شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#دولت#دولت سیزدهم

یادداشت مهمان؛

دل‌نوشته یک پژوهشگر موسیقی خطاب به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی

دل‌نوشته یک پژوهشگر موسیقی خطاب به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی

هوشنگ جاوید از پژوهشگران موسیقی نواحی و موسیقی ایران با انتشار متنی به ارائه نقطه نظرات خود پیرامون فعالیت‌های آتی محمد مهدی اسماعیلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم پرداخت.

به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با آغاز به کار فعالیت‌های محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم که از روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه با حضور در ساختمان این وزارت خانه و دیدار با عباس صالحی صورت گرفت، هوشنگ جاوید از پژوهشگران و هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی و موسیقی ایرانی با انتشار متنی به ارائه نقطه نظرات خود پیرامون فعالیت‌های آتی محمد مهدی اسماعیلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم پرداخت.

در نوشته هوشنگ جاوید با عنوان «آخرین بانگ در قرن آخر» که نسخه‌ای از آن به صورت اختصاصی در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار گرفته آمده است:

دل‌نوشته یک پژوهشگر موسیقی خطاب به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی

جناب آقای اسماعیلی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

با سلام و احترام

معرفی می‌دارم که چندی پیش و قبل از رای اعتماد نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، برنامه شما را در مورد موسیقی کشور خواندم که نخست به نقد حال پرداخته‌اید و بعد در پایان ارائه برنامه داده‌اید.

در بندهایی که اشاره فرمودید یک موضوع برایم بسیار چشمگیر شد: آن هم اهمیت دادن به موسیقی کودک و نوجوان و موسیقی زنان با نگاه به کرامت بانوان، که پیش تر از هیچ وزیری نشنیده بودم، اما جناب آقای وزیر محترم، ای کاش در برنامه پیشنهادی شما این فقدان‌ها که در پی به آن اشاره می‌کنم، می‌دیدم:

۱- توجه جدی و مهم برای امروز و آینده به هنر موسیقی در زمینه تعیین تکلیف شرعی و پرداختن به امر تفکیک «هرزمانی» و یا «درزمانی» استفتائات در مورد این هنر.

۲- توجه به مساله آشفتگی در عرصه موسیقی مذهبی و ظهور بدعت‌های ناشایست در این زمینه، ضمن تعریف دقیق نداشتن برای آن.

۳- توجه به مساله تعیین ردیف بودجه‌ای مشخص برای ارتقا هنر موسیقی ایران اسلامی از سوی مجلس شورای اسلامی.

۴- توجه جدی به رشته خوانندگی آواز ایرانی در مراکز آموزش عالی و ارتقا آن سطح تحصیلی دکترا

۵- توجه جدی به موسیقی بی کلام در قالب ارکستر با ترکیب سازهای ایرانی و ارکستر با ترکیب سازهای جهانی.

۶- توجه به مسئله ارزش نداشتن مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد موسیقی در زمان استخدام اداری برای فارغ التحصیلان این رشته.

۷- توجه به مسئله هنر موسیقی به عنوان یک شغل در قوانین رسمی حوزه کار.

۸- توجه به از بین رفتن یگان‌های موسیقی نظامی در پادگان‌های نظامی کشور، که می‌توانست پایگاه خوبی برای جذب فارغ التحصیلان موسیقی و پرورش هنرمند متعهد و متخصص مورد نیاز کشور باشد.

۹- توجه به نوع وضعیت معیشت و درآمد هنرمندان موسیقی به ویژه هنرمندان مناطق و نواحی ایران.

۱۰- توجه جدی و درست به مسئله کپی رایت و حداقل عملی کردن همان قانون نیم بندی که در گذشته نوشته شده و در سالهای عمر انقلاب اسلامی به آن عملی نشده و نمی‌شود.

۱۱- توجه به کارگیری بسیار اندک رسانه ملی از موسیقی‌های کلاسیک ایرانی در قالب‌های ردیف و دستگاه و نواحی.

۱۲- توجه به حمایت حداقلی یک ارکستر بزرگ ملی در سطح وزارت خانه که نمایانگر فرهنگ کشور است.

۱۳- توجه به تعیین تکلیف نهایی در اسرع وقت، برای سند چشم‌انداز موسیقی که نوشته شده و به صورت ابهام انگیزی چند سالی است در شورای عالی انقلاب فرهنگی هنوز به تصویب نرسیده است.

۱۴- به لحاظ درآمدزایی و تجارت با موسیقی هیچ هنرمندی مخالف با اجرا نیست، اما توزیع این فرآیند ناعادلانه است و الزاماتی را می‌طلبد که هیچ توجهی به آن نشده است.

۱۵- موسیقی، فقط «ترانه خوانی» و «ترانه سازی» نیست بنابراین به هیچ وجه به سراغ یکی کردن کاسه ترانه سرایان و هنرمندان موسیقی نروید که کاری بس اشتباه است. چرا که طی این چهل و اندی سال از عمر انقلاب اسلامی شاهد این بوده‌ایم که به سبب متن ترانه و ممنوعیت آن، ملودی زیبای ساخته شده نیز به تبع ممنوعیت کلامی در محاق رفته و یک اثر که می‌توانست به صورت بی کلام مورد استفاده قرار گیرد، پوچ و ناکارآمد شده و این سرخوردگی هنرمند را پدید آورده است.

دل‌نوشته یک پژوهشگر موسیقی خطاب به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی

و در پایان می‌گویم:

در جامعه‌ای که تاریخش به بیش از هفت تا ۱۰ هزار سال تمدن می‌رسد که خود شما به سبب سابقه پژوهشی که دارید بر آن واقفید، وزارت خانه‌اش طی چهل سال و اندی نتوانسته دفاع درست، مستند و محکمی از هنر موسیقی بنماید تا جایی که راضی شد، مرکز موسیقی اش را که باید به سازمان تبدیل می‌شد، به دفتر موسیقی تبدیل کتد!! و هنر موسیقی در آن به عنوان یک شغل شناخته نمی‌شود تا قانون کار بر آن مترتب شود، چه انتظاری باید وجود داشته باشد در برخورد با آن؟

غلاظ ها و شدادها را همه اهل هنر موسیقی شنیده و دیده‌اند و با آن برخورد داشته‌اند و آشنا هستند، پس مهرورزی و جذب را پیشه سازید، شعار انقلابی ندهید، اندیشه‌ها را انقلابی کنید تا نام نیکی از خود و دوره وزارتتان به جای گذاشته باشید.

امید که این آخرین بانگ مرا در آخر این قرن بشنوید.