های شعار‌های مستضعف‌پسند، به روز‌های دولت عدالت‌ورز، به روز‌های کف‌خوابی رئیس جمهور نان و پنیرخور کاپشن‌پوش، به روز‌های «از ساعت چند اینجایید؟»، به روز‌های سکونت در محله گوجه‌های ارزان، به روز‌های پاره‌شدن قطعنامه‌دان از فرط صدور قطعنامه، به روز‌های خس و خاشاک، به روز‌های ریختن آب در محل سوزش و به روز‌های «بوی رجایی آمد» ...

احمدی نژاد

همه این‌ها روز‌هایی است که در آن‌ها یک تصویر منحصر بفرد - فارغ از مثبت و منفی‌بودن این تصویر - از رئیس جمهوری پیشین ایران در افکار عمومی ساخته شده بود. روز‌هایی بود که داشت به مردم القا می‌شد زندگی و خورد و خوراک و نشست و برخاست این مرد مثل خودتان است یا شاید واقعا هم بود، اما حالا ماجرا خیلی فرق کرده است.

احمدی نژاد

دیگر ظاهرا نان و پنیر جواب نمی‌دهد. انگار دوره کاپشن گذشته یا شاید هم هوا خیلی گرم است. الان بلیط هواپیمای دوبی خیلی گران است؛ خیلی خیلی گران‌تر از گوجه‌های محله احمدی‌نژاد این‌ها در دهه ۸۰.

دیگر نه مردم از ساعت «هشت؟ هفت؟ شش؟ پنج؟» در استادیوم فلان شهر از فلان استان محروم منتظر ایستاده‌اند تا بوی رجایی با رایحه بهاری مشایی و بقایی و ثمره هاشمی و تمدن بیاید، نه خبری از نان و پنیر و کف‌خوابی است. حالا در سایه شعار‌های قطعنامه‌دان‌پاره‌کنی که خیلی‌ها را حسرت‌به‌دل سفر تا همین مشهد و اصفهان گذاشته، مردی از تبار عدالت‌محوری و مهرورزی می‌تواند با بلیط فلان قدر میلیون تومانی دست همسر را بگیرد و با دوستانش به دوبی برود، عکس یادگاری بگیرد، لبخند بزند، جمله یادگاری در پاسپورت هوادارانش بنویسد و تازه چند ماه قبل از همه این کار‌ها انتخابات این مملکت را تحریم کند؛ همان انتخاباتی که با آن توانست هشت سال در بالاترین مسند اجرایی ایران بنشیند تا امروز بتواند پز عنوان «رئیس جمهوری پیشین ایران» را بدهد.

احمدی نژاد

محمود احمدی‌نژاد و دوستانش یا فراموشکار شده‌اند، یا روی فراموشی مردم خیلی حساب باز کرده‌اند، چون همین چند سال پیش در بیانیه‌ای یک شماره حساب جهت «اعطای کمک‌های مردمی برای تامین منابع لازم و پشتیبانی از فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی دفتر ریاست محترم جمهوری دولت‌های نهم و دهم» اعلام کردند. دفتری که برای چرخیدن چرخ خود به کمک مردم نیاز داشته، الان تور دوبی برگزار می‌کند و این نشان می‌دهد که فاطمه رجبی در آن کتاب مشهور، بی‌دلیل نام «معجزه هزاره سوم» را بر محمود احمدی‌نژاد نگذاشته است، چون حقیقتا پای یک «معجزه» در میان است.

در پایان بد نیست جمله‌ای بخوانیم از کسی که احمدی‌نژادی‌ها، او را اشبه‌الناس به وی می‌خواندند. شهید رجایی در جملاتی تکان‌دهنده می‌گوید: «خداوند در جهنم جایی دارد که مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان (جمعیتِ ایران در زمان شهید رجایی). آنجا جای من است که حرکت، سخن و برخوردم روی زندگی ۳۶ میلیون انسان اثر می‌گذارد.»