شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#آموزش و پرورش

پاسخی بر یادداشت خبرگزاری تسنیم درباره سخنان حجت‌الاسلام میرلوحی


پاسخی بر یادداشت خبرگزاری تسنیم درباره سخنان حجت‌الاسلام میرلوحی

ارائه خدمات عمومی رایگان هیچ منافاتی با ارائه خدمات غیررایگان ندارد. این که آموزش و پرورش باید تلاش کند تا خدماتی رایگان ارائه دهد که خوب باشد هیچ منافاتی ندارد با آموزش و پرورشی که در ازای آن پولی باید پرداخت شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد حسین میرلوحی در یادداشتی برای تسنیم نوشت: وضعیت معیشتی بسیار ناگوار، فساد غیرقابل تحمل در شئونات یک نظام اسلامی، تبعیض در فرصت ها ، گسترش بی توجهی به خواسته های به حق مردم، رانت خواری بعضی آقازاده ها و مواردی از این دست شرایط را طوری رقم زده است که ناراحتی و بغضی فراگیر و به حق برای عموم مردم فراهم کرده است.

بی سر و سامانی فضای مجازی و رسانه های ما نیز از طرفی به جای امیدآفرینی و کمک به رفع مشکلات موجود در مواردی ناامیدی را گسترش داده و سیاهی ها را برجسته تر نشان می دهند،از این جهت هر نوع اتفاقی که تفاوتی را در میان مردم ایجاد کند آن را نا عدالتی و تبعیض می شماریم. شاید برای اولین بار واضح ترین بیان را شهید مطهری در جلد1 ص125 مجموعه آثارشان در فرق بین «تفاوت» و «تبعیض» و پلید نبودن تفاوت و قبیح بودن تبعیض بیان فرمودند.

همان شهید بزرگواری که به خاطر مبارزه با اندیشه های التقاطی مارکسیستی به درجه رفیع شهادت رسید.

این ناراحتی مردم از تبعیض ها به حق بوده و سوءاستفاده از این ناراحتی مردم و بیان ناصحیح مصادیق تفاوت ها به عنوان تبعیض گناهی نابخشودنی است.

منابر حسینی (ع) همواره و در طول تاریخ روشنگر «مُرّ» حق بوده و فرصتی طلایی است برای بیان اندیشه اسلام ناب محمدی (ص) و این حقیر با فهم این موضوع و تایید برخی اساتید انقلابی برای ارائه یک سخن تازه و روشنگرانه که احتمالا جسارت و صراحت بیشتری می خواهد از مدت ها قبل از دهه محرم به مطالعه و تحقیق و مباحثه با اهل علم پرداخته و موضوع مهم «مطالبه گری» را به عنوان موضوع سخنم برگزیدم.

در یکی از شب ها که ذیل موضوع این که باید مطالبه از موضوع به «حقی» باید باشد سخن را بدینجا رساندم که شاید بر حق ترین موضوعی که امروز باید مطالبه آن را داشته باشیم عدالت است.گفتم جامعه مرده جامعه ای است که در آن مطالبه عدالت در راس مطالبات افراد آن جامعه نباشد. اما گاهی می شود مصداق مطالبه گری بر حق نیست. آن جا پس از مثالی به مثال دیگر رسیدم و آن هم مطالبه تعطیل شدن مدارس غیردولتی به خاطر ضد عدالت بودنشان بود. حدود 7 دقیقه در این زمینه به اقتضای فرصت و حال و مقال منبر دهه محرم سخن گفتم و چرایی نا صحیح بودن این مطالبه را بیان کردم که البته با واکنش های متنوعی همراه شد.

من در این زمینه در سال گذشته در سایت محترم خبرگزاری فارس مطلبی را نگاشتم که چون تکرار مکررات است سعی می کنم از بیان جزییات آن مسئله گذر کنم و حتما و با اصرار خوانندگان گرامی را به مطالعه آن مطلب ارجاع دهم.

اما دیدم خبرگزاری عزیز و محترم تسنیم که از دیرباز مرجع این حقیر در دریافت اخبار بود در طی یک یادداشتی از طرف سرویس سیاسی و نه فرهنگی! تصریحا اینجانب را به سوءاستفاده از منبر مقدس حسینی متهم کرده و با نیت خوانی غیراخلاقی اینجانب را به خاطر منافع شخصی متهم به کذب گویی کرده است. جالب اینجاست بسیاری از یادداشت های این سایت محترم هرگز در اینستاگرام و تلگرام منتشر نمی شد اما معلوم نیست به چه دلیلی این اراده تعلق گرفته بود که اتهاماتی که ذکر کردم حتما به گوش مخاطبان عام و غیرتخصصی که در شبکه های اجتماعی هم هست برسد، بهرحال:

قصد سکوت داشتم اما بزرگواران و دلسوزان امر فرمودند که در این زمینه پاسخی را فراهم کنم. با گذشت از اتهامات مطروحه سعی می کنم صرفا ناظر به مباحث غیرسیاسی ای که در آن یادداشت مطرح شده نکاتی عرض کنم.

نویسنده محترم در صدر کلام که اتفاقا مهمترین جای بحث هم همانجاست بنده را «دچار خطای جدی در فهم عدالت» معرفی فرموده اند. این درحالی است که این بزرگوار اصلا هیچ تعریفی از عدالت ارائه نمی کنند.

دقیقا آنجایی که باید معلوم شود عدالت چیست مطلب به اجمال و کاملا مبهم می گذرد و مبنایی سست برای سخن قرارداده می شود و همه مطالب بر آن مبنای سست جلو می رود.

بنده در همان نوشته ای که در سایت فارس نوشته بودم – و بنای بر تفصیل ندارم فلیراجع- عرض کردم بنا بر بیان حکمای اسلام از جمله علامه طباطبایی که متخذ از اندیشه علوی است عدالت هرگز به معنای مساوات نیست. بلکه عبارت است از«اعطاء کل ذی حق حقه» دادن حق هر کس به آن فرد عبارت است از عدالت. این جا محور کلام «حق» است. حق چیست؟ الحق من ربک. حقوق بشر را خدای متعال معرفی فرموده از طریق شریعت و صاحبان شریعت که تبیین کننده آن هستند ... الحق معکم و فیکم و منکم و... . پس چنان چه کسی ثروت حلالی برمبنای شریعت به دست آورد می تواند آن را در راستای حلال خرج کند . البته در همان منبر هم تاکید می کنم که و فی اموالکم حق معلوم للسائل و المحروم. که نباید نسبت به حقوق واجب و مستحب  فقرا و محرومین بی تفاوت باشد و دستگیر آنها نباشد.

پاراگراف قبلی مبنای همه سخن هاست و چون هم در منبر محرم توضیح دادم هم در نوشته قبلی، اجازه می خواهم ازطول و تفصیل آن خودداری کنم و به اصل بیانم بپردازم.

اولین نکته ای که نگارنده محترم بیان می دارند آن که نباید آموزش را «کالا» دید. سئوال اینجاست کالا نبودن یعنی چه؟ مقصود این است که  آموزش نباید دکان منفعت جو ها و بازاری ها شود؟ من این را می پذیرم و به آن صراحتا در سخنرانی اشاره کردم . چون فروش کالا برای سود است و غیر از این معنایی ندارد. اما اگر منظورتان این است که هزینه های خدمات آموزشی نباید دریافت شود در این جا بحث را جلو می بریم:

آیا معتقدید که هزینه های خدمات آموزشی را باید دولت بدهد ؟ سئوال اینجاست که دولتی که همواره کسری بودجه داشته یا حتی اگر کسری بودجه آن چنانی هم نداشته اما اولویت های مهمی همچون امنیت و معیشت را فراهم کرده است و نتوانسته خدمات آموزشی خوب ارائه دهد و برای این کار نیازمند بودجه ای فراتر از توان دولت هست، اگر در این شرایط نتواند آن طور که شایسته یک تعلیم و تربیت اسلامی است هزینه کند ، اما در عین حال کسانی هستند که حاضرند عاشقانه، مخلصانه به عنوان یک کار جهادی و فرهنگی و دینی در این میدان پا بگذارند اما به هرحال آنها هم توانایی تامین همه هزینه هایی که این خدمات متناسب با دستورات اسلام دارد را بدون مشارکت خانواده ها هم ندارند، آیا نباید این کار را انجام دهند؟!

به تعبیری دیگر ارائه خدمات یک تعلیم و تربیت اسلامی در جامعه اسلامی و یک انقلاب بر مبنای انسان سازی، می شود یک عملیات ضد عدالت!

آن چه که از بیان این بزرگواران در می آید، همین است!

خب حالا عقیده ما! آیا ما معتقدیم به هر نحو که شده از مردم باید پول بگیریم. هرگز! علما و دلسوزانی مانند آیت الله مهدوی کنی که از قبل از انقلاب دغدغه تعلیم و تربیت اسلامی داشتند هرگز مدرسه را محلی برای کاسبی و دکان داری نمی دیدند و تا آن جا که ممکن بود اقل هزینه را از مردم اخذ می کردند. تلاش بر این داشتند با کمک خیرین و فعالیت های اقتصادی دیگر از رنج و آلام مخاطبان دغدغه مند تربیت صحیح فرزندان ، بکاهند و فقط مدرسه را بچرخانند. آنچه مورد تایید ماست این است. فلذا عمده مخاطبان این مدارس نه ثروتمندان بلکه قشر متوسط جامعه اند.اما بهرحال در این مسیر هزینه های خدمات که عمده حقوق و دستمزد بخش فرهیخته و مومن فرهنگی است، لازم التامین است. حال چه کسی باید این هزینه را بدهد؟ خانواده هایی که از این خدمات بهره می برند.

با این توضیح هرگز آن چه نوشته مذکور تلاش در القای آن دارد، یعنی این که این حقیر تعلیم و تربیت را به مثابه کالا و پول را عنصر کلیدی آن می دانم ، صحیح و منصفانه نیست.

موضوع اصلی تعلیم و تربیت است. موضوع اصلی انسان سازی است.موضوع اصلی تربیت نسل جوان مومن انقلابی است، که البته این کار هزینه ای هم دارد و مدرسه مجبور به اخذ آن است نه خشنود به آن!

آنچه موید عرض من در رابطه با موضوع اصلی مدارس اسلامی و انقلابی است،جلساتی است که عوامل آن مدارس در آن شاید در یک دهم موارد به مسائل اخذ شهریه از اولیا هم نمی پردازند و دغدغه عمده  تربیت نسل مومن انقلابی است.

موید دیگر کالایی ندیدن آموزش در این منظومه فکری و تربیتی آن است که مدارس اسلامی همان هایی هستند که در اخذ شهریه به لحاظ تخفیفات گسترده، تقسیط های طویل المدت، عدم پیگیری قسمت قابل توجه چک های برگشتی شهریه ها، بورسیه کردن دانش آموزان نخبه محروم و... پیشگام هستند و به تعبیری تعلیم و تربیت را دکان کسب سود تلقی نمی کنند.

اتهام ناروای دیگری که وارد شده است این است که می گوید: شما معتقد هستید باید آموزش خصوصی شود و می خواهید از گردن دولت این وظیفه را ساقط کنید. این حرف ناصحیح و ناصواب از کجای سخن ما برداشته شده نمی دانم. گرچه من یک حقیقت تلخ را در یادداشتی که در فارس نوشته بودم،  باید متذکر شوم که اقتصاد نفتی و یا اقتصاد متکی به بودجه تضمین شده دولت تقریبا در همه جا باعث می شود تلاش برای ارائه خدمات بهتر کنار برود. چرا که در هر صورت چه دانش آموز بیاید چه نیاید بودجه آنها از طریق دولت تامین شده است .

 اما به هرحال وظیفه دولت اسلامی آن است که برای همگان آموزش و پرورش رایگان ارائه دهد. حتما معتقدیم که باید این آموزش در تراز حکومت اسلامی و اهداف آن هم باشد که در این صورت نیازی به مدارس غیردولتی نیست.

در مقابل نقدی که بنده وارد می کنم این است که ارائه خدمات عمومی رایگان هیچ منافاتی با ارائه خدمات غیررایگان ندارد. اینکه آموزش و پرورش باید تلاش ب کند تا خدماتی رایگان ارائه دهد که خوب باشد هیچ منافاتی ندارد با آموزش و پرورشی که در ازای آن پولی باید پرداخت شود. بلکه برگ برنده با آن فردی است که مخصوصا در این شرایط سخت اقتصادی هیچ پولی از مردم نمی گیرد یعنی مدارس دولتی.

اما چه شده است که نتوانسته خدمات خوب ارائه کند؟ دوستان این طور وانمود می کنند که مدارس غیردولتی جلوی این را گرفته اند. دلیل شان هم این است که چون دبیرانی بهتر دارند این اتفاق نمی افتد. چرا دبیرانی بهتر دارند؟ چون پول بیشتری می دهند. این مسئله کاملا قابل بررسی است که آیا واقعا در مدارس غیردولتی پول بیشتری به دبیران می دهند؟ بررسی های ما این را تایید نمی کند. این را قبول داریم در برخی دکان های کنکوری و نه مدارسی که هدف آنها تعلیم و تربیت اسلامی است در سال دوازدهم مخصوصا رقم های نجومی به برخی دبیران داده می شود ولی هرگز ما این را بر نمی تابیم. اتفاقا در مدرسه امام صادق (ع) برخی دبیران رسمی آموزش و پرورشی (که مخاطبین محترم بدانند موظفی آنها برای مدارس دولتی سه روز است نه شش روز) در سال دوازدهم تدریس می کنند که درآمدشان تقریبا از همه دبیران ما به واسطه دریافتی که از آموزش و پرورش دارند بیشتر است.

در رابطه با دکان کنکور که لطمه سنگین به تعلیم و تربیت صحیح اسلامی زده است بعدا سخن خواهم گفت و این ایراد را باید از نظام تعلیم وتربیت برطرف کرد .چنان که دلسوزان این عرصه بارها تذکر داده اند، اما فراموش نکنیم که مدارس غیردولتی برگزار کننده کنکور نیستند و چاره کردن این مورد برعهده دولت و  مجلس و نظام اسلامی است نه مدارس غیردولتی.

اما مطلب دیگری که باید با ارجاع به تعریفی که از عدالت ارائه داده ام مرور شود این است که فرموده اند: چنان که مقوله امنیت مقوله ای نیست که بشود خرید و فروش شود و کالایی عمومی است آموزش هم از آن دست نیازهای اولیه و مهم بشری است که حکومت باید آن را متکفل شود و حق واگذاری به غیر ندارد. تاکید می کنیم که این درست است که باید آموزش رایگان برای همه فراهم شود و این وظیفه نباید ازگردن دولت ساقط شود، اما در موضوع حیاتی تر معیشت، که دولت باید مثلا سوبسیدهایی برای کالاهای اساسی قائل شود مثلا ارز لازم را با قیمت پایین تامین کند یا سبدکالای رایگان بدهد و... آیا شما در این زمینه معتقدید همه باید یک کالا با یک قیمت و یک نوع آن هم همان که دولت ارائه می کند را دریافت کنند؟ آیا هیچ کس حق ندارد مثلا پنیری که دولت ارز آن را نداده تهیه کند و میل کند؟ آیا کسی نمی تواند نان و نمک و شکری که قیمت آزاد دارد بگیرد و همه کالاهای غیرسوبسید دار دولتی از داخل مغازه ها حذف شود ؟ یعنی اگر کسی پول بیشتری داشت حق ندارد کالای بهتری بخرد چون افراد دیگر نمی توانند بخرند؟ واقعا به این قائل هستید؟ اگر بخواهم مطایبه ای کنم شما می گویید دیگی که برای من نجوشد می خواهم سر سگ در آن بجوشد؟!

این فهم از عدالت هیچگاه و هیچ موقع در سیره اهل بیت علیهم السلام نبوده است. این همان عدالت به معنای مساواتی است که اگر باز بگویم کمونیست ها آن را مطرح می کردند و دنبال آن بودند و شکست خوردند، عده ای می آیند می گویند به ما برچسب زدی. من نمی گویم کسانی که این چنین می اندیشند کمونیستند ولی می گویم قطعا اسلام عدالت را این گونه معنا نکرده.

اما برای دل های مریضی که ممکن است قطعه ای از متن را تقطیع کنند تاکید می کنم، کالای تجمل و لاکچری حرام است، اسراف حرام است تکاثر حرام است. اگر تو سیر بخوابی و همسایه ات گرسنه باشد از اسلام به دور هستی. ولی دلیل نمی شود اگر با مال حلال و بدون استفاده های اسرافی و تکاثری و با رعایت حق سائل و محروم زندگی بهتری برای خود فراهم کنی ظالم باشی، هرگز این خلاف عدالت نیست!

باز به متن منتشر شده برگردیم، مرقوم شده است:« آموزش مانند یک ظرف یا خودرو یا خدمات تفریحی و رفاهی نیست که در جامعه بر اساس امکان هزینه‌‌کرد افراد طبقه‌بندی شود» سئوال من این است که در اندیشه نگارنده چرا آموزش مانند ظرف ، خودرو یا خدمات تفریحی و رفاهی نیست؟ آیا به خاطر این است که نیاز آموزش یک نیاز حیاتی است. اگر پاسخ مثبت است سئوال این است چه آموزشی نیاز حیاتی است؟! اینجاست که گره بحث مشخص می شود. نمی شود در این کانتکست همه آموزش ها را یک آموزش حیاتی دانست. چون از جهتی نیاز به وسایل خوردن (ظرف) نیاز به وسایل ترابری و حمل نقل (خودرو) نیاز به آسایش (خدمات تفریحی و رفاهی) هم نیازهایی کاملا حیاتی هستند و بدون آنها زندگی مختل می شود. بر این اساس حکومت وظیفه دارد تا آن جا که می تواند اقلی از خورد و خوراک را خود متقبل شود (سوبسیدها روی کالاهای اساسی) وظیفه دارد اقلی از حمل و نقل را تامین کند (خدمات حمل و نقل عمومی از قبیل مترو و اتوبوس) و حکومت موظف است اقلی از خدمات رفاهی (مثل پارکها و بوستانهای رایگان) را برای مردم به ارمغان بیاورد.

این وظیفه دولت است. اما در مورد معیشت مردم حق انتخاب برای کالای بهتر معیشتی هم قائل می شود. البته با هزینه بیشتر، مردم همه موظف نیستند از حمل و نقل عمومی استفاده کنند و حق خرید اتومبیل با انتخاب های متعدد دارند و همچنین برای خدمات رفاهی بهتر از پارک و بوستان می توانند در قبال پرداخت هزینه از تفریحات بهتر برخوردار شوند.

سئوال این است آیا با سوبسیدهای دولتی معیشت مردم وضع مطلوبی دارد؟ آیا این وضع حمل و نقل عمومی قابل قبول است؟ آیا این خدمات رفاهی برای زندگی با آسایش عموم مردم کفایت می کند؟ حتما پاسخ منفی است و باید وضع بهتر شود. حال یا مدیریت بهتر شود یا سرمایه ها درست توزیع شود یا تحریم برداشته شود یا هر عامل دیگر.

اما برگردیم به موضوع خودمان، آیا حکومت اسلامی موظف به تامین آموزش و پرورش مردم نیست؟ چرا قطعا هست! نباید رایگان باشد؟ چرا باید رایگان باشد تا همه از این فرصت استفاده کنند. آیا وضع فعلی آموزش و پرورش قابل قبول است؟ مثل سه مورد قبلی خیر قابل قبول نیست. آیا نباید بهتر شود ؟ قطعا باید بهتر شود. چه کسی مانع این بهتر شدن است؟ این سئوال اصلی است. با این توصیفات و توضیحاتی که گفتم قطعا مدارس غیردولتی مانع این بهتر شدن نیستند گرچه از نظر من برخی از آنها به علت ساختن الگوی خوب یکی از راه های بهتر شدن آموزش و پرورش هم هستند. اما بگذریم...

حال سئوال در این جا دوباره تکرار می شود؟ آیا چون همه پول استفاده از آموزش و پرورش بهتر را ندارند، کسانی که دارند نباید استفاده کنند؟ در نگاه عدالت اسلامی پاسخ به این سئوال حتما منفی است. چنان که درمورد مسئله معیشت مردم هم شما نمی گویید چون کسی نمی تواند مثلا پنیر بهتر بخرد در مغازه ها نباید پنیر بهتر باشد.

دوباره خودم را مبرا کنم! آیا آموزش و پرورش کالایی است مانند پنیر و شما آن را کالایی توصیف می کنی؟ خیر، چرا؟ چون در قاموس فکری من کسب سود در این جا معنایی ندارد و ساحت مقدس تعلیم و تربیت را کثیف می کند و من موافق مدارسی که دکان هستند نیستم.

مطلب دیگر آن است که فرموده اند: «چون آموزش و پرورش یک فرصت است باید مساوی تقسیم شود.» پاسخ این بیان را دادم اما واضح تر عرض کنم. آن حدی از آموزش و پرورش که حیاتی است و در عین حال ممکن است و در مقدورات حکومت است باید مساوی تقسیم شود، دقیقا همان طور که معیشت آن مقدار که حیاتی است و بلکه حیاتی تر از آموزش هم است باید به صورت مساوی در دسترس همگان باشد. اما آن قدر که مقدور است و ما مجاز نیستیم که کسی که بیشتر دارد را محروم از نعمت بهتر کنیم. چون همان طور که گفتم آن وقت همه در هر شرایطی باید عین هم زندگی کنیم. همه لباس ها عین هم، خودروها، خانه ها و... . که این دقیقا معنا کردن عدالت به مساوات است که در قاموس اسلام چنین نیست. قاموس اسلام استفاده از «حق» هرکس عدالت می باشد . می بینید خدای متعال افراد را با استعدادها و توانایی های مختلف خلق کرد و هیچ دو نفری را عین هم خلق نکرد و هیچ ثروتمندی را دستور نداد که نباید ثروت داشته باشی بلکه او را دستور به کمک و دستگیری و انفاق و صدقه و اشتغال و... محرومان داد.

پس مطلب به این سادگی نیست که با یک کلمه «مدارس پولی»، «خصوصی سازی آموزش» ، «کالایی دیدن تعلیم و تربیت» و ... بخواهیم سر و ته مطلب را جمع کنیم.

اما مطلب دیگر در مورد کنکور است. گفته شده است که 95 درصد قبولی های کنکور از مدارس غیر دولتی بوده اند. این از آن آمارهای عجیب و غریب است که در واقع دارد به ما این را می گوید که حدود12 میلیون دانش آموز در دانشگاه نرفته اند. طبق آمار حدود یک میلیون دانش آموز در مدارس غیردولتی درس می خوانند.که 95 درصد آمار قبولی ها مال همین یک میلیون نفر است و 5 درصد ازمدارس دولتی در دانشگاه قبول شده اند!!! واقعا عقل سلیم این را می پذیرد؟ آیا برای کوبیدن تفکر مخالف دست بردن در آمار صحیح است؟!

اما ما برخلاف دوستان بنا را بر حسن ظن می گذاریم می گوییم لابد منظورشان رتبه های برتر کنکور است. طبق آماری که سایت های همسو با شما، ارائه کرده اند،  در سال 99 ، 67 درصد رتبه های کنکور از مدارس سمپاد و تیزهوشان، 18 درصد ازمدارس غیردولتی، 10 درصد نمونه دولتی و 5 درصد از دولتی می باشد. خب در مورد مدارس سمپاد و تیزهوشان که گرچه آمار دقیق در دسترس نیست ولی عملا شهریه ای که دریافت می کنند بسیار ناچیز است. کمتر از یک سوم هزینه تمام شده مدارس غیردولتی ای که بسیار ارزان می گیرند (میانگین حدود 6 میلیون) و عملا دانش آموزان محروم و فقیر که نمی توانند شهریه ای هم بدهند اما اگر باهوش باشند در آن جا ثبت نام می کنند.(استناد من سخن پرافتخارترین مدرسه ایران در مجموع المپیادهای بین المللی و کنکور است یعنی مدرسه علامه حلی1 تهران)

آن فاصله آن چنانی در نتیجه گیری برای رتبه گرفتن در کنکور واقعا در عمل برای ثروتمندان و غیرثروتمندان نیست. کسانی که در رشته های حقوق و روانشناسی در علوم انسانی یا کسانی که در رشته مکانیک و برق در رشته ریاضی فیزیک در بهترین دانشگاه های تهران قبول شدند را بروید ببینید. آیا همه آنها از قشر مرفه بی درد و ثروتمندان هستند؟!!

اما پاسخ اصلی در رابطه با ایراد «موفقیت بهتر دانش آموزان مدارس غیردولتی در کنکور» آن نیست که مطرح کردم. سخن در این جا هم در قاموس فکری من متفاوت است. آن تعلیم و تربیتی که ما دنبالش هستیم اساسا کنکوری نیست. هدفگزاری تربیت اسلامی با آن چه که به عنوان یک آموزشگاه کنکور مقایسه می شود متفاوت است. آنجایی که بخواهد در قبال دادن پول یک کنکور بهتر فراهم کند مورد نظر من نیست! هدف ما تعلیم و تربیت اسلامی است اما در این بین برای کنکور هم دانش آموزان را آماده می کنیم. اگر تربیت کنکوری مغایر با تربیت اسلامی باشد، مثل این که در سال های نه چندان دوری بسیاری از دکانداران کنکور توصیه می کردند که نباید دانش آموزان کنکوری روزه بگیرند تا بتوانند نتیجه خوبی بگیرند و این روال را هم در مدرسه پیاده می کردند، این هرگز مورد تایید ما نیست. اما معتقدیم با یک تربیت صحیح می شود نتیجه مطلوبی در کنکور هم گرفت.

خوب است دوباره به متن مخالف ما برگردیم:« عدالت در آموزش یعنی اگر کودکی در دشتیاری در خانه‌ای کپری به دنیا آمد و استعداد پزشک شدن داشت، جامعه این فرصت را با آموزش مناسب به او بدهد و اگر کودکی در زعفرانیه تهران متولد شد و استعداد پزشک شدن نداشت، به‌ازای دریافت پول او را به جایگاه پزشکی ننشانند!» این حرف صددرصد درست است. اما سئوال اینجاست: چه اتفاق دارد این مسئله را رقم می زند؟ پاسخ : کنکور! بلیه اصلی کنکور است. مصیبت اصلی ما کنکور است. کنکوری که در 4 ساعت می خواهد جایگاه علمی آینده دانش آموز را مشخص کند. مصیبت مدرسه ای نیست که به دنبال تعلیم و تربیت صحیح است و دقیقا این جا همان مغلطه ای است که نویسنده مرتکب شده و اتفاقا این حقیر را به آن متهم می کند. بروید و برویم دنبال حل مشکل کنکور نه حذف کانون های مقدس تعلیم و تربیت اسلامی.آیا واقعا در یک امتحان 4 ساعته شایستگی های افراد مشخص می شود! هرگز.

باز ایشان می نویسد:« این‌که ایشان می‌گویند «اگر مدرسه‌ای دکان درست کرد خیانت کرده به ساحت آموزش» باید پرسید؛ آیا اکثریت مدارس غیرانتفاعی اکنون بدون انتفاع است؟» انسان می ماند چگونه پاسخ این حرف را بزند. من که در همین حرف و در آن مقاله سابق اساسا هیچ دفاعی از این ها ندارم و قانون باید جلوی این مدارس را بگیرد.

باز ایشان می نویسد:« همه می‌دانند که برخی از مدارس غیرانتفاعی اکنون کانون درآمدزایی است درآمدهای این مدارس آن‌قدر زیاد است که هر مدرسه پس از دو یا سه سال قادر به افزایش محیط، ساخت ساختمان و فضا و افزایش تعداد دانش‌آموزان یا همان مشتری‌های آموزشی است، هیچ شفافیت مالی هم درباره برخی از آنها وجود ندارد و هیچ ارگانی بر سودهای این بخش که می‌گوید غیرانتفاعی است نظارت نمی‌کند.» تاکید می کنم آن مدارسی که دکان شده اند را تعطیل کنید، آنهایی که شفافیت مالی ندارند و پاسخ گوی نهادهای قانونی نیستند را جمع کنید. ضمنا این نوشته حاکی از یک نوع بی اطلاعی شماست. یک روز بیایید بنشینید و با انواع و اقسام بازرسان مالیاتی و اداره کارو آموزش و پرورش و بیمه و ... که لحظه به لحظه نظارت می کنند آشنا شوید شاید دیگر ننویسید که نظارت نمی کنند.

در جای دیگر نگاشته اند:« از مضمون صحبت‌های ایشان این‌طور برمی‌آید که مدارس دولتی دارای مشکلات عدیده‌ای هستند پس کسی که پول دارد فرزندش را بردارد و از این محیط بعضاً آلوده نجات دهد!» سئوالی از ایشان دارم. آیا پاک شدن فضای بعضا آلوده مدارس دولتی نیازمند پول است یا محتاج نظارت صحیح و پرورش نیروهای درست ؟! چرا نظارت درست نمی شود؟! دانشگاه فرهنگیان و دیگر مراکز تربیت مربی دولتی چه می کنند؟ مگر چنین مراکزی تاسیس نشده و بودجه ندارند؟ پس مدیران آنها چه می کنند؟!

اما ایشان در پایان مجددا با سوءظن و نیت خوانی، این طور حقیر را در دیدگاه مخاطبان فوق العاده گسترده این رسانه حکومتی، فردی ضال و مضل جلوه می دهد:« انتظار از حضرت‌عالی دفاع از عدالت و پایه‌ای‌ترین نوع آن یعنی عدالت آموزشی در بالای منبر امام حسین(ع) و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است؛ نه این که چون جناب‌عالی یک مدرسه غیرانتفاعی خاص دارید برای دفاع از خودتان از چنین منبر مقدسی هم استفاده و برای توجیه خودتان عدالت را هم منکوب کنید» من در مقابل این اتهام ناروا فقط ایشان را دعوت به تقوا و قول سدید می کنم و دعوت می کنم در پیشگاه مردم که آبروی من را در مقابل آنها خدشه دار کردند و نیت بنده را منفعت فردی و سواستفاده از منبر امام حسین کردند، عذرخواهی کنند .اگر من دنبال منفعت فردی بودم هیچگاه مطلبی را که احدی از دلسوزان نظام به خاطر هجمه گسترده رسانه ها جرائت بیان آن را نداشتند مطرح نمی کردم.

اما مطلبی را لازم است در پایان اشاره کنم. همان طور که مکررا اشاره کردم سابق بر این مقاله ای را با بررسی ابعاد گوناگون در رد ضد عدالت بودن مدارس غیردولتی نگاشتم. اما بعد از آن شبیه این دفعه ما را مروج اسلام آمریکایی و طرفدار سرمایه دار زالو صفت و ... معرفی کردند. لذا بنده گفتم برویم ببینیم اسلام ناب محمدی امروز صاحبش چه می گوید. اگر ما مخالف آن سخن گفتیم حرف خود را پس بگیریم. مراجعه کردم به سند راهبردهای ابلاغی مقام معظم رهبری به جامعه الامام الصادق (ع) که ایشان در بند 9 تاکید به تقویت مدارس امام صادق (ع) داشتند و نه تعطیلی آن به خاطر ضدعدالت بودن و بعد از آن هم استناد دادم به راهکار 9/4 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که آن جا یکی از راهکارهای تحول بنیادین را تقویت و گسترش مدارس غیردولتی عنوان کرده و بعد بیان مورخ 11 اردیبهشت98 مقام معظم رهبری را آوردم که تاکید بر خوب بودن و اجرایی شدن این سند داشتند. لذا مطمئن شدم که بیانم مطابق و معتبر به تاکیدات رهبری معظم انقلاب است. البته مویدات دیگری هم داشتم که حضرت آقا تاکید دارند بر حفظ این مدارس که از گفتن آنها صرف نظرمی کنم. حال برخی می گویند پشت آقا قایم شدی؟! می گویم برادر من خواهر من! من که اول حرفم را ربط ندادم به رهبری، شما ما را متهم به ضدانقلاب و ضداسلام ناب کردی، به نظر بنده هدایتگر اسلام ناب در عصر ما رهبری هستند که الحمدلله حرف ما مطابق نظرات معظم له است. ظاهرا بعضی بیان رهبری را قبول ندارند ولی می خواهند ما را به هرطریق خاموش کنند.

سخن در زمینه  مدارس غیردولتی بسیار گسترده است و امیدوارم در فضایی علمی و با انگیزه ای فرهنگی و نه سیاسی بتوانم حق مطلب را ادا کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انتهای پیام/