شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#محرم#وقایع#مهم#روز#دهم#(عاشورا#چیست؟

وقایع مهم روز دهم محرم (عاشورا ) چیست؟

در کتاب حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی مهمترین وقایع رخداده شده در دهم محرم به شرح ذیل است .

وقایع مهم روز دهم محرم (عاشورا ) چیست؟

به گزارش منیبان؛ مهمترین وقایع دهم محرم عبارتند از :

1- شهادت سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسین سومین امام معصوم

در کربلا در سن ۵۷ در ۶۱ قمرى روز جمعه یا شنبه و قاتل آن حضرت بنا به مشهور شمر بن ذى الجوشن بود.

ذى الجوشن که نامش شرجیل بود اولین عربی است که زره پوشیده لذا به ذى الجوشن معروف گردید.

سفینة البحار ج ۱ صفحه ۷۱۴ از کتاب مثالب هشام بن محمد سائب نقل مى کند که زن ذى الجوشن از جبانة البیع به جبانة کنده مى رفت در راه تشنه شد چوپانى را دید که گوسفند مى چرانید از او آب خواست امتناع کرد مگر با او عمل خلاف انجام دهد زن قبول نمود و بعد از مقاربت به شمر حامله شد، از اینجا بود که روز عاشورا شمر ندا کرد یا حسین اتعجّلت بالنّار قبل یوم القیمة آیا به آتش عجله کردى قبل از روز قیامت، امام فرمود ندا کننده کیست گویا شمر است گفت بلى حضرت فرمود یابن راعى المعزى انت اولى بها صلیّا اى پسر مرد بُز چرا تو سزاوارى به آتش ‍ داخل شوى (در منتخب التواریخ ص ۲۳۶ نیز آمده).

آن حضرت چهار زوجه داشت به نامهاى: رباب - لیلى زنیکه نام او معلوم نیست مشهور است که بعد از شهادت امام اسیر شد و در نزدیکى حلب در جبل جوشن طفل خود را سقط کرد به نام محسن بن حسین علیه‌السلام .

شهر بانو.

نوشته اند دختر یزد جرد شاه زنان نام داشت و بعد از مسلمان شدن و ازدواج با امام حسین علیه‌السلام شهر بانویه نامیدند و در تولد امام سجاد در حال نفاس به رحمت ایزدى پیوست.

مرحوم شیخ مفید اولاد امام را چهار پسر و دو دختر نوشته ولى ابن شهر اشوب شش پسر و سه دختر وار بلى اولاد این بزرگوار را ده نفر ثبت کرده.

 2- شهادت ۷۲ تن (۳۲ سوار و ۴۰ پیاده) از اصحاب و از بنى هاشم با امام حسین

از جمله شهدا جناب عباس بن على علیه‌السلام چهارمین پسر نامدار حضرت امیر المومنین علیه‌السلام و بزرگترین اولاد ام البنین مکنّى و ابوالفضل و ملقب به سقا در سن ۳۴ سالگى در ۶۱ ق در کربلا، قاتل آن بزرگوار زیدبن ورقاء و حکیم بن طفیل طائى است.

مادرش فاطمه دختر حزام بن خالد کلابى که بعدا به ام البنین مکناة گردید این خاتون چهار پسر داشت عباس - جعفر - عثمان - عبدالله اکبر و هر چهار در کربلا شهید شدند و حضرت ابوالفضل صاحب لواى حضرت امام حسین علیه‌السلام بود.

زوجه حضرت ابوالفضل لُبابه و از او دو پسر داشت به نامهاى عبیدالله - فضل و اعقاب حضرت ابوالفضل از فرزندش عبیدالله است و نسل عبیدالله از حسن و نسل حسن از پنج پسر بود: عبدالله قاضى مکه و مدینه - عباس خطیب - حمزة الاکبر - ابراهیم - فضل.

ابراهیم بن حسن از فقهاء و ادباء و از زهّاد زمان بود و فضل بن حسن مردى فصیح اللسان و خیلى شجاع و متدین بود و بقیه اولاد آن سرور در کتاب عمدة الطالب تفصیلا آمده است.

نقل شده وقتى حضرت على علیه‌السلام به برادر خود عقیل فرمود تو به انساب عرب آشنا هستى زنى براى من اختیار کن که مرا فرزندى بیاورد فحل و شجاع عرب باشد، عقیل عرض کرد ام البنین کلابیّه را تزویج کن که شجاع تر از پدران او هیچ کس در عرب نبوده پس حضرت او را تزویج کرد که چهار پسر شجاع از او متولّد شد.

از جمله شهدا جناب ابوالحسن على اکبر است که ۱۷ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۷ ساله در کربلا سال ۶۱ قمرى شهید شد مرة بن منقذ شمشیرى بر فرق نازنین زد که طاقت نشستن در روى اسب از او رفت و خود را در گردن اسب انداخت دشمنان بدنش را با شمشیر پاره پاره کردند تا شهزاده از اسب افتاد.

مادر على اکبر لیلى دختر ابى مرة بن عروة بن مسعود ثقفى است و بعضى از مورخین نوشته اند حضرت على اکبر زن و اولاد داشته و از امام سجادعلیه‌السلام بزرگتر بود ما مشروحا در کتاب مستقلى تحقیق کرده ایم.

او جوانى خوش صورت و در طاقت لسان و سیرت و خلقت اشبه مردم به حضرت پیغمبرصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود و به جمیع محامد و محاسن معروف چنانکه ابوالفرج از مغیره نقل کرده یک روز معاویه در ایام خلافتش گفت سزاوارترین مردم به خلافت کیست گفتند جز تو کسى را نمى دانیم معاویه گفت چنین نیست بلکه لایق تر براى خلافت على بن الحسین است که جدش رسول خداصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و جامع شجاعت بنى هاشم و سخاوت بنى امیه مى باشد، این سخنان دلیل است که جناب على اکبر در آن زمان نزد اهل شام و دیگران معروف به قداست و محاسن اخلاق بود و او را به شجاعت مى شناختند چنانکه در روز عاشورا چندین نفر را به جهنم واصل کرد با اینکه عطش او را بى تاب کرده بود، مدفن مطهر آن جناب زیر پاى پدر بزرگوارش حضرت امام حسینعلیه‌السلام مى باشد.

از جمله شهداى روز عاشورا جناب على اصغر است. حضرت امام حسین علیه‌السلام دید آن طفل از شدت عطش مى گرید حضرت آن کودک را به دست گرفت و مقابل اشقیاء آورد فرمود: اى لشکر اگر بر من رحم نمى کنید بر این طفل رحم نمائید امام در تکلّم بود حرمله لعین تیرى به جانب آن طفل رها کرد از یک گوش تا گوش دیگر طفل را ذبح نمود امام علیه‌السلام گریست عرض کرد اى خدا حکم کن بین ما و بین قومى که دعوت کردند ما را یارى کنند ولى ما را کشتند خطاب آسمانى رسید یا حسین او را بگذار که از براى او مرضعه اى در بهشت است.

از جمله شهداء جناب حرّ بود.

جناب حرّ بعد از مکالمه با عمر بن سعد و تنبّه، خدمت امام حسین علیه‌السلام مشرف شد و استتابه نمود و حضرت قبول نمودند حرّ اجازه جنگ خواست امام علیه‌السلام را وداع نمود و بر لشکر سیاه دل حمله کرد چندین نفر از لشکر و بزرگان لشکر عمر بن سعد را به درک واصل گردانید و بعد ضربه اى به سر حرّ وارد آوردند که جناب حر به زمین افتاد نوشته اند امام به بالین حر رسید که رمقى مانده بود امام روى حر را پاک مى کرد و مى فرمود آفرین بر تو اى حرّ تو حرّى همچنان که مادرت نام گذاشته تو در دنیا و آخرت آزاد هستى و دستمالى بر سر جناب حرّ بست و سر حرّ در دامن امام بود که روح پاکش به بهشت برین پرواز کرد و نوشته اند که پس از واقعه کربلا اقرباى حرّ بدن مبارک را در جائیکه به شهادت رسیده بود دفن کردند.

روشن است که قبر مبارک سالار شهیدان حسین بن على علیه‌السلام در کربلا زیارتگاه ملائک و شیعیان و شیفتگان آن بزگوار است.

در امالى صدوق ج ۱ ص ۳۲۴

3- کشته شدن عبیدالله بن زیاد ۶۷ هجرى

درکنار نهر خازر نزدیک موصل.چون مختار از سرکوبى مخالفان در کوفه فراغت یافت ابراهیم بن اشتر را ۸ روز از ذیحجّه سال ۶۶ مانده از کوفه به جنگ عبیدالله به زیاد فرستاد اقل لشکرى که نوشته اند ۹ هزار نفر همراه ابراهیم نمود و ابن زیاد با لشکر شام به نقل ابن جوزى با سى هزار نفر و به نقل ابن نما هشتاد هزار نفر به جنگ ابراهیم آمدند جنگ شروع شد ابراهیم گفت به سواد اعظم (قلب سیاه شام که ابن زیاد در آن بود) حمله برید همگى حمله بردند تا اصحاب ابن زیاد پا به فرار نهادند ابراهیم که زیاد را نمى شناخت حمله کرده و شمشیرى زد و دو نیمه نمود که پاهایش به طرف مشرق و سر و دست به طرف مغرب افتاد یاران ابن زیاد هر چه بود فرار نمودند

چون جنگ خاتمه یافت ابراهیم گفت من در کنار نهر خازر مردى را کشتم که زیر یک پرچم بود او را تحقیق کنید که کیست بعد از جستجو دیدند ابن زیاد لعین است که با ضربت ابراهیم دو نیم شده و سرش را بریدند و جسدش را سوختند یا به دار زدند و آن ملعون ۳۹ سال داشت.

این جنگ در روز عاشورا سال ۶۷ هجرى اتفاق افتاد که پس از جنگ صفین اهل شام در هیچ جنگى این قدر کشته نداده بودند بعد از شمارش هفتاد هزار نفر بودند سر ابن زیاد را به پیش مختار آوردند و مختار نیز به محمد بن حنفیّه فرستاد محمد به سجده افتاد و مختار را دعا نمود و او هم پیش امام سجاد فرستاد که امام غذا میل مى فرمود سجده شکر به جا آورد و حمد نمود که خداوند انتقام مرا از دشمنم گرفت، حضرت فرمود مرا نزد عبیدالله بردند که غذا مى خورد و سر مطهر پدرم را پیش روى خود نهاده بود آن موقع گفتم خدایا مرا از دنیا مبر تا سر ابن زیاد را ببینم (منتخب التواریخ ص ‍ ۳۷۲ و اعیان الشیعه ج ۴ سید محسن امین).

ناگفته نماند که مادر عبیدالله بن زیاد مرجانه نام داشت که از زنان مشهوره به زنا بود و ابن زیاد از یزید و ابن سعد اخبث و ارذل و بسیار قسىّ بود

از امام صادق علیه‌السلام منقول است که پس از حادثه عاشورا هیچ بانوئى از بانوان بنى هاشم سرمه نکشید و خصاب ننمود و از خانه هیچ یک دودى که چنان چه پختن غذا باشد بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید و سر او را به ما فرستادند. امام رضاعلیه‌السلام مى فرماید: وقتى ماه محرم فرا مى رسید دیگر پدرم را خندان نمى دیدم و هر چه زمان مى گذشت بر اندوه و ماتمش افزوده مى شد تا روز عاشورا که روز مصیبت و حزن ایشان بود.

ابن قولویه در کامل الزیارة با سند معتبر از امام صادق علیه‌السلام روایت مى کند که فرمود هیچ زنى در خانواده ما خضاب نکرد و به موى خود روغن نمالید سرمه به چشم نکشید و موى خود را نیاراست تا آنکه سر نحس ‍ عبیدالله را به مدینه فرستادند ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم و جدّ من امام زین العابدین هر گاه بر یاد پدر خویش ‍ مى افتاد چندان مى گریست که موى ریشش از اثر اشک مرطوب مى شد و تمام اطرافیان به گریه مى افتادند.

4- عمر بن سعد ملعون پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام سر مبارک آن حضرت را به خولى سپرد

تا دیگر سرها را از خاک و خون تمیز کرد و به همراهى شمر بن ذى الجوشن و قیس بن اشعث و عمر و بن الحجاج در روز عاشورا به ابن زیاد فرستاد و عمر بن سعد خودش بقیه روز دهم و شب یازدهم و روز یازدهم تا وقت زوال در کربلا بود و بر کشتگان خویش نماز خواند و همگى را دفن کرد.