اعتمادآنلاین| علی عبدی چند سالی در افغانستان زندگی کرده. تا همین چند ماه پیش که دو روزی اسیر طالبان بود و بعد از افغانستان رفت.
او نوشته است:
بعضی از تصاویری که از کابل میآید خبر از مواجههی دو افغانستانی میدهد که همدیگر را در این بیست سال ندیدهاند.
یک طرف زنانِ تحصیلکرده و برابریخواهی هستند که امروز (چهارشنبه) هم به خیابان آمدهاند و شعار آزادی دادهاند. یا شعار «کابینهی بدون زن، ناکام است، ناکام است.» طرف مقابل مردانی هستند که شاید در روستاهایی در قندهار و هلمند کلان/بزرگ شدهباشند؛ جایی که پهبادهای امریکایی سرشان بمب میریخت.
جهان این دو گروه یکی نبوده در این دو دهه و حضور نظامی امریکا برای ایشان معنی و نتایج متفاوتی داشته. قصهی زن هزارهی ساکن کارته سه کابل - که حضور مؤثری در تظاهرات ضد طالبانی این چند روز داشتهاست - با مرد پشتون ساکن روستایی در هلمند یا قندهار - که اولین بار است به پایتخت میآید - یکی نیست.
هزارهها از سال 2001 به این سو - دست کم روی کاغذ - از حقوق برابر با دیگر اقوام برخوردار شدند. برای هزارهای که تبعیضِ تاریخیِ صد و چند ساله را از دورهی عبدالرحمان خان تجربه کردهبود برابری با یک پشتون اتفاق مهمی بود. زنان هزاره از تحصیلکردهترین جمعیتهای افغانستان امروزند.
گروه مقابل اما — مردهایی که با قیافههای عبوس و موهای ژولیده در خیابانها میبینیم — اغلب در مدرسههای دینی و کمپهای پناهجویان درس خواندهاند. نتیجهی حضور امریکا در افغانستان برای آنها راندهشدن از خانهشان بوده یا کشتهشدن برادری در عروسی در پی حملهی پهباد امریکایی یا فرستادهشدن پدری به گوانتانامو بی آنکه از طالبان بودهباشد.
یکی از دلایل دوباره جان گرفتنِ طالبان در این بیست سال - در کنار نقش مؤثری که سازمان استخابارات پاکستان در پناه دادن و تجهیز طالبان داشت - همین بود: این که امریکا در «مبارزه علیه تروریسم» روستاهای پشتوننشینی را هدف میگرفت بی آنکه اهالی روستا لزوما ارتباطی با طالبان داشتهباشند.
امریکا همچنین متحدانی محلی و منطقهای در افغانستان پیدا کرد که زورگیر و دزد بودند اما زبان امریکاییها را میدانستند و به نام «مبارزه با تروریسم» رقبای فامیلی/قبیلهای/تجاری/نظامی خود را به نام طالب به امریکاییها معرفی میکردند تا آنها را از میان بردارند. قلدرهای محلی آدمهای فاسدی بودند که پشتشان به امریکاییها گرم بود و از اختتاف و شکنجه و قتل رقیبان ابایی نداشتند. بخشی از نارضایتی عمیق بدنهی طالبان از همین زورگیران/ستمکاران محلی است.
اگر طالبان سراجالدین حقانی و ملا تاجمیر و عبدالحق وثیق داشت/دارد که ترورهای شهری را برنامهریزی کردهاند، طرف مقابل نظامالدین قیصاری و عبدالرازق آچکزی و کامران علیزایی داشتهاست که از پول امریکا و ناتو برای خود کاخ ساختهاند. ما دربارهی زشتیهای گروه اول بیشتر میدانیم و دیدهایم و خواندهایم اما از دومیها - که متحد امریکا و ناتو بودهاند - خیلی کمتر. ژنرال عبدالرازق که یکی از رهبران محبوب ضد طالب در جنوب بود از تاجران اصلی مواد مخدر نیز بود. او رقبای خود را به شیوههایی فجیع از بین میبرد.
بخش قابل توجهی از جنگجویان طالب از مناطق جنوبی و شرقی میآیند که روایت متفاوتی از حضور نظامی امریکا در افغانستان دارند.
به بیان دیگر: قدرتِ گفتمانِ جهاد بین طالبان - یعنی «لزومِ بیرون راندن اشغالگران/کفار از سرزمین اسلامی» - تنها به خاطر نیرویِ تاریخی این گفتمان در افغانستان و جهان اسلام نیست؛ نتیجهی تجربهای عینی هم است برای بخشی از جمعیتی که دور از مظاهر تمدن و توسعه نگاه داشته شده بودند برای سالها. نتیجهی بیعدالتی در توزیع امکانات و فرصتها.
پیداست که رنج بخشی از جامعه نمیتواند دلیل موجهی برای ترور و خشونت علیه بخشی دیگر باشد. طالبان یک گروه قومگرا و تمامیتخواه و بنیادگراست. برخاسته از جنبش دیوبندی/وهابیت با نیروی پیشبرندهی پشتونیسم/قبیلهگرایی و همبسته با القاعده/ترور.
مردم کابل را اگر پهبادهای امریکایی نکشت انتحاریهای طالبان کشت. مکتب سیدالشهدا و شفاخانهی صدبستر را پهبادهای امریکایی هدف نگرفتند. طالبان گرفت. مردم هزاره و تاجیک و ازبک نیز مقابله به مثل نکردند. ما سراغ نداریم که مثلا یک تاجیک بین طالبها عملیات انتحاری کردهباشد.
برای فهم شرایط امروز افغانستان اما لازم است روستاها را نیز ببینیم که هفتاد درصد جمعیت افغانستاناند؛ مخصوصا سمت جنوب که نرخ بیسوادی بالاست و دسترسی به امکانات بهداشتی پایین. اگر زنان در پایتخت حق کار و تحصیل داشتند و معاش بعضی بیش از هزار دلار در ماه بود، کمتر از چهار درصد از زنانِ بالایِ چهاردهسال در هلمند باسوادند. در کشوری که نیمی از مردم امشب را گرسنه خواهند خوابید.
امریکا و ناتو برای «مبارزه علیه تروریسم» و «توسعه» به افغانستان آمدند. اما نه ترور را از بین بردند و نه احتمالا توسعهی فراگیر آوردند برای افغانستان. بدتر؛ راه را باز کردند که یک گروه تاریک و زشت به کابل بیاید و دوباره به قدرت برسد.