شهر خبر
کیهان و شریعتمداری، برخی مواضع در مورد طالبان را به اصلاح‌طلبان نسبت می‌دهد / برخی اصولگرایان ذوق زده شدند و فکر کردند جریانی که توانسته آمریکا را از افغانستان بیرون کند، قابل اعتماد است
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم:

کیهان و شریعتمداری، برخی مواضع در مورد طالبان را به اصلاح‌طلبان نسبت می‌دهد / برخی اصولگرایان ذوق زده شدند و فکر کردند جریانی که توانسته آمریکا را از افغانستان بیرون کند، قابل اعتماد است

اینکه شریعتمداری به طرز رندانه‌ای پیشنهاد داده که اصلاح‌طلبان یک تیپ تشکیل بدهند و برای جنگ بروند، بسیار غیراخلاقی است و صف‌بندی سیاسی در مورد طالبان هنوز شکل نگرفته‌است

اعتمادآنلاین| احمد شیرزاد، کنشگر اصلاح‌طلب و از نمایندگان مجلس ششم در مورد موضع اصلاح‌طلبان و واکنش کیهان در ماجرای تسلط طالبان با افغانستان گفت:‌ «من فکر می‌کنم دقیقا چیزی به عنوان نگاه اصطلاح‌طلبانه نسبت به طالبان شکل نگرفته‌است. امثال کیهان و آقای شریعتمداری به طرز رندانه‌ای از هر صحبتی که در فضای مجازی مطرح می‌شود را به اصلاح‌طلبان نسبت می‌دهند.

 

به گزارش مدارا، مکن است اصلاح‌طلبان اظهارنظرهای متعددی داشته‌باشند اما یک موضع‌گیری منسجم و همه جانبه صورت نگرفته‌است کما این که از سوی حکومت هم این اتفاق نیفتاده‌است همان‌طور که از سوی بسیاری از دولت‌ها این موضع‌گیری انجام نشده‌است. وضعیت افغانستان هنوز روشن نیست. سیاست آینده طالبان مشخص نیست. این که مقاومت‌های اجتماعی و نظامی تا چه حد می‌تواند صحنه سیاست افغانستان را تغییر دهد، هنوز روشن نیست. به همین دلیل است که اغلب دولت‌های جهان موضع صریح  و روشنی اتخاذ نکرده‌اند. اغلب هنوز چشم‌ انتظار هستند که ببینند طالبان چطور پیش می‌رود. جمهوری اسلامی هم به صورت طبیعی موضع روشنی نگرفته‌است. مجموعه سیاسی اصلاح‌طلبان نیز مواضع منسجم و یک دستی ندارند اما در این میان برخی اظهارنظرها در فضای مجازی منتشر شده‌است. این که شریعتمداری به طرز رندانه‌ای پیشنهاد داده که اصلاح‌طلبان یک تیپ تشکیل بدهند و برای جنگ بروند، بسیار غیراخلاقی است و صف‌بندی سیاسی در مورد طالبان هنوز شکل نگرفته‌است.»

 

او همچنین ادامه داد: «باید همه چشم به منافع ملی داشته‌باشیم. در اقشار مختلف جامعه، چگونگی عملکرد طالبان نگرانی جدی است. این نگرانی در جامعه بروز پیدا کرده‌است. بخشی از این نگرانی‌ها ناشی از تجربه‌های جامعه ایران است که از سر گذرانده‌است. این که یک گروهی با وعده‌های خوب بیایند اما بعدا قدرت را به صورت انحصاری به دست بگیرند، در جامعه ایرانی به صورت ملموسی تجربه شده‌ و نگران‌کننده است. به همین دلیل این نگرانی‌ها احساس می‌شود اما پاسخی هم دریافت نمی‌کند.»

 

نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی افزود: «اما آیا نگرانی‌های اصلاح‌طلبان به این معناست که ما در صحنه سیاسی و امنیتی افغانستان دخالت آشکار داشته‌باشیم؟ قطعا و به هیچ وجه این طور نیست. ما می‌توانیم بر روی مواضع حکومت خودمان تاثیر داشته‌باشیم. این تاثیرگذاری البته مطلوب است. ما باید خواست جامعه و نگرش جامعه را به حکومت منتقل کنیم و حکومت در موضع‌گیری‌هایش توجه داشته‌باشد که نگرش اجتماعی به اتفاقات اخیر در افغانستان چیست.»

 

او در پاسخ به پرسشی در مورد تفاوت‌ها و شباهت‌های طالبان و داعش و برخورد دوگانه با این دو گروه تروریستی نیز توضیح داد: «روزهای اولی که طالبان به قدرت رسید، فضای پرابهامی بود. برخی در آن فضای پر ابهام برای موضع‌گیری عجله کردند. هم در فضای مجازی برخی از روشنفکران اجتماعی خیلی سریع به مخالفت برخاستند و اظهارنظرهایی داشتند که این برداشت از آن می‌شد که باید در فضای سیاسی و امنیتی افغانستان حضور فعال داشته‌باشیم از آن طرف هم برخی اصولگرایان ذوق زده شدند و فکر کردند جریانی که توانسته آمریکا را از افغانستان بیرون کند، قابل اعتماد است. اما همه این‌ها موج‌های گذرایی بودند  کما این که پس از طی روزهای نخستین ذوق‌زدگی رسانه‌های رسمی چون صداوسیما هم کمتر شد. بنابراین از دو سوی ماجرا واقعگرایی بیشتری را شاهد هستیم. تصور می‌کنم جمهوری اسلامی به سرعت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسد و لااقل ایران جز اولین کشورهایی نخواهد بود که حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد. ممکن است در یک فاصله زمانی بعد از این که خیلی از کشورها حکومت طالبان را به رسمیت شناختند، جمهوری اسلامی هم به رسمیت بشناسند. اما به این معنا نیست که از جامعه افغانستان فاصله بگیریم یا به منافع ملی و به خصوص منافع اقتصادی خودمان توجه نکنیم. همین الان ما مراودات گسترده‌ای با افغانستان داریم. اجناس ایرانی در فروشگاه‌های افغانستان وجود دارد. تجار زیاد افغانستانی و ایرانی با یکدیگر داد و ستد دارند. دو سه میلیون افغانستانی در ایران داریم که به نوعی به هم‌زیستی با آنها عادت کرده‌ایم و نمی‌توانیم بدون آنها زندگی کنیم و آنها هم نیاز دارند با ایران مراوده داشته‌باشند. به همین دلیل ما هم نباید به دلیل یک سیاست گذرا این موارد را نادیده بگیریم.»

 

شیرزاد ادامه داد: «درست به همین دلایل است که می‌توان پیش‌بینی کرد، دولت طالبان رفتاری مشابه داعش با ایران نداشته‌باشد. داعش از همان ابتدا ادعای گسترش سرزمینی داشت و خطر جدی بود و البته تمایلی هم به برقراری ارتباط رسمی و حکومتی با هیچ دولتی نداشت. طالبان لااقل در سطح موضع‌گیری علاقه‌مند است که روابط رسمی با کشورهای دیگر داشته‌باشند. درست است که یک نوع تشابهات رفتاری و ایدئولوژیک میان داعش و طالبان دیده می‌شود اما در عرصه سیاسی تفاوت‌های جدی دارند و نباید این دو را به یک چشم دید. وضعیت داعش در عراق با وضعیت طالبان در افغانستان بسیار متفاوت است. داعش تهدیدی بود که باید به دلیل منافع ملی ایران و منافع ما در عراق به سرعت از پیشروی آن جلوگیری می‌شد. در افغانستان مساله متفاوت است. به جای این که فکر کنیم همه اینها سر و ته یک کرباس هستند باید معیارمان منافع ملی باشد تا متوجه می‌شویم که چه منافعی در عراق یا افغانستان داریم.»

 

او در واکنش به برخی مشابهت‌سازی‌ها میان تسلط مجدد طالبان با شرایط ابتدای انقلاب و احساس هم‌دلی و همراهی مردم ایران با افغانستان نیز گفت: «تا حدی این همراهی قابل درک است اما آنچنان هم فضای امروز افغانستان با فضای ابتدای انقلاب یکسان نیست. لااقل نیم قرن رفتار انقلابیون ما متفاوت از رفتار طالبان بوده‌است. اصلا این طور نبود که رفتارهای ابتدای انقلاب مشابه رفتار طالبان امروز باشد. ما تا مدتی پس از انقلاب برخوردی در مورد حجاب نداشتیم. فضای اول انقلاب فضای بسیار بازتری حتی نسبت به سال‌های بعدی بود.»

 

این فعال اصلاح‌طلب توضیح داد: «اما این مقایسه اساسا درست نیست. برای این که رفتار خشن یک گروه را محکوم کنیم نیاز نداریم که حتما مشابهت‌سازی کنیم. شرایط اجتماعی و سیاسی در ایران آن زمان و افغانستان امروز بسیار متفاوت از یکدیگر بوده‌است. این مقایسه‌ها ما را به اشتباه می‌اندازد. در عین حال در برخی کشورهای دیگر نیز از این نوع ناهنجاری‌ها داریم. نمی‌خواهم بگویم که باید بی‌تفاوت بود ولی باید به قدرت تاثیرگذاری خودمان هم توجه کنیم. برای نمونه آیا کشوری مثل آلبانی رفتار مناسبی با مسلمانان دارد؟ آیا در آمریکای لاتین یا آفریقا دولت‌ها عادلانه رفتار می‌کنند؟ قطعا این طور نیست اما ما نمی‌توانیم در یک جمهوری آفریقایی تاثیرگذار باشیم. باید نگاه کنیم که دامنه حضور و تاثیر ما چقدر است و منافع ملی چه چیزی را ایجاب می‌کند. البته منافع ملی توجیهی برای حمایت از جنایت نیست اما این که چقدر بخواهیم با جنایت‌هایی که صورت می‌گیرد برخورد عملی داشته‌باشیم، باید به توان‌مان نگاه کنیم که این یک اصل عقلانی ست. ممکن است در بسیاری نقاط دنیا ظلم و ستمی در جریان باشد اما باید به توانمان نگاه کنیم و این طور نیست که ما نسبت به افغانستان تکلیف ویژه‌ای داشته‌باشیم. من فکر می‌کنم اگر بتوانیم مراودات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با مردم افغانستان را حفظ کنیم بزرگترین خدمت را به آنها کرده‌ایم. اگر بتوانیم با این 3 میلیون افغانستانی که در ایران هستند، رفتار درستی داشته‌باشیم، مطمئن باشید بزرگترین خدمت را کرده‌ایم. اگر بتوانیم در ایجاد امنیت در مرزهای خودمان درست عمل کنیم، کمک کرده‌ایم. این که فقط در مورد رفتار طالبان با مردم افغانستان مرثیه بخوانیم، کاری از پیش نمی‌رود. باید به لحاظ ارزشی و اخلاقی رفتار ناهنجار قدرت‌ها و دولت‌ها را نقد کنیم که لازم است گروه‌های روشتفکری و اجتماعی حضور پررنگ‌تری در این حوزه داشته‌باشند. دولت به دلایل اجرایی باید سیاست رسمی خود را داشته‌باشد. نه گروه‌های روشنفکری ملزم هستند از دولت تبعیت کنند و نه بالعکس.»