شهرخبر

خروش غیرت ایرانی از رود ارس

هنوز رزمایش فاتحان خیبر در ساحل ارس آغاز نشده بود که طوفان بزرگی فضای مجازی را درنوردید و همزمان با بزرگترین ستون کشی نظامی پس از جنگ تحمیلی، افکار عمومی پیشاپیش به نقطه صفر مرزی در شمال غرب رسیده، از تنگه قره سو عبور کرده و نخجوان و ارمنستان را پشت سر گذاشته و حوالی بندر باکو چرخ می‌زد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 آذربایجان حال و هوای دیگری داشت و دارد؛ یکی گفت‌وگو‌های بازاریان تبریز را به اشتراک می‌گذارد که قربان صدقه ارتش ایران می‌روند، یکی از حال و هوای همشهریانش در ارومیه می‌نویسد، یکی رجز می‌خواند و یکی افتخار می‌کند اهل همان روستایی است که پیش پای سربازان وطن گوسفند قربانی کرده‌اند و با شربت و شیرینی به استقبال رفته‌اند. این انرژی متراکم از کجا می‌آید؟ چرا افکار عمومی تا این اندازه با نیرو‌های نظامی خود احساس همدلی می‌کند و حتی پیش می‌افتد تا جایی که کاربری در توییتر می‌نویسد خوب است که دکترین دفاعی کشور را شما ننوشته‌اید وگرنه برگشته بودیم به دوره جنگ‌های ایران و روس. وضعیتی که البته خیلی‌ها را هم عاصی کرد و زبان به نیش و کنایه گشودند. شبکه‌های اجتماعی هنوز پر است از واژه‌هایی مثل قفقاز، قره سو، نخجوان، زنگزور، سیونیک، ارس، باکو... آیا رازی در این ناحیه نهفته که افکار عمومی را به سوی خود می‌کشد؟

قفقاز در حافظه تاریخی ایرانیان جایگاه خاصی دارد. جنگ ایران و روس و معاهده‌های گلستان و ترکمانچای برای ایرانیان همواره توهین آمیز و نوعی وهن تاریخی بوده؛ دردی تحمل ناپذیری که در خاطره جمعی و حافظه تاریخی ایرانیان التیام پیدا نکرده و همواره دردناک بوده است. البته همه ملت‌ها چنین تجربه‌های تلخی دارند.

این را سالار سیف الدینی پژوهشگر ارشد جغرافیای سیاسی می‌گوید که اتفاقا آذری و تبریزی است: این حس تلخ نسل به نسل منتقل شده و جایگاه ویژه‌ای در حافظه تاریخی و فرهنگ استراتژیک ما باز کرده است؛ بنابراین هرگاه کسانی بخواهند باز از همان منطقه به ما پیامی منفی بدهند به صورت ناخودآگاه واکنش تندی نشان می‌دهیم. در ماجرای واکنش به گفته‌های اردوغان هم دیدیم که ایرانیان بدون هیچ برنامه ریزی خاصی واکنش تندی نشان دادند. برای اینکه قفقاز در ذهن جمعی ما حک شده است؛ درست مثل خلیج فارس و جزایر سه گانه؛ بنابراین از نظر من همراهی افکار عمومی در این مسئله یک نیروی سرگردان نبوده و نیست.

جواد حیدریان روزنامه‌نگار معتقد است ریشه اصلی استقبال گسترده افکار عمومی از رزمایش فاتحان خیبر، فرهنگی است: یکی از دلایل همراهی و استقبال مردم از حضور نیرو‌های ارتش در مرز‌های شمالغرب کشور، به علاقه ایرانیان به آذربایجان و آذری‌ها برمی‌گردد که همواره در طول تاریخ حافظ ایران و جان‌فدای ایران بوده‌اند؛ بنابراین ریشه اصلی این استقبال، فرهنگی است. ایرانیان آن سوی ارس هم که به جبر تاریخ اشغال و جدا شده‌اند بخشی از این همگرایی هستند. همین طور این مسئله نشان می‌دهد ایرانیان در بزنگاه‌های حساس و جایی که پای تمامیت سرزمینی در میان باشد، همواره هوشیار عمل کرده‌اند حتی اگر قربانی شده باشند.

این روزنامه‌نگار معتقد است: همچنین شور و اقبالی که شاهد آن هستیم، نگرانی از وضعیت فعلی ایران را هم نشان می‌دهد. مردم با این اقبال به حاکمیت می‌گویند که فهم دقیق و حساسیت ویژه‌ای به ژئوپلیتیک ایران و علاقه زیادی به مسائل مرتبط با جغرافیای سیاسی و ایران فرهنگی دارند. وضعیتی که در ماجرای سقوط دولت افغانستان و مخاطراتی که مردم همسایه را تهدید می‌کند نیز شاهد بودیم. به عبارت دیگر می‌بینیم به رغم مواضع درست حکومت در قبال بازی‌های پیچیده کشور‌های منطقه و آمریکا در افغانستان، مردم خواهان حمایت بیشتری از جغرافیای شاهنامه و ایران فرهنگی هستند. مردم ایران شجاعانه مقاومت پنجشیر و نیز خطرات پیرامون شیعیان افغانستان را تهدیدی علیه خود و حتی مسئله خود ایران می‌دانند. گویی آنها پاره‌های تن مردم و سرزمین ایران هستند.

مسعود رضایی پژوهشگر جغرافیای سیاسی خاورمیانه نیز معتقد است در پی سلسله رویداد‌های پس از موافقتنامه ایروان و باکو در تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۲۰ مشخص شد نگرانی‌ها و دغدغه‌های دلسوزان وطن در گرماگرم جنگ قره‌باغ بی جهت نبوده است: سرآغاز این بیداری عمومی در ایران به رژه به اصطلاح پیروزی نیرو‌های باکو و ترکیه بر می‎گردد جایی که به شکل گستاخانه‌ای در حین رژه مشترک نیرو‌های دو کشور، اشاراتی به سرزمین‌های ایران از جمله کوه سبلان و همین طور ارگ تبریز شد و البته متعاقب آن شعر خوانی شخص اردوغان پیرامون جدایی دو سوی ارس که خروش موج میهن دوستانه‌ای را در میان اقشار گوناگون ایران به راه انداخت.

رضایی این مسئله را نقطه عطف حساسیت افکار عمومی ایرانیان در این زمینه می‌داند و می‌گوید: یک رشته اتفاقات پسینی از جمله ارائه ندادن پروژه‌های عمرانی مناطق تازه آزاد شده از جانب دولت باکو به ایران و عیان‌تر شدن رسوخ و نفوذ هرچه بیشتر اسرائیل و رفت و آمد‌های مجریان امنیتی صهیونیستی به باکو همچون برندا شیفر نویسنده کتاب برادری و مرزها که مانیفست پان ترکیسم شناخته می‌شود، این مسئله را برای ایرانیان روشن‌تر کرد که تهدیدات از وضعیت بالقوه به بالفعل تغییر کرده و این شد که در پی تازه‌ترین گستاخی مسئولان باکو علیه ایران و اقدامات ناجوانمردانه آن‌ها در قبال رانندگان آذری ایرانی در کنار تهدید به انسداد مرز‌های زمینی ایران و ارمنستان از طریق اشغال استان سیونیک ارمنستان، ایران را مجبور به واکنش و اجرای مانور فاتحان خیبر کرد.

همانطور که دیدیم هر چهار کارشناس به حساسیت ذهن جمعی ایرانیان نسبت به قفقاز و همگرایی اهالی سرزمین‌های از دست رفته در جریان جنگ‌های ایران و روس اشاره می‌کنند چنانکه در طول دو قرن جدایی این سرزمین‌ها از ایران، همواره شاهد حماسه‌ها، فداکاری‌ها و داستان‌های تلخ و شیرین بسیاری در این نواحی بوده‌ایم. در سال ۱۲۸۶ با انتخاب نخستین نمایندگان مجلس، اهالی اران و شروان و آذربایجانی‌هایی که در قفقاز زندگی می‌کنند، با دعوت نمایندگان تبریز پیش از ورود به تهران، از آنان می‌خواهند که به مشکلات معیشتی‌شان رسیدگی کنند و در جلسات بهارستان تهران آن‌ها را فراموش نکنند. در شهریور ۱۳۲۰ و در جریان اشغال ایران توسط متفقین بار دیگر حماسه مقاومت در ساحل ارس تکرار می‌شود و امروز ایرانیان چنان به دیدار قبور شهدای این مقاومت در کنار پل آهنی جلفا می‌روند که انگار ماجرا هفته پیش اتفاق افتاده است.