شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#خیابانی

بیهوش زیر درخت افتاده بود/دوستی خیابانی بلای هولناکی سر جوان مشهدی آورد

 بیهوش زیر درخت افتاده بود/دوستی خیابانی بلای هولناکی سر جوان مشهدی آورد

صدآنلاین: باند تبهکاران سریالی در مشهد یک جوان را بیهوش کردند و تمام دارایی اش را بردند.

دوستی خیابانی جوان مشهدی را تا پای مرگ کشاند. جوان مشهدی در این دوستی خیابانی تمام اموالش را از دست داد. دوستی خیابانی سبب شد تا این جوان به راحتی اعتماد کند . در پرونده دوستی خیابانی پلیس به سرعت وارد عمل شد و پرونده دوستی خیابانی با شناسایی باند تبهکاران سریالی بسته شد.

به گزارش رکنا، «در خیابان با هم دوست شدیم. گرم بود و صمیمی و خیلی زود با هم خودمانی شدیم. گوشی تلفن همراهم خراب شده بود و چون اطلاعات شخصی زیادی داشتم، نمی‌توانستم به کسی اعتماد کنم. برای نهار به یک ساندویچی رفتیم و خوراک هندی سفارش دادیم. همانجا موضوع گوشی را فهمید. گفت که دوستی دارد و فرد مورد اعتمادی است. دستمزدش هم پایین‌تر از تعمیرکاران موبایل در بازار است.

به مغازه دوستش رفتیم و گوشی را که ایرادی جزئی پیدا کرده بود به او دادم. تلفن همراهم درست شده بود و زیر سایه یک درخت نشسته بودیم. او رفت و با دو شیشه آب معدنی تک نفره برگشت. یکی را به من داد و دیگری را هم خودش سرکشید. گرم بود و سخت تشنه شده بودم. در بطری باز بود و من هم شبیه به او بطری آب را سرکشیدم. حباب‌های هوا از دهانه شیشه به سمت قسمت انتهایی آن بالا می‌رفتند و در فضای خالی از آبش محو می‌شدند. با قورت دادن هر قلپ از آب بی‌حس می‌شدم و انگار کسی در گوشم لالایی می‌خواند. پلک‌هایم سنگین شده بود. چه خوابی بود در آن ساعت از روز؛ آن هم وسط خیابان. در ذهنم مرور می‌کردم همه آنچه را که همین چند ساعت پیش رخ داد بود. خیال می‌کردم از خوردن ساندویچ مسموم شده‌ام. در همین میان خوابم برد.

جوان مشهدی بیهوش زیر درخت افتاده بود

چشم که باز کردم شب بود و اثری از دوست جدیدم نبود. همه چیزم را با خودش برده بود یا برده بودند؛ نمی‌دانم. سرم گیج می‌رفت. راه می‌رفتم و تلو‌تلو می‌خوردم. با کمک یکی از عابران موضوع را به پلیس گزارش کردم و بعد هم با خودرو پلیس به کلانتری شیرازی رفتم. بعد از کمی استراحت همه ماجرا را موبه‌مو برای افسر نگهبان کلانتری تعریف کردم.

خوشبختانه همانجایی که بیهوش شده بودم، چند دوربین مداربسته وجود داشت و از قضا همه آن لحظات را ثبت کرده بود. مأموران احتمال مسموم شدنم با ساندویچ را ردکرده و مطمئن بودند که این فرد در سرقت لوازمم نقش داشته است.

چهره او شناسایی و بعد هم تحقیقات پلیسی برای دستگیری یا بازداشت این مرد جوان آغاز شد. به خانه برگشتم و هنوز آثار سرگیجه از خوردن آب مسموم، در سرم بود. دلم می‌خواست به خوابی عمیق بروم اما نگران گوشی تلفن همراه و مدارکم بودم. فکر و خیال بود که به ظرف ذهنم سرازیر شده بود. نکند با مدارکم جرمی انجام دهند و قانون مرا مجرم بشناسد؟ نکند او کسی را کشته باشد و از این طریق می‌خواسته قتل را به گردن من بیندازد؟

همه این خیال‌ها ادامه داشت تا خبر شناسایی مخفیگاه متهم را از سمت پلیس دریافت کردم.

مأموران به خانه متهم رفته بودند اما مادر و پدرش مدعی شدند که چند ماهی است از پسرشان خبر ندارند و به خانه نیامده است. پدر متهم به مأموران گفته بود که پسرش در رستوران کار می‌کند و شب‌ها همانجا می‌خوابد.»

تحقیقات پرونده ادامه داشت تا اینکه مأموران کلانتری بیست‌ونهم مشهد موفق به ردزنی متهم در یکی از خیابان‌ها شدند. او که در خیابان پرسه می‌زده بدون اینکه متوجه حضور مأموران شود در اقدامی غافل‌گیرانه به چنگ پلیس می‌افتد. مرد جوان ابتدا منکر هرگونه جرمی نسبت به خودش بود .

در ادامه اما مأموران در بازرسی بدنی از او دو گوشی تلفن همراه که یکی به من تعلق داشت را به همراه مدارک و وجوه نقدم کشف کردند.

این سارق از خدا‌ بی‌خبر به کلانتری منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او در اظهاراتش معترف شد که با چند نفر همکاری می‌کند و گوشی‌های سرقتی را با قیمت‌هایی پایین به آن‌ها می‌فروشد. وقتی افسر کلانتری شیرازی می‌پرسد گوشی سرقتی دیگر را از کجا آورده؟ می‌گوید که داخل مکانی عمومی زیر شارژ بوده که آن را دزدیده است.

مرد سارق در ادامه اعترافاتش گفت که چند روز پیش با همدستی دوست سی ساله‌اش چند گوشی تلفن همراه مسروقه را به مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان فروخته و یک میلیونش را برای خود برداشته و دویست تومان دیگر را هم به دوست معتادش داده است.

پرونده با اعترافات متهم به‌دام‌افتاده ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کرد و مأموران به سرنخ‌های بیشتری از دیگر متهمان دست می‌یافتند. پیگیری‌های پلیسی ادامه داشت تا اینکه یکی از مال‌خران اموال مسروقه که جوانی 18‌ساله بود شناسایی و دستگیر شد. مأموران در بازرسی از مخفیگاه این فرد 3دستگاه گوشی تلفن همراه مسروقه به همراه یک کارت ملی را کشف کردند. متهم به‌دام‌افتاده به مأموران کلانتری شیرازی گفت که گوشی‌های تلفن همراه سرقتی را به مبلغ 650 هزار تومان و کارت ملی را از فردی معتاد به مبلغ 100 هزار تومان خریده است.

در ادامه تحقیقات، دیگر متهم این پرونده که سارق اصلی با او نیز همکاری داشت در منطقه پنج‌تن مشهد شناسایی و دستگیر شد. مأموران از مخفیگاه این فرد هم 2دستگاه گوشی تلفن همراه به همراه 2عدد کارت عابربانک سرقتی را کشف و ضبط کردند.

دستگیری این فرد موجب شد تا مال‌خر اموال مسروقه دیگر هم شناسایی و از سوی پلیس دستگیر شود. این فرد که مردی جوان و به مواد صنعتی اعتیاد دارد، 4مرتبه زندان در پرونده‌اش داشته که چند روز پیش یک دستگاه گوشی سرقتی را به مبلغ 800 هزار تومان از متهم اصلی این پرونده خریداری کرده بود.

رئیس پلیس شهر مشهد که از ریز و درشت این پرونده مطلع بود روز گذشته درباره دیگر جزئیات آن گفت: متهمان این پرونده دارای سابقه کیفری هستند. اگرچه ابتدا همکاری خود را با یکدیگر منکر می‌شدند اما در رویارویی با مستندات پرونده به جرم خود اعتراف کردند. 4فرد دستگیر شده به دادسرا منتقل و با قرار متناسب قضایی راهی زندان شدند.

به گفته سرهنگ حسین دهقانپور، در این عملیات ضربتی پلیس 8 عدد گوشی تلفن همراه مسروقه به همراه کارت‌های بانکی، هویتی و مواد مخدر کشف و ضبط شد. اگرچه متهمان به خرید و فروش تعداد بیشتری از گوشی‌های مسروقه اعتراف کرده‌اند، اما هنوز تعداد نهایی جرائم این افراد مشخص نیست و تحقیقات پلیس تا روشن شدن زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.