سریال «خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان از همان ابتدا و در شروع قصه توانست نظر مخاطبان را به ماجرای زندگی پرفراز و نشیب خاتون جلب کند.
همان طور که اشاره کردیم، قصه اصلی «خاتون» از قسمت چهارم آغاز شده است و قبل از آن شاهد زمینه چینی برای اتفاقات بعدی بودیم. سریال در سه قسمت اخیر بسیار خوش ریتم و پراتفاق جلو رفته است و آن کششی را که باعث می شود مخاطب تا انتها داستان را دنبال کند، کاملا در مخاطب ایجاد کرده است. در قسمت ششم دیدیم که پس از مرگ «پروین» و همراهانش، میان «خاتون» و «شیرزاد» جدایی افتاد و خط کشی میان آن ها، این دو شخصیت را وارد فصل جدیدی از زندگی شان کرد. در این قسمت نیز مانند دو قسمت قبلی، قصه با سرعت خوبی جریان داشت و با توجه به اتفاقاتی که رخ داد، هیجان و جذابیت قصه بیشتر شد. در این قسمت شاهد ابعاد دیگری از شخصیت «شیرزاد» هم بودیم که شخصیت پردازی او را به عنوان یک فرد منفعل، بی ثبات، گاهی ترسو و حتی ضعیف کامل می کند، بنابراین سیر تغییر و تحول رابطه «خاتون» و «شیرزاد» توجیه می شود. در این قسمت شاهد بازی های بسیار خوب از اشکان خطیبی و بابک حمیدیان بودیم. خطیبی به خوبی در بازی خود ضعف و سرگردانی «شیرزاد» را نشان داد. بابک حمیدیان در نقش منفی «کمیسر رجب اف» نیز یکی از بهترین بازی های خود را به نمایش گذاشته. خباثت و بی رحمی این شخصیت کاملا در نگاه های معنی دار، خنده های مرموز و حالت چهره حمیدیان مشهود است و شخصیتش به اندازه کافی منفور جلوه کرده. گریم او، رنگ و مدل مو، ریش و سبیلش نیز چهره این بازیگر را متفاوت کرده و می توان بابک حمیدیان را یکی از بهترین انتخاب های سریال دانست.
مائده کاشیان
