شهر خبر

مقایسه جانفشانی امیرالمؤمنین در لیلة المبیت با ماجرای ذبح اسماعیل نبی


مقایسه جانفشانی امیرالمؤمنین در لیلة المبیت با ماجرای ذبح اسماعیل نبی

امیرالمؤمنین در لیلة المبیت هرچند به شهادت نرسید،‌ اما خداوند آن شبِ امیرالمؤمنین را شهید راه توحید و نبوت حساب کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ حجت‌الاسلام انصاریان در یک سخنرانی به مناسبت ایام هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیاتی که در مکه و مدینه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل می‌شد، مردم به خوبی شأن آن آیات را می‌دانستند که این آیه آیا اختصاص به امیرالمؤمنین دارد و یا به وضع معنوی گروهی اشاره دارد و واقف بودند در بین این دو گروه، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بالاترین درجه را از لحاظ ایمان، اخلاق و یا اخلاص داراست. گاهی هم که مردم نمی‌فهمیدند منظور آیه کیست، از رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌پرسیدند. ایشان به طور صریح می‌فرمود فلان آیه در حق علی بن ابی طالب علیه‌السلام نازل شده است.

وی افزود: به عنوان نمونه یکی از آیاتی که در شأن امیرالمؤمنین نازل شد، در ماجرای لیلةالمبیت بود. رسول خدا (ص) در بعد از ظهری امیرالمؤمنین علیه‌السلام را صدا می‌زند و به ایشان می‌فرماید خداوند به من خبر داده 40 قبیله مشرک و بت‌پرست عرب دست به دست هم دادند تا از هر قبیله یک نفر فرد شجاع، شبانه به منزلم حمله و به قول خودشان بساط نبوت را جمع کنند. اگر آن شب پیامبر کشته می‌شد، یقین بدانیم سفره نبوت تمام انبیاء برای همیشه جمع می‌شد و دیگر نوبت به امامت نمی‌رسید و قرآن هم تکمیل نمی‌شد. حالا چرا 40 قبیله؟ برای اینکه خون حضرت پایمال شود و نتوانند از فرد خاصی انتقام بگیرند. از این جهت بنا شد رسول خدا (ص) در تاریکی شب به سمت مدینه بروند، منتها به لحاظ اینکه جاسوسان از بام‌های خانه باید مطمئن می‌شدند پیامبر در بسترشان است،‌ یک نفر باید جای ایشان می‌‎خوابید. این فرد همان امیرالمؤمنین علیه السلام بود.

حجت‌الاسلام انصاریان درباره ارزش این عمل امیرالمؤمنین (ع) گفت: این عمل حضرت چه ارزشی داشت؟ نباید حواس را به سمت مسائل مادی و ترس و شجاعت معطوف کرد بلکه مسئله‌ اصلی، اخلاص و حب و تبعیت‌شان از رسول الله (ص) بود. نمونه این ماجرا را در داستان ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام می‌بینیم؛‌ خداوند از قول ابراهیم نبی (ع)‌ می‌فرماید «قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏‏»؛ یعنی ای فرزندم در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم. دقت کن تو چه می‌بینی؟ اولاً‌ باید این رویداد را هضم کنیم. برای ابراهیمی که در سنین پیری یک فرزند دارد، چقدر دشوار است که فرزند نوجوانش را ذبح کند! اسماعیل علیه‌السلام فرمود یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَر؛ یعنی ای پدر آنچه امر شدی را انجام بده، من نسبت به این امر چون و چرا ندارم و تسلیم پروردگارم هستم. خداوند هم عمل واقع نشده را قبول می‌کند و می‌فرماید من او را ذبیح قبول کردم.

وی درباره ارتباط ماجرای ابراهیم با اسماعیل علیهما السلام گفت: امیرالمؤمنین علیه‌السلام که در آن شب در جای رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابید،‌ چنین وضیعتی داشت. ایشان با علم اینکه می‌دانست به شهادت می‌رسند،‌ در بستر پیامبر قرار گرفت؛ هرچند به شهادت نرسیدند،‌ اما خداوند آن شبِ امیرالمؤمنین را شهید راه توحید و نبوت حساب کرد؛‌ فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»؛ از بین مردم یک نفر (نه دو نفر یا چند نفر) است که جانش را برای رضایت من فروخت و من این جان را خریدم. نیت او چه بود؟ «یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»؛ دنبال رضای خداوند بود. بهشت برای امیرالمؤمنین در برابر رضایت خداوند ناچیز بود.    

انتهای‌پیام/