مشروح این بیانیه به شرح زیر است:

 

بنام خدا

بحران اعتراض به کمبود آب در خوزستان که در بستر نارضایتی های عمومی در کشور به سرعت تبدیل به اعتراضات گسترده در شهرهای استان و نیز برخی دیگر استان‌ها شد، همچنان ادامه دارد. پیش از آن بحران قطعی برق، شرایط اضطراری ایجاد کرده و موجب تصمیمات اضطراری به‌خصوص در مورد افزایش برق گیری از نیروگاه های آبی استان شده بود. بحران برق اگرچه سراسری بود اما در مناطق گرم جنوب اثراتش آشکارتر بود.

خوزستان که به دلیل ذخایر زیرزمینی نفت و جاری بودن پنج رود بزرگ در آن و وجود زمین های حاصلخیز از سرمایه طبیعی گسترده‌ای برخوردار است پس از جنگ هرگز نتوانست به موقعیت ممتاز خود در سال های پیش از جنگ باز گردد. علاوه بر این، بحران‌ ریزگردها، سیلاب و خشکسالی به صورت متناوب دامنگیر مردم این خطه از کشورمان گردیده و زندگی آنها را با چالش‌های جدی مواجه می سازد.

اقدامات توسعه گرایانه در خوزستان اگرچه کم نبوده است اما سهم منافع منطقه‌ای در آن به قدر کافی نبوده و به همین دلیل، علی‌رغم ظرفیت‌های بالای منطقه‌ای، وضعیت اشتغال و بازار کسب و کار و بهبود اقتصاد محلی از این اقدامات به اندازه‌ای نبوده است تا رضایتمندی اهالی را به دنبال داشته باشد. بلکه آنچه بیشتر در محل به چشم می آید محرومیتی بیشتر از برخی استان‌های دیگر است.

علاوه بر این، اقدامات توسعه‌ای انجام شده که بدون مشارکت جویی در سطح منطقه و بدون پشتوانه وفاق عمومی انجام شده است با سوالاتی اساسی از طرف مردم مواجه بوده که چون در زمان خود به اندازه کافی به آن پرداخته نشده است اکنون و در شرایط بحران و برانگیختگی، گوش شنوایی برای گفتگو در مورد آنها وجود ندارد.

بر روی رودخانه های این استان سدهای متعددی بنا شده است که برخی با هدف استحصال برق و برخی به منظور جلوگیری از سیلاب‌ها و ذخیره سازی آب ساخته شده‌اند. با این حال این استان همچنان به تناوب با بحران‌های سیل و کمبود آب مواجه است. سوالی که ذهن مردم را آزرده، این است که مگر قرار نبود این سدها جلوی این بحران‌ها را بگیرند پس چه شد؟ اگر چه برای این پرسش‌ها بعضا پاسخ‌هایی وجود دارد اما به موقع ارائه و به اندازه کافی به آنها پرداخته نشده است.

متاسفانه در این وانفسای بحران که علاوه بر آبرسانی، بیشترین نیاز، دادن آرامش به مردم است بحث‌های کارشناسی ضد و نقیض همراه با آمارهای متعارض، جدل‌ها را تا ناکجاآباد می‌کشاند و مردم را بیش از پیش مضطرب و ناراحت می‌سازد.

آنچه عیان است استعداد سرزمینی بالا ولی در عوض رنج و محرومیت گسترده و در نتیجه نارضایتی مردم است و این حاصل نشده است جز با حکمرانی بد. اعتراف معاون اول رئیس جمهور که سیاست های توسعه ای در استان شکست خورده است حکایت همین داستان است.

اکنون که صدای اعتراض مردم بلند شده است، همه به آنها حق می دهند. اما کسی توضیح نمی‌دهد که چرا گذاشته شد کار به اینجا برسد. علاوه بر این در چند روز گذشته نحوه برخورد با اعتراضات هرگز شایسته و نشان‌دهنده درک درست از حقانیت اعتراض‌ها نبوده است. چه کسی به پلیس دستور سرکوب اعتراضات مردمی را داد و چه کسی به آنها اجازه شلیک تیر داد؟ علاوه بر جان‌باختن تأسف انگیز افرادی در این حوادث، نفس شلیک تیر، ولو هوایی و نیز بازداشت معترضان بر التهابات افزوده است. متاسفانه عملکرد پلیس موجب شده است که بحران اعتراض به کم آبی به سرعت تبدیل به بحران «اعتراض به سرکوب» شود.

این نوع اعتراض به علت تجربه های عینی مشابه در سایر نقاط کشور قابلیت فراگیر شدن دارد. علی‌رغم مشارکت زیر ۵۰ درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و روشن‌شدن اینکه ناراضیان اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند تداوم سیاست سرکوب اعتراضات که قطع اینترنت جزئی از آن شده است حاصلی جز افزودن بر دامنه آن ندارد. زخم زدن بر تن رنجور مردمی که به ستوه آمده‌اند چاره کار نیست باید به سرعت بر این زخم ها مرهم گذاشته شود و پس از دلجویی از خانواده جان‌باختگان و آسیب‌دیدگان در جریان اعتراضات به سراغ اصل موضوع که همانا حرمان مردم منطقه است رفت و برای آن چاره اندیشی کرد.

راه چاره اندیشی، باز کردن دوباره مجادلات کارشناسی گذشته و تکرار اما و اگرهای پیشین نیست. راهکار حل مشکلات منطقه پس از آبرسانی به اهالی و تالاب ها، جز با مشارکت خود اهالی به دست نمی‌آید. بدون تردید هیچ راهکاری وجود ندارد که موجب رضایت همه اطراف ماجرا باشد. مهم این است که زمینه همگرایی و وفاق با کمک سرمایه‌های نمادین محلی به وجود آید و گفتگوی سازنده‌ای شکل بگیرد و اولویت‌های استان با تأمین نظر اکثریت اهالی تعریف شده و سیاست های توسعه ای استان بر اساس آنها شکل بگیرد و پس از آن راهکارهایی برای جبران خسارت بخش‌هایی که از این سیاست‌ها متضرر می‌شوند تدبیر شود.

باید دانست توسعه پایدار در خوزستان بدون مشارکت جامعه محلی ایجاد نمی شود. عدم توجه به پیوست های اجتماعی طرح ها و پروژه ها و توجه صرف به ابعاد اقتصادی از جمله دلایلی ست که امروز باعث مسائل متعدد محیط زیستی و ایجاد نابسامانی های اجتماعی و در نتیجه نارضایتی مردم خوزستان شده است.

مشکل خوزستان جدای از مشکل حکمرانی در کل کشور نیست. مدیریت در استان از همان وجوه بی کفایتی رنج می‌برد که مدیریت کلان در کشور گرفتار آن است. متاسفانه حاکمیت موجود اکثریت جامعه را متقاعد کرده است که نظام اصلاح پذیر نیست و به همین دلیل بخش اعظم جامعه از روند اصلاحات در کشور ناامید شده اند و با رویگردانی از صندوق رای نظر خویش را ابراز داشته‌اند. با این حال ما همچنان امیدواریم که این اعتراضات و نمایان شدن قابلیت گسترش آن، کسانی را که هنوز در خواب هستند و واقعیت‌های موجود را در نیافته‌اند، بیدار و به تجدیدنظر در سیاست های جاری خود متقاعد سازد.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی