یک روز قبل از جنایت من سنگ بزرگی را درون حیاط آنها گذاشتم تا این که حدود ساعت ۳ بامداد وقتی متوجه شدم شوهر «ف» با قرصهای خواب آور به خواب رفته است به آن جا رفتم و با همان سنگ ضربه محکمی به سرش زدم به گونهای که دیگر حرکتی نکرد و خون همه جا را فرا گ ...