به گزارش برنا؛ شاخصه های برتری پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی(ص) بر سایر انبیای بزرگ خدا با دلایل مختلف قرآنی، روایی و عقلی ثابت می‌شود، که در این نوشتار از آیت الله جوادی آملی، برخی دلایل قرآنی این مسأله را از نظر می گذرانیم.

1. هیمنه قرآن بر کتب انبیای پیشین

خداوند می‌ فرماید: همه انبیا حقّ آوردند ولی کتب انبیای گذشته، زیر هیمنه و سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ می ‌شود؛ وقتی خدا قرآن را مُهَیْمن برکتب انبیای پیشین قرار داده، چون کمال علمی‌ هر پیامبری در کتاب آسمانی او و کمال علمی‌ پیغمبر خاتم نیز در قرآن ظهور می‌ کند، پس ره ‌آورد رسول خدا بالاتر از کتب انبیای پیشین است.

مقام و شخصیت معنوی هر پیغمبر در کتاب آسمانی او تجلی می‌ کند، مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل جلوه ‌گر شده است، انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کرده ‌اند، وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتاب های انبیای سلف ثابت شود سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت می ‌شود، زیرا پیغمبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر اسلام مهیمن است.

«هیمنه» یعنی سیطره و نفوذ علمی، و خدای سبحان این معنا را در سوره مائده، پس از ذکر نام چند تن از انبیا، چنین بیان می‌ کند: بعد از انبیای گذشته و به دنبال آثار آنان، عیسی، فرزند مریم را فرستادیم در حالی که تورات را تصدیق می ‌نمود و به عیسای مسیح انجیل دادیم... سپس خطاب به پیغمبر خاتم می‌ فرماید: ما بر تو قرآن فرستادیم که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌ کند و بر آنها سیطره، اشراف و نفوذ علمی‌ داشته و نمی‌گذارد آنها ازدست بروند، تحریف آنها را تصحیح می‌ کند، به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کریم به خوبی می‌ توان تشخیص داده و اصلاح کرد.

2. خاتمیت رسول اکرم 

از مزایای رسول اکرم (ص) خاتمیت اوست، قرآن کریم در این مورد می ‌فرماید: ﴿ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول‌الله و خاتم النبیین﴾.

گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسول‌ الله دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیت زمانی و هم خاتمیت رتبی در قوس صعود است.

«خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشته‌ ها قرار می‌ گیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام می‌ دارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن می‌ گوید، از راه فرستادن وحی برای هدایت انسان ها برنامه دارد لذا نه تنها عیسای مسیح، بلکه همه انبیا کلمات الهی هستند انبیا کتاب حقّ و کلام حقّند. خدای سبحان با فرستادن آنها برای جوامع بشری پیام می ‌فرستد. پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسله‌ نبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذا می‌ فرماید: رسول اکرم زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.

پس همان طور که رسول اکرم در قوس نزول سر سلسله انسان‌ های کامل است چون «أوّل ما خلق الله» است، در قوس صعود نیز، اوج و قلّه غایی رسالت است چون خاتم انبیاست. از این جمله، نه تنها استفاده می‌ شود که پیغمبر اکرم‌ واجد همه مزایای مشترک، و مزایای فرد فرد انبیا، و بعضی از خصایص ویژه است که انبیای قبلی فاقد آن بوده ‌اند بلکه نکته دیگری هم استفاده می ‌شود که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد، زیرا رسول خدا انسان کامل است و هر چند میلیون ها سال بگذرد کاملتر از او نخواهد آمد، و اگر کاملتر از وی یافت می‌ شد، حتماً او به مقام خاتمیت می ‌رسید نه رسول اکرم و چون تالی باطل است پس مقدم هم، باطل خواهد بود.

3. عبودیت رسول اکرم 

بعضی از انسان ها تحت تدبیر اسمای جزئیّه حقّند، مثلاً بعضی در حقیقت، عبدالرزّاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالکریم یا عبدالجلیل هستند اما پیامبر اسلام «عبدُه» است و پروردگاری مدبّر و مربی شخصی وی است که نهایی ترین مرتبه را داراست، و در قوس صعود، مقامی ‌برتر از مقام مربوبیت شخص رسول اکرم نیست، و آن حضرت منتسب به عالی ترین اسم از اسمای حسنای خدای سبحان است، یعنی «هو» که همان هویت مطلقه است، چون کامل ترین عبودیت از آن اوست، جامع ترین کلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزّل کرده و هویت مطلقه مبدأ ارسال رسول اکرم است.

4. کلام و سکوت حضرت محمد

خصیصه دیگری که خدای سبحان، برای معرفی پیامبرش ذکر می‌ کند این است که می ‌فرماید: او حاملی است که کلام و سکوتش مظهر کلام و سکوت خداست، هر چه می‌ گوید وحی است، و هر آنچه با وحی دریافت نموده به مردم ابلاغ می‌ کند، نه از وحی می‌ کاهد و نه غیر از وحی چیزی می‌ گوید.

از این جمله معلوم می‌ شود در قانونگذاری و مسائل مربوط به سعادت مردم، اگر چیزی وحی نبود هوی است و هوی به باطل منتهی خواهد شد. از تقابل بین وحی و هوی معلوم می ‌شود که سخن، یا حقّ است و یا باطل؛ اگر حقّ شد برابر با وحی است و گرنه هوی و هوس. و چون گفته‌ های نبی اکرم حقّ است پس آنچه را که در مسائل ارشادی و جهان بینی و هدایت بیان می‌ دارد وحی است، بحث در باره جزئیّات دنیایی نیست و این جمله، ناظر به مدعای اوّل، یعنی وحی بودن همه گفته‌ های دینی آن حضرت است.

پس پیامبر گرامی هر چه را یافت به شما گفت و هر چه به شما گفت وحی بود، او هم در اثبات، معصوم است و هم در سلب، منتها افراد باید در پرتو ارتقای فکری، آنها را دریافت کرده بفهمند، این دو اصل نیز از یکدیگر جداست، یکی ناظر به امین بودن اوست که هرگز رسالت را ناقص نکرده، هرچه به او گفتیم ابلاغ می‌ کند. و اصل دیگر ناظر به آن است که هر چه می‌ گوید گفتار ماست، از خود چیزی بر وحی نمی ‌افزاید.

5.پیامبر گرامی اسلام، قرآن ممثل

از برجسته ترین مزایای علمی ‌رسول اکرم  آن است که خدای سبحان قرآن را به ‌او آموخته و حقیقت آن را در قلب مطهر او القا کرده، پس زمانی می ‌توانیم سیره علمی‌ رسول گرامی‌ را ارزیابی کنیم که حقیقت قرآن را بشناسیم.

هر پیامبری به اندازه کتابش مردم را به حقّ دعوت می‌ کند و هر آنچه به عنوان آیه تدوینی کتاب اوست در وجود مبارک آن پیامبر، به عنوان آیه تکوینی و وجود عینی متحقّق است، و اگر برای معارف کتاب آسمانی درجاتی هست، برای ولایت و رسالت اولیا و فرستادگان خدا نیز مراتبی خواهد بود، و اگر درک قرآن مقدور همه نیست، لااقل دسترسی به برخی از درجات آن مقدور محقّقان هست و به همان میزان می‌ توان رسول خدا و سیره علمی‌ آن حضرت را شناخت.

6. تجلیل خداوند در خطاب به آن حضرت

خدای سبحان، از نظر ادب محاوره، حرمتی خاص برای خاتم انبیا قایل است که برای انبیای پیشین قایل نبوده، انبیای گذشته را با نام مخصوص آنها خطاب می‌ کند، اما هرگز نام مبارک پیغمبر اسلام را به عنوان یا محمد نمی ‌برد بلکه همیشه از او با تعبیرات تجلیل آمیز مانند: ﴿یا أیّها النبی﴾! ﴿یا أیّها الرسول﴾! یاد می‌ کند و اگر احیاناً خطاب ﴿یا أیّها المزّمّل﴾ و ﴿یا أیّها المدّثّر﴾ هست، ناظر بر نکته لطیف تاریخی‌ است.

مثلاً در باره آدم ابوالبشر می ‌فرماید: ﴿یا ادم اسکن أنت و زوجک الجنّة﴾ و در باره نوح می ‌فرماید: ﴿یا نوح إنّه لیس من أهلک﴾ و درباره موسی: ﴿یا موسی أقبل و لاتخف﴾ و در باره حضرت عیسی: ﴿و إذ قال الله یا عیسی ابن مریم﴾ و در مورد حضرت داود: ﴿یا داود إنّا جعلناک خلیفة﴾، ولی در باره رسول اکرم علاوه بر خطاب جلالت آمیز خود، به بندگان نیز می ‌آموزد که: ﴿لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً﴾: هرگاه خواستید پیامبر را صدا بزنید او را مانند مردی عادی صدا نزنید، بلکه هم نحوه صدا زدن و هم اصل آن آمیخته با تجلیل و تکریم باشد.

7. عظمت در اخلاق

خداوند پیامبر خود را به عظمت اخلاقی می ‌ستاید: ﴿و إنک لعلی خلقٍ عظیمٍ﴾ با جمله اسمیه و تأکید، می ‌فرماید: تو دارای اخلاق عظیمی هستی، وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد کند، معلوم می ‌شود که از عظمت فوق العاده ‌ای برخوردار است چون او هر چیزی را به عظمت نمی‌ ستاید؛ بسیاری از موارد را با صفت «ضَعف» یا «قلّت» یاد می‌ کند، سراسر دنیا را اندک می‌ شمرد: ﴿متاع الدنیا قلیل﴾ و از دسیسه‌ های شیطان به عنوان: ﴿إنّ کید الشیطان کان ضعیفاً﴾ سخن می‌ گوید؛ اما وقتی از خُلق رسول خدا نام می‌ برد می‌ فرماید: ای پیامبر تو واجد همه ملکات نفسانی در حد اعلا هستی!

8. رسالت پیامبر برای همه انسان ها تا روز قیامت هست

خداوند پیامبر اکرم  را شخصیتی جهانی دانسته و در باره قلمرو رسالت او می‌ فرماید: ما تو را برای جهانیان فرستادیم اما بر مؤمنان منت نهادیم. این دو نکته در باره قرآن کنار هم آمده است که قرآن کتابی جهانی است: ﴿شهر رمضان الذی اُنزل فیه القران هدی للناس و بیناتٍ من الهدی و الفرقان﴾ لیکن تنها اهل‌ تقوا از آن طرفی می ‌بندند: ﴿ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین﴾ این کتاب برای همه آمده، ولی عده ‌ای به عمد خود را از آن محروم کرده ‌اند، کتابی جهانی است ولی اهل‌ تقوا و فضیلت از آن بهره می‌ گیرند.

درباره رسول خدا نیز این دو تعبیر را دارد، از طرفی می ‌فرماید: تو پیامبری جهانی هستی: ﴿وما أرسلناک إلا کافةً للناس، و از طرف دیگر می‌ فرماید: ﴿لقد منّ الله علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم﴾: خداوند بر مؤمنان منت نهاده پیامبری را از خودشان در میان آنها برانگیخت.

«منت» عبارت است از نعمت سنگین و بزرگی که تحمل آن آسان نیست، تنها مؤمن از عهده پذیرش نعمت پیامبری و اطاعت از آن، به خوبی برمی ‌آید، نعمت ایمان، رسالت و ولایت چنین است.

حاصل آنکه: رسالت پیامبر برای همه انسان ها تا روز قیامت هست ولی تنها مؤمنان از فیض رسالت بهره ‌مند می‌ شوند و خدا تنها بر آنان منت نهاده و رسول، از بین آنها مبعوث شده است. گرچه بعثت همه انبیا منت است اما دو ویژگی خاتمیت و منت بودن بعثت تنها در خصوص پیامبر خاتم آمده است.

9. رأفت و رحمت رسول اکرم 

خداوند در مورد بعضی از انبیا تعبیر برادر کرده می‌ فرماید: «برای قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، «برای قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم»، «...آن هنگام که برادرشان نوح آنها را گفت... » ولی درباره پیامبر تعبیر برادر نیامده، بلکه می‌ فرماید: ﴿هو الذی بعث فی الأمّیین رسولاً منهم﴾ یا اینکه می ‌فرماید ﴿لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیزعلیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم﴾: پیامبری برای شما آمده که از جانتان برخاسته، انحراف شما برای او بسیار سخت است، با حرص و شوق کوشش می‌ کند تا شما مؤمن بشوید، او مظهر رأفت و رحمت خدا برای مؤمنان است. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید، تو مبشر جهانیان هستی اما تنها مؤمنان از تو استفاده کرده آنان را به رحمت خاصه نوید می‌ دهی و گرنه توده انسان ها از خُلق و سبک زیست مردمی‌ تو بهره می‌ برند، هر چند به راه نیایند، حد اقل از تیرگی آنها کاسته می شود.