شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#دولت#سیاست خارجی

دولت آینده باید تصمیم‌های سختی در عرصه سیاست خارجی بگیرد

دولت آینده ممکن است در اتخاذ راهبردهای سیاست‌خارجی دچار «تناقض» باشد و باید «تصمیم‌های سختی» در این مسیر بگیرد.

رئیسی

همشهری- امیرمحمد حسینی: نخستین خبرهای رسمی درباره آینده مذاکرات وین را باید از دولت سیزدهم؛ شنید. این که ایران به مذاکره برای احیای برجام ادامه می‌دهد یا رویکرد دولت در عرصه سیاست خارجی پس از نیمه دوم مرداد تغییراتی عمده خواهد داشت، سؤال پرتکرار این روزهاست. حسن‌روحانی صراحتا اعلام کرده که مصوبه آذرماه مجلس اجازه لغو توافق در وین و لغو تحریم‌ها را نداد و حتی گفته شد که کمیته تطبیق متن توافق احتمالی در شورای‌عالی امنیت ملی نیز توافق را برخلاف مصوبه مجلس دانستند و به همین دلیل معلق شده است. البته کیوان خسروی، سخنگوی این شورا چنین ادعایی را تکذیب کرد و گفت که در بررسی کمیته مذکور به‌دلیل مواضع «قلدرمابانه» آمریکا و اروپا مذاکرات در وین از توافق دور بوده است. در چنین شرایطی اما آمریکا همچنان برای برگزاری دور هفتم مذاکرات اعلام آمادگی می‌کند و تلاش دارد تا فشار تعویق و به نتیجه نرسیدن مذاکرات را به ایران تحمیل کند. هرچند که سیدعباس عراقچی، رئیس تیم مذاکره‌کننده ایران در وین بارها تأکید کرد که احیای برجام و لغو تحریم‌ها به تصمیم‌های سخت واشنگتن بستگی دارد. با این همه به‌نظر می‌رسد اکنون ادامه مذاکرات وین به تصمیم و رویکرد دولت آینده و کمیته تطبیق که اکثریت آن را اصولگرایان تشکیل می‌دهند وابسته است.

قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق وزارت خارجه در گفت‌وگو با «همشهری» می‌گوید که در چنین شرایطی «زمان» عنصر مهمی برای ایران است. چرا که تا منقضی شدن برجام ۲ سال و تا پایان قطعنامه ۲۲۳۱ چهار سال زمان باقی مانده است. محبعلی تأکید می‌کند که دولت آینده ممکن است در اتخاذ راهبردهای سیاست‌خارجی دچار «تناقض» باشد و باید «تصمیم‌های سختی» در این مسیر بگیرد.

 

در نیمه مرداد دولت در ایران تغییر می‌کند و معادلات سیاست‌خارجی نیز به تبع آن ممکن است دچار تغییراتی شود. اما باید به این نکته توجه داشت که دولت در عرصه سیاست خارجی تصمیم‌گیر نیست و صراحتا اشاره شده که وزارت خارجه کارگزار سیاستگذاری‌های کلان کشور است. از سوی دیگر وضعیت جامعه بین‌الملل و دیگر طرف‌های برجام هم تغییری نکرده است. در این بین عنصر زمان نیز اهمیت بسزایی پیدا کرده. برجام برنامه‌ای ۸ ساله‌ است که بین ایران و ۵ قدرت شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان امضا شد. این برنامه با خروج آمریکا متوقف شد و در این چندماه نیز مذاکراتی برای احیای آن انجام شد اما سرنوشت توافق همچنان نامعلوم است. فرصت چندانی هم نمانده و حدود ۲ سال زمان به پایان برجام باقی مانده است. در این بین آنچه اهمیت دارد این است که این برنامه محصول مناقشه میان ایران و قدرت‌های بین‌المللی به‌ویژه آمریکا درباره برنامه هسته‌ای ایران بوده است. مناقشه‌ای که هنوز حل و فصل نشده است. به این ترتیب در هر صورت اگر برجام نیز احیا شود سال ۲۰۲۳ یا ۲۰۲۵ شورای امنیت سازمان ملل باید پیرامون صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران براساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصمیم‌گیری کند. اگر توافق هسته‌ای نیز احیا نشود با توجه به وضعیت غنی‌سازی در ایران پرونده هسته‌ای بار دیگر به شورای امنیت خواهد رفت. بنابراین اگر دولت آینده برجام را احیا کند ۲ سال فرصت برای لغو تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصاد کشور به‌دست می‌آورد. اما اگر این اتفاق رخ ندهد سال ۲۰۲۳ که پایان برجام و ۲۰۲۵که پایان قطعنامه فصل هفتمی ۲۲۳۱ است باید تصمیم‌گیری‌های مجددی درباره پرونده هسته‌ای ایران انجام شود. باید توجه داشت که برخلاف برخی اظهارنظرها قطعنامه ۲۲۳۱ نیز فصل هفتمی است و پرونده هسته‌ای ایران از قطعنامه‌های فصل هفتمی خارج نشده است.

همانطور که اشاره کردم محیط بین‌المللی و سیاست‌های کلان داخل ایران تغییری نکرده است. یعنی موضعی رسمی مبنی بر تغییر آنها وجود ندارد. آنچه تغییر کرده روی کار آمدن مخالفان برجام در دولت ایران است. به‌نظر می‌رسد آنها دچار تناقض هستند. اگر برجام را بپذیرند در واقع به مواضع و سیاست‌های گذشته خود پشت کردند. مجلس نیز با مصوبه‌خود نشان داده که کاملا مخالف ادامه توافق هسته‌ای است و یکی از چالش‌های اصلی برای احیای برجام در دولت دوازدهم نیز مصوبه مجلس بود. در همین مجلس یازدهم نیز بیش از ۲۲۰ نفر حامی رئیس‌جمهور منتخب هستند. بنابراین پذیرش برجام به معنی عدول از مواضع گذشته است و عدم‌پذیرش آن نیز به‌معنای مقابله با سیاست‌های کلان نظام است. مگر اینکه به شکل همزمان سیاست‌های کلان نظام نیز تغییر کند و ایران از برجام خارج شود و به سمت اقداماتی پیش برود که واکنش‌های سخت  غربی‌ها را در پی خواهد داشت.

نمی‌توان پیش‌بینی کرد که در آن شرایط واکنش‌ها چیست، اما قطعا یکی از آنها بازگشت سریع پرونده ایران به شورای امنیت است. بنابراین مخالفان برجام و دولت آینده بین این دو تصمیم سخت قرار دارند. نکته دیگر اینجاست که ممکن است طرف‌های اروپایی و آمریکایی با دولت آینده سخت‌تر به نتیجه برسند و دیوار خواسته‌های خود را بالاتر ببرند و مذاکره‌کننده‌های جدید ایران هم با شرایط سخت‌تری روبه‌رو شوند. در این شرایط زمان بیشتری برای رسیدن به توافق نیاز است. درحالی‌که پایان برجام نیز نزدیک است و هرچه زمان بگذرد امکان‌ استفاده از مزایای توافق هسته‌ای از دست ایران خارج می‌شود.

واقعیتی که اینجا وجود دارد اقتصاد است. عبور از وضعیت فعلی اقتصاد و حل مشکلات معیشتی مردم احتیاج به تصمیم‌های سخت دارد. یکی از این تصمیم‌ها اجرای کامل برجام و دیگری موضوع خروج از لیست سیاه FATF با تصویب لوایح مرتبط با آن است. مسئله بعدی سیاست خاورمیانه ایران است و چهارمین مسئله نیز سایر تحریم‌های بین‌المللی است که در توافق هسته‌ای نیز وجود ندارد. حتی اگر برجام نیز احیا شود مجموعه‌ای از تحریم‌ها باقی می‌ماند و تا وقتی آنها وجود دارد انتظار عادی‌سازی روابط تجاری خارجی ایران و امکان سرمایه‌گذاری خارجی‌ها بسیار خوش‌بینانه است. یکی از مهم‌ترین مسئله‌ها در اقتصاد دسترسی به منابع خارجی است که بدون برجام و FATF ممکن نیست. در واقع اقتصاد گروگان سیاست است و حل مشکلات اقتصادی موکول به تصمیم‌های سیاسی شده است. اکنون به‌نظر می‌رسد دولت سیزدهم مورد حمایت نظام است و هماهنگی زیادی با مجلس دارد. در چنین شرایطی نظام، دولت و مجلس باید تصمیمات سختی اتخاذ کنند و دیگر نمی‌توان بار همه مشکلات را به دوش دولت انداخت. این فرصت خوبی است تا بتوانند با هماهنگی تصمیمات درست را درباره مسائل عمده و مهم ازجمله برجام و FATF بگیرند.