شهرخبر

پشت صحنه "الغدیر" به روایت مرحوم محمدرضا حکیمی / فضای سلبریتی‌زده امروز اندیشه‌ها را به محاق می‌برد


پشت صحنه "الغدیر" به روایت مرحوم محمدرضا حکیمی / فضای سلبریتی‌زده امروز اندیشه‌ها را به محاق می‌برد

برای نگارش کتابم چندین بار با آقای حکیمی تلفنی صحبت کردم و ایشان یک سری نکاتی از پشت صحنه "الغدیر" و ماجراهای آن را برایم ‌گفت که کاملاً تازگی داشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکتر محمدرضا فخر روحانی، دانش‌آموخته رشته زبان‌شناسی دانشگاه تهران است که بیش از یک دهه به جمع‌آوری اشعار انگلیسی درباره اهل‌بیت (ع) پرداخته و در این زمینه مجموعه‌ای دو جلدی منتشر کرده است. این استاد زبان‌شناسی دانشگاه قم، از سال‌ها قبل، کار بر آثار اندیشمندان مسلمان و معرفی روشمند آن‌ها به مخاطبان انگلیسی زبان را آغاز کرده و در این زمینه آشنایی و احاطه چشمگیری دارد. از این رو طبیعی بود که برای بحث درباره مرحوم علامه محمدرضا حکیمی و ارزیابی میراث اندیشگی و قلمی وی سراغ او برویم اما وقتی خواسته خودمان را با وی در میان گذاشتیم صراحتاً گفت که تمایلی به انجام این گفت‌وگو ندارد و ترجیح می‌دهد که بحث در این خصوص را به دیگران واگذار کند. وقتی با اصرار ما مواجه شد پیشنهاد کرد که درباره جایگاه علمی و اهمیت فعالیت‌های تبلیغی مرحوم "سیدسعید اختر رضوی" گفت‌وگو کنیم که مخاطبان فارسی زبان کمتر با نام و آثار او آشنایی دارند و بهره بیشتری از آن خواهند برد. اگرچه در طیّ مصاحبه، دامنه بحث به همین مقدار محدود نماند و به صورت طبیعی پای موضوعات دیگری از جمله مرحوم علامه حکیمی و علامه امینی نیز به میان آمد که حاصل آن را در زیر می‌خوانیم:    

 * سرّ علاقه‌مندی و توجه شما به مرحوم سید سعید اختر رضوی به عنوان عالمی مبلّغ و فعّال در عرصۀ خدمات اجتماعی و فرهنگی ریشه در چه دارد؟  

اساساً در خیلی از کشورهای دنیا نام شیعه گره خورده است به نام مرحوم سیدسعید اختر. یعنی اهمیت کار ایشان در این حدّ بوده. او بر نقاطی دست گذاشته که از دید دیگران پنهان بوده آن هم در زمانی که افراد دیگر یا از آن نقاط اطلاع نداشتند و یا اگر هم می‌دانستند، از آن گریزان بودند یعنی نه حوصله مسافرت و نه حوصله تبلیغ داشتند و نه حوصله این را داشتند که بروند زبان فرا بگیرند و با مراکز مختلف دنیا ارتباط برقرار کنند اما ایشان رفت و این کار را کرد و انصافاً هم بسیار موفق عمل کرد. من وقتی به کارنامه علمی مرحوم سید سعید اختر نگاه می‌کنم می‌بینم یک نمونه و حجّتی است برای ما که می‌شود کار کرد. البته این که چطور می‌شود شخصی به این جایگاه برسد مؤلفه‌های گوناگونی دارد یعنی فقط آموزش نیست ذوقیات صرف هم نیست؛ فکر می‌کنم عنایتی است که خداوند به ایشان کرده و البته استعداد و قابلیت خود او هم در این زمینه مؤثر بوده شاید اگر مرحوم سید سعید اختر تخصص دیگری کسب می‌کرد، این اندازه نمی‌توانست تأثیرگذار باشد.

 *در فعالیت‌های تبلیغی عمده نگاه ایشان برون دینی بوده یا نگاه درون دینی هم در آثار ایشان وجود دارد؟ 

هر دو! ایشان یک عالم تقریبی از نوع مثبت آن بوده نه از از نوع منفی‌اش. یعنی همین که ایشان می‌خواسته‌ راه را از بیراهه به دیگران نشان بدهد، خیلی مهم است.

*منظور شما از نوع مثبت اندیشه تقریبی چیست؟

منظورم این است که حتی ایشان وقتی با اهل سنت هم بحث می‌کرد، نمی‌آمد بگوید شما بر باطل هستید بلکه روی منابع مورد قبول آنها توافق می‌کرد و از درون همان منابع، حقانیت اهل بیت را اثبات می‌کرد و پیش رویشان می‌گذاشت. یعنی چیزهایی را که آن‌ها خودشان در کتاب‌هایشان نمی‌دیدند پیش رویشان می‌گذاشت که بروند بخوانند. نکته دیگر اینکه وقتی می‌دید افراد ذهن آماده‌ای دارند، آن‌ها را از کشورهای مختلف دنیا جمع می‌کرد و به حوزه قم یا نجف و یا مثلاً به "صور" در جنوب لبنان می‌فرستاد تا بروند در زمینه تفکر شیعی شناخت پیدا کنند.  بحث دیگری که وجود دارد این است که او وقتی می‌خواست مبانی دینی و اعتقادات شیعی را مطرح کند، زبان سنگین حوزوی و بیان خشک و علمایی مناسب یک رساله عملیه را به کار نمی‌گرفت بلکه با یک زبان بسیار ساده صحبت می‌کرد که برای همه قابل فهم بود. من غالب نوشته‌های انگلیسی ایشان را خوانده‌ام، در هیچ‌کدام از آنها پیچیدگی زبانی وجود ندارد و این باعث می‌شد که نه تنها مخاطبانش در خود زبان انگلیسی بیشتر می‌شدند بلکه بسیاری از کتاب‌ها و جزوه‌هایی که ایشان نوشته برخلاف اینکه حجمشان بسیار کم است، به زبان‌هایی مثل ژاپنی و تایلندی هم ترجمه می‌شد و این خیلی قابل تأمل است.

ایشان مخاطبان جهانی را مدّنظر داشت و برای جاهایی که از الفبای اندیشه‌های شیعی خبر نداشتند مطالبش را عرضه می‌کرد. در ایران هم بودند بعضی از کسانی که این شیوه را بر می‌گزیدند اما بیشتر در مباحث علمی چنین رویکردی دیده می‌شد. مثلاً در همین حوزه تخصص خودم که زبان‌شناسی است می‌توانم از مرحوم دکتر محمدرضا باطنی نام ببرم. ایشان مطالبی را که شاید در یک دوره فوق لیسانس باید آن را تدریس می‌کردی و دست آخر هم معلوم نبود که آیا دانشجویان از آن چیزی دستگیرشان بشود یا نه را در یک بسته‌بندی جذاب و قابل فهم برای عموم ارائه می‌کرد و آن‌ها هم به درستی منظورش را می‌فهمیدند. می‌خواهم بگویم مرحوم سید سعید اختر لزومی نمی‌دید که برای مخاطب خالی‌الذهن وارد مباحث اختلافی و تخصصی شود.

*با توجه به اینکه این آثار برای مخاطبانی عام از فرهنگ‌ها و جوامع گوناگون نوشته شده آیا ترجمه و انتشار آن‌ها به زبان فارسی و برای مخاطبانی که خالی‌الذهن نیستند و به هر حال با مقدمات معارف اسلامی و شیعی آشنایی دارند هم می‌تواند، حاوی نکات تازه‌ای باشد؟

بله، قطعاً. ببینید ایشان کتابچه‌ای دارد در مورد خاتمیت و پیامبر(ص) که به زبان انگلیسی نوشته شده. چاپی که من دارم، چاپ قدیمی یکی از کشورهای آفریقایی است که کاغذ آن بسیار قدیمی است اما وقتی مطالب آن را می‌بینید احساس می‌کنید که چقدر با زبان تازه و قابل فهمی مطالب خودش را عرضه کرده که بسیاری از آن‌ها برای ما تازگی دارد. ایشان کتاب دیگری هم دارد که متأسفانه مثل سایر آثارشان در زبان فارسی ناشناخته است.

حالا بد نیست که این نکته را هم اضافه کنم که این زبان انگلیسی که مرحوم سید سعید اختر با آن می‌نوشته زبان رده بالای ادبی نیست که مثلاً فکر کنید انگلیسی را در حد برتراند راسل به کار می‌بسته اما با همان انگلیسی ساده‌ای که آن زمان می‌دانسته بسیار خوب نوشته.

کتاب دیگری ایشان دارد به نام "تاریخ جوامع انسانی شیعه" که من آن را دارم. این کتاب یک تاریخ اجمالی از مناطق مختلف دنیا است که شیعیان در آنجا هستند مثلاً شما که می‌خواهید در مورد تاریخ شیعه در تایلند اطلاعات حاصل کنید می‌توانید در کتاب ایشان مطالب مورد نظر خودتان را پیدا کنید یا مثلاً بخش‌های عراق، پاکستان، افغانستان و ایران که ایشان به زبان بسیار ساده همه اینها را دسته‌بندی کرده و آورده. او در این کتاب تاریخ شیعه را به سه دوره کلی تقسیم کرده: اول تاریخ زمان پیامبر(ص)، دوم تاریخ دوران ائمه اطهار (ع) تا دوران غیبت و سوم هم از دوران غیبت به بعد .در این دوران اخیر که مربوط به دوران غیبت به بعد می‌شود دین را در مناطق جغرافیایی تحلیل و بررسی کرده مثلا می‌گوید تاریخ شیعه در ایران این‌طور بوده، در مصر آن‌طور بوده و... من خیلی دوست دارم که این کتاب ایشان را که کتاب بسیار حجیمی هم هست به فارسی ترجمه کنم که امیدوارم فرصت و فراغت آن پیش بیاید.

*چه ضرورتی برای این کار احساس می‌کنید؟

من احساس می‌کنم یک خلائی در این زمینه وجود دارد یعنی اگر شما بخواهید راجع به تاریخ جوامع انسانی شیعه اطلاعات کسب کنید راهی جز مراجعه به این کتاب ندارید چون تقریباً به جز کتاب ایشان اثر مهم دیگری که به این درجه از اعتبار و اتقان علمی باشد، وجود ندارد که البته دلایل آن هم قابل بررسی است. اما جدا از این کار بزرگ دیگری که مرحوم سید سعید اختر کرده این بوده که کتاب "المیزان" علامه طباطبایی (ره) را به زبان انگلیسی ترجمه کرده. او در ترجمه این کتاب هم ابتکار به خرج داده یعنی صرفاً به برگردان ساده مطالب اکتفا نکرده بلکه نظرات تکمیلی خودش را هم در این باره ارائه کرده‌. یعنی اینکه مثلاً در جایی که علامه به بحثی اشاره کرده که باید به نتیجه می‌رسید اما نرسیده و یا مطالب بنا بر خورند ذهن مخاطب ارائه نشده، او آن را تکمیل کرده. این خیلی اهمیت دارد که یک تفسیر شیعی قرآن به زبان انگلیسی منتشر شود دلیلش هم این است که اساساً زبان انگلیسی اگرچه زبانی غنی است اما برای ارائه چنین مطالبی پرورده نشده و از این منظر چندان آمادگی پذیرش مطالب را ندارد.

*ترجمه مرحوم سید سعیداختر از حیث واژه‌گزینی و برابر نهادهای اصطلاحات تخصصی دینی چگونه است؟

ایشان در این زمینه بسیار دقیق عمل کرده اگرچه برخلافِ مرسومِ چنین پژوهش‌هایی به تنهایی این پروژه را پیش برده اما انصافا خیلی خوب از عهده برآمده است.

*رویکرد مرحوم سعید اختر در نگارش کتاب تاریخ جوامع انسانی شیعه، علمی-پژوهشی است یا به شیوه آثار تبلیغی طرح بحث کرده است؟

این اثر ماهیت کاملاً علمی پژوهشی دارد و همان‌طور که اشاره کردم کتاب بسیار ارزشمندی است که تقریباً هیچ نمونه مشابه دیگری ندارد. زمانی که این کتاب را از خارج از کشور برای من ارسال کردند آن را در یک شب مطالعه کردم و خاطرم هست که وقتی این را به پسر ایشان گفتم بسیار تعجب کرد و از من خواست که چیزی در مورد آن بنویسم که نوشتم و برای ایشان هم ارسال کردم که در یکی از رسانه‌های انگلیسی زبان منتشر شد و یک نسخه از کتاب را هم در سفری که به کربلا داشتم به همراه بردم و به کتابخانه حرمین شریفین کربلا اهدا کردم.

*اما شما برخلاف این علاقه و شناختی که نسبت به مرحوم سعید اختر و آثار ایشان دارید، تا امروز هیچ مقاله یا کتابی در مورد ایشان به زبان فارسی منتشر نکرده‌اید، این طور نیست؟  

بله. ببینید! من به ندرت به زبان فارسی چیزی می‌نویسم و خیلی از دوستان هم به من خرده می‌گیرند که چرا به فارسی نمی‌نویسی اما من بیشتر دوست دارم به انگلیسی بنویسم چون در انگلیسی نوشتن علمیّتی می‌بینم که در زبان فارسی خیلی وجود ندارد چون متاسفانه کارهای علمی جدید در زبان فارسی یا خوانده نمی‌شوند یا جدی گرفته نمی‌شود اما وقتی شما مطلبی به زبان انگلیسی منتشر می‌کنید به فاصله کمتر از 24 ساعت واکنش‌های متنوعی از سراسر جهان می‌بینید که مشخص می‌شود کار شما دیده شده است.

*شما این کمبود "علمیّت" را در ذات زبان فارسی می‌بینید یا در مخاطبان فارسی زبان؟

قطعاً در زبان فارسی نیست بلکه بیشتر در مخاطبان فارسی زبان مشاهده می‌شود. اجازه بدهید یک مطلب را عرض کنم من در همین فضاهای مجازی خودمان وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم کاملاً در سیطره سلبریتی‌ها است یعنی فضای رسانه‌های اجتماعی ما پر است از اینکه فلان بازیکن فوتبال فلان کار را کرد یا فلان بازیگر سینما فلان شد. خب این نشان می‌دهد که فضای ذهنی جامعه را این مطالب پر کرده و طبیعی است که در چنین فضایی جریانات عمیق علمی و سترگ جایی برای انعکاس ندارد و آثاری که می‌تواند واقعاً جریان‌ساز باشد در حاشیه گم می‌شود. یک مثال کوچک می‌زنم که اتفاقاً باب روز هم هست. همین مرحوم محمدرضا حکیمی که شما در ابتدای گفت‌وگو اسمش را آوردید نگاه کنید و ببینید که هنوز چهلمش نشده چطور دوباره به مُحاق رفت. من خودم پرهیز دارم از اینکه بخواهم راجع به ایشان حرف بزنم. نه اینکه نشناسمش چون وقتی می‌خواستم اولین زندگینامه مرحوم علامه امینی را به زبان انگلیسی بنویسم، بارها و بارها با ایشان صحبت کردم؛ می‌خواهم بگویم در مورد آقای حکیمی حرف نمی‌زنم چون می‌دانم که شنیده نمی‌شود.

*اما حالا که دامنه بحث به اینجا کشیده شد لطفاً کمی بیشتر درباره ارتباط خودتان با مرحوم حکیمی توضیح بدهید؟

ببینید آقا! من اولین زندگینامه مرحوم علامه امینی را به زبان انگلیسی نوشته‌ام که در آن "الغدیر" را جلد به جلد خلاصه و معرفی کرده‌ام. کارم را هم زیر نظر پسر مرحوم علامه امینی انجام دادم که در انگلستان منتشر شده. خاطرم هست که برای نوشتن این کتاب چندین بار با آقای حکیمی تلفنی صحبت کردم و ایشان یک سری نکاتی از پشت صحنه "الغدیر" و ماجراهای آن را برایم ‌گفت که کاملاً تازگی داشت. البته بعدها بعضی از آن نکات را در تالیفات خودش هم آورد اما به هرحال در آن مقطع زمانی برای من حاوی نکته‌های بسیار تازه‌ای بود که در جای دیگری ندیده بودم. حالا واقعاً سؤال من این است که بعد از فوت مرحوم حکیمی چه حرف جدّی و تازه‌ای درباره ایشان زده شد؟! بله در بعضی از سایت‌ها و رسانه‌ها مطالبی در مورد ایشان منتشر شد اما این مطالبی که مطرح شد بیشتر حول دو محور بود: اول تمجید از کتاب "الحیاة" ایشان که خب حرف تازه‌ای نیست و همه می‌دانند که کتابی که در 13 جلد نوشته شده حتماً یک اثر جدّی‌ است، دوم اینکه عده‌ای در این سایت‌ها شروع کردند به آقای حکیمی خرده گرفتن که چرا ایشان که چنین اندیشه‌هایی داشت وزیر اقتصاد نشد یا چرا فلان کار را نکرد و فلان چیز را نگفت و بعد هم بلافاصله آب‌ها از آسیاب افتاد اما بحث درباره فلان تیم یوونتوس که فلان فوتبالیست فلان گل را زده چند ماه در رسانه‌ها ادامه دارد. وقتی من نگاه می‌کنم و می‌بینم که هاضمه فکری جامعه این است به من حق بدهید که حاضر نشوم چیزی به زبان فارسی بنویسم.

*اشاره کردید که در جریان گفت وگو با مرحوم حکیمی، ایشان چیزهایی از پشت پرده "الغدیر" به شما گفتند که از آن اطلاع نداشتید و برایتان تازگی داشت، خاطرتان هست که مثلاً به چه نکاتی اشاره کردند؟

شرح این مطلب مفصل است و به فراغت و زمان بیشتری نیاز دارد که متأسفانه الان فراهم نیست. تنها به همین نکته کوتاه اشاره می‌کنم که مرحوم حکیمی می‌گفت آقای امینی درباره "الغدیر" دو بحث مختلف داشت، یک بحثی که در کتابش آورده و بحث دیگری که در کتابش قید نکرده و درباره آن تنها با نزدیکانش صحبت می‌کرد و از قضا گُل بحث آقای امینی همان‌هایی بود که آنها را در کتابش نیاورده و باید آن‌ها را از طریق دیگری به دست آورد.


انتهای پیام/