شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#کتاب

این کتاب را بخوان و «تنها گریه کن»/ داستان زندگی مادری که فرزند شهیدش را با دستان خودش به خاک سپرد


این کتاب را بخوان و «تنها گریه کن»/ داستان زندگی مادری که فرزند شهیدش را با دستان خودش به خاک سپرد

کتاب «تنها گریه کن» زبانی یک‌دست و روان دارد و برای بیان بازۀ زمانی حدود ۶۰ سال، تا حدودی از عناصر داستانی هم بهره گرفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مسابقه بزرگ کتابخوانی با محوریت کتاب «تنها گریه کن»؛ روایت زندگی پر ماجرا و خواندنی خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان، با همکاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی و مؤسسه شیرازه در حال برگزاری است. پونه فضائلی، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی نگاهی انداخته است به ویژگی‌های این کتاب و شخصیت این مادر فداکار که در ادامه می‌خوانید:

تغییراتی که در دو سه دهۀ اخیر در روش‌های تربیتی خانواده‌های ایرانی به وجود آمده، رواج پدیده‌ای را موجب شده است که آن را با نام «فرزندسالاری» می‌شناسیم؛ غلبۀ نوعی از تربیت که در آن هر شکلی از سختی‌ کشیدن و آشنایی با موقعیت‌های واقعی زندگی حذف شده و جای آن را فراهم‌کردن همه نوع امکانات و وسایل رفاهی برای فرزندان گرفته است. نتیجۀ این نظام تربیتی، فرزندانی است مسئولیت‌ناپذیر، پرتوقع، کم‌تحمل و زیاده‌طلب؛ فرزندانی که به پدر و مادر به چشم کسانی نگاه می‌کنند که موظف‌اند تا پایان عمر در خدمت آن‌ها و خواسته‌هایشان باشند. این فرزندان که معمولاً تعدادشان در هر خانواده نیز کم است، نه مددکار و کمک والدین، که تنها مصرف‌کنندۀ خدمات آن‌ها هستند. آن‌ها عموماً در آینده در تصمیم‌گیری‌ها و بزنگاه‌های مهم و سختی‌ها و مشکلات زندگی فاقد قدرت و توانایی حل مسئله خواهند بود و همواره از دیگران توقع دارند که به‌جای آن‌ها وارد میدان شوند.

اما برعکس در خانواده‌های قدیمی، فرزندان در هر سن‌وسالی که بودند، به‌قدر وسعشان در مسائل خانواده مشارکت می‌کردند و مسئولیت داشتند. کتاب‌های خاطرات افرادی که زندگی‌های پر فرازونشیب و درس‌آموز داشته‌اند، این تفاوت‌ها را به‌خوبی آشکار می‌کند. «تنها گریه کن» روایت زندگی و نقل خاطرات زنی از آن نسل است.

اشرف‌سادات منتظری در سال 1330 در قم به دنیا آمد. او که فرزند دوم خانواده‌ای پرجمعیت بود، دوران کودکی و نوجوانی‌اش را با بازی و شیطنت و در کنارش، بافتن قالی و کمک‌خرج خانه بودن گذراند. شغل پدرش بنایی بود و اوایل دهۀ 40، از قم به تهران نقل‌مکان کردند. او در تهران و در 15 سالگی ازدواج کرد؛ ازدواجی سنتی و ساده. همسرش جوانی مؤمن بود که شغل بنایی داشت و برای کسب روزی حلال، گاه مجبور بود خانواده‌اش را تنها بگذارد.

زندگی ساده و آرام اشرف‌سادات با آمدن دختر و پسرش روال خوشی را طی می‌کرد. تا اینکه بیماری پسرش، محمد، روزگار آن‌ها را به هم ریخت. به‌مرور، سختی‌ها و مشکلات زندگی یکی‌یکی خودش را نشان می‌داد؛ مشکلاتی که هرکدام به‌تنهایی می‌توانست طاقت هرکسی را طاق کند؛ ولی این زن جوان با تکیه و توسل به وجود نورانی اهل‌بیت(علیه السلام) ، با صبوری و مقاومتی مثال‌زدنی در برابر سختی‌ها روز‌به‌روز آب‌دیده‌تر و مقاوم‌تر می‌شد.

کتاب , شهدای دفاع مقدس , مجمع ناشران ,

مسائل و پیچیدگی‌های زندگی شخصی این بانوی جوان با شروع انقلاب اسلامی و مبارزه علیه رژیم پهلوی، ابعاد اجتماعی و عمومی نیز پیدا کرد. او که خود را جدای از مردم نمی‌دید، با موج اسلام‌خواهی و عدالت‌طلبی آنان همراه شد و در این راه تمام توانش را به کار بست. در سال پیروزی انقلاب و بعد از آن، با وجود داشتن چهار فرزند، در هر فعالیتی سرک می‌کشید و در هر کاری که در توانش بود، مشارکت می‌کرد.

اما نقطۀ عطف نقش اجتماعی اشرف‌سادات شروع جنگ بود. عرصۀ جنگ، او را که دیگر آن زن خانه‌دار ساده و بی‌خبر از همه‌جا نبود، به مبارزه فرامی‌خواند. حالا زمان آن رسیده بود که همۀ آموخته‌هایش را از دین و مکتب اهل‌بیت(ع) به بوتۀ آزمون بگذارد. او نه‌تنها همسرش را راهی جبهۀ جنگ کرد، بلکه با استفاده از تجاربی که طی سال‌های زندگی سخت خود به دست آورده بود، بلافاصله برای شکل‌دادن هستۀ پشتیبانی زنانه از رزمندگان اسلام دست‌به‌کار شد. خانۀ او، با وجود داشتن پنج بچه که بزرگ‌ترینشان 13 ساله بود، محل رفت‌وآمد تعداد زیادی از زنان و دخترانی بود که از هر فرصتی، برای انجام‌دادن کارهای مربوط به جبهه استفاده می‌کردند.

اما زمان بزرگ‌ترین آزمون زندگی اشرف‌سادات هنوز فرانرسیده بود. روزهای جنگ یکی پس از دیگری می‌گذشتند و فعالیت‌های پشت جبهه هم هر روز گسترده‌تر و متنوع‌تر می‌شد. سال 1365 بود که پسر بزرگش، محمد که تنها 16 سال داشت، عزمش را برای رفتن به جبهه جزم کرد. مادر نمی‌توانست مخالفت کند. حتی با وجود دلایل عقلانی پدر، نمی‌توانست آنچه یک عمر برای اثباتش تلاش کرده بود، نفی کند. به گمانش بعد از یک عمر در روضه‌های امام‌حسین(ع) سینه‌زدن و آرزوی در کربلا بودن و همراهی امام(ع) را داشتن، اینجا مکان و زمان آزمونش بود.

اشرف‌سادات پسر نوجوانش را با پای خود راهی جبهه‌های نبرد کرد و بعد از چند باری که رفت و برگشت، خودش را آمادۀ شهادتش کرد. شهادت محمد او را عمیقاً و بیشتر از پیش، به جدش امام‌حسین(علیه السلام) و واقعۀ کربلا پیوند داد.

با دو معجزه‌ای که اشرف‌سادات در زندگی‌اش از عنایت اهل‌بیت(علیه السلام) دیده است، همچنان درِ خانه‌اش به روی همه باز است و هنوز تا حد امکان مشکل‌گشای نیازمندان است.

«تنها گریه کن» زبانی یک‌دست و روان دارد و برای بیان بازۀ زمانی حدود 60 سال، تا حدودی از عناصر داستانی هم بهره گرفته است. در هر قسمت از روایت، جزئیات زندگی هر دوره تا حد مقبولی بیان شده است.

در خلال آشنایی با اتفاقات زندگی راوی، با برخی از ویژگی‌های جامعه و حال‌وهوای حاکم بر روابط مردم و مناسبات آن‌ها آشنا می‌شویم؛ از جنایات رژیم پهلوی در جریان تظاهرات و راه‌پیمایی‌ها، تا شوروشوق مردم در سال‌های اول انقلاب و همدلی و مشارکت همگانی در دوران جنگ.

یکی از ضعف‌های روایت کتاب، نبودن اطلاعات درست و کافی دربارۀ روند بازشدن پای راوی به فعالیت‌های انقلابی است. معلوم نیست چرا در خاطرات اشرف‌سادات که برخی با جزئیات نقل می‌شوند، به وقایع سال 1342 قم هیچ اشاره‌ای نشده است؟ یا وقتی در مکه است، خبر شهادت آقا مصطفی خمینی را می‌شنود؛ ولی برای او امام‌خمینی(ره) تنها یک مرجع تقلید است، نه بیشتر؟ با اینکه قبل از رفتن به سفر حج که بیش از سه ماه طول کشیده و ما متوجه نمی‌شویم تاریخ آن دقیقاً چه زمانی بوده است، از تهران به قم نقل‌مکان کرده‌اند، باز هم هیچ اطلاعاتی از اوضاع سیاسی کشور وجود ندارد. اما یک‌باره، بعد از بازگشت از سفر حج، بی‌مقدمه و بدون توضیح لازم، راوی وارد تظاهرات و اعتراضات انقلاب می‌شود. تنها با گفتن جملۀ «از مسجد پایم به تظاهرات باز شد» و اینکه قبلش هم در پشت بام «الله اکبر» می‌گفته است که باز هم معلوم نیست چرا، او را در کسوت یک انقلابی دوآتشه می‌بینیم که با وجود داشتن سه فرزند کوچک، پای ثابت تمام راه‌پیمایی‌هاست.

راوی حتی به این هم بسنده نکرده و وارد فعالیت‌هایی مثل توزیع و نصب اعلامیه نیز می‌شود؛ اما ادامۀ روایت، به‌درستی تغییرات فکری و ذهنی راوی را توضیح می‌دهد و با توصیفات خوب و تصویرهای واضح و جزیی، ما را با بقیۀ داستان زندگی اشرف‌سادات و اتفاقات زندگی‌اش همراه می‌کند. در مجموع، کتاب «تنها گریه کن» کتابی خواندنی، به‌ویژه برای نوجوانان و جوانان است.

انتشارات حماسۀ یاران قم کتاب را در 263 صفحه چاپ و منتشر کرده است. ناشر در چاپ کتاب از قطع خشتی استفاده کرده است و اگر در صفحه‌آرایی و انتخاب اندازۀ قلم از اندازه‌های معمول استفاده می‌کرد، با کتاب کم‌حجم‌تری روبه‌رو بودیم. طرح جلد کتاب مطلوب است و نسبت به برخی نمونه‌های مشابه، از خلاقیت و زیبایی بصری بیشتری برخوردار است.

انتهای پیام/