«درخت گردو» پنجمین اثر محمد حسین مهدویان روایت بخشی از تاریخ تلخ و سیاه و کمتر شنیده شده معاصر است که اولین بار در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به نمایش درآمد و با صف طولانی اهالی رسانه و منتقدان پیش از اکران همراه بود. پس از پایان فیلم سینمایی «درخت گردو»، تماشاگران برای دقایقی به صورت ممتد مهدویان را تشویق کردند که این اتفاق از معدود اتفاقاتی است که برای یک فیلم در جشنواره فیلم فجر رخ می‌دهد.

نشست خبری این فیلم در آن سال یکی از شلوغ‌ترین نشست‌ها بود و مهران مدیری، مینا ساداتی، مینو شریفی بازیگران فیلم، محمدحسین مهدویان کارگردان اثر و سایر عوامل فیلم سینمایی «درخت گردو» در این نشست حضور داشتند.

«ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» نام مهدویان را در سینمای ایران پر آوازه کردند و به واسطه آن‌ها مهدویان توانست هم فروش در گیشه را تجربه و هم طیف جدیدی از مخاطبان را با شیوه جدید فیلمسازی‌اش همراه کند.

محمد حسین مهدویان بعد از فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اعلام کرد که دیگر قصد ندارد تا سال‌ها فیلم سیاسی بسازد. محمد حسین مهدویان بار‌ها خط قرمزش را مخاطبان عنوان کرده و گفته تنها چیزی که می‌تواند روند فیلمسازی او را تغییر دهد نظر مخاطبان است. همین باعث می‌شود تا بار‌ها فیلم‌های خود را با مخاطبان ببیند و خود را ارزیابی کند. در طول ساخت فیلم هم مدام خود را به جای آن‌ها بگذارد و متوجه شود اشکال کارش کجا است.

بمباران شیمیایی هفتم تیرماه ۱۳۶۶، شهر مرزی سردشت را آلوده کرد. صد‌ها نفر کشته و هزاران نفر شیمیایی شدند. جنایتی که آثارش تا به امروز هم باقی مانده است و شاید تابه‌حال چیزی درباره‌اش ندیده و نشنیده‌اید. محمدحسین مهدویان با همان دستور زبان و نگاه فرمی ثابت که حالا بعد از پنج فیلم می‌توان آن را شاخصه فیلمسازی‌اش دانست، اما با رویکردی متفاوت نسبت به سوژه به سراغ ساخت فیلم رفته است. فیلم سینمایی «درخت گردو» فیلمی است که از ابتدا تا به انتها به گلوی تماشاگرش چنگ می‌اندازد و با حجمی غیرقابل‌تصور از احساسات خفه‌اش می‌کند. اگر به حافظه دور و نزدیکمان مراجعه کنیم، کمتر فیلمی را در سینمای ایران داشته‌ایم که بتواند در تماشاگرش تا این میزان احساسات برانگیزاند؛ آن هم در واکنش به یک فاجعه انسانی جهان‌شمول.

فیلم «درخت گردو»، تمرکزش را بر روی یک شخصیت و یک نمونه از هزاران انسان عادی که زندگی‌شان یک روز برای همیشه نابود می‌شود گذاشته است.

قادر، با بازی غافلگیرکننده پیمان معادی، کارگر ساده‌ای است که تمام اعضای خانواده‌اش در بمباران شیمیایی آلوده شده‌اند و دارند جلوی چشمش پرپر می‌شوند، اما با تمام وجود سعی می‌کند تا کنار آن‌ها بایستد و امید دارد که راه نجاتی وجود داشته باشد. بعد از آلوده شدن شهر، تازه فاجعه آغاز می‌شود و با جنبه‌هایی از این بحران انسانی مواجه می‌شویم که کمتر کسی بهشان اشاره کرده بود: بسته شدن در‌ها و راه‌ها بر روی قربانیان و تعارض‌های اخلاقی در واکنش به این فاجعه.

«درخت گردو» تجربه‌ای متفاوت برای مهدویان محسوب می‌شود. فیلمی که از همان روز‌های نخست ساخت عنوان شد درباره بمباران شیمیایی سردشت است و عاشقانه‌ای در دل خود دارد. سید مصطفی احمدی تهیه‌کننده پروژه‌های اخیر مهران مدیری اینبار در قامت تهیه‌کننده فیلم مهدویان حاضر شد و مهران مدیری و پیمان معادی هم به عنوان بازیگران فیلم انتخاب شدند.

مهران مدیری در رابطه با علاقه‌اش به فیلم «درخت گردو» گفته است: بسیاری از وقایع را از نزدیک دیده است و در زمان بمباران سردشت در بانه بود و از آنجا به منطقه رفته است. او بازی در این فیلم را ادای دینی به کُرد‌هایی دانست که سال‌ها میزبان او در مناطق جنگی بوده‌اند.

در این فیلم مهدویان با ابزار سینما یعنی تصویر و صدا و بازی بازیگران حسی را که می‌خواهد به مخاطب منتقل می‌کند. تمهیدات بصری مهدویان در ساخت آثارش که البته حاصل تلاش گروه ثابتی است که از فیلم «ایستاده در غبار» آغاز شده و تا «درخت گردو» ادامه داشته است کمک کرده تا او در تصویر کردن موقعیتی که انتخاب کرده موفق باشد. انتخاب اندازه نماها، انتخاب لنز، میزانسن، دکوپاژ، زاویه دوربین و حتی جلوه‌های ویژه و تغییراتی که در کیفیت تصاویر ایجاد می‌کند همیشه مورد توجه مخاطبان و منتقدان بوده است. توانایی بالای مهدویان و تیم تولید او در مستندنمایی داستانی که انتخاب می‌کند وجه مهمی است که در آثار او اتفاق افتاده است.

«درخت گردو» به دلیل سوژه ملتهب و ساختار و فرم متناسب با قصه و بهره گرفتن از بازیگران نام آشنایی، چون پیمان معادی و مهران مدیری می‌تواند مخاطب را با خود همراه و او را راضی نگه دارد. فیلمی که یکی از مهمترین فیلم‌های جشنواره سی و هشتم فجر بود در اکران هم می‌تواند مورد استقبال گسترده‌ای قرار بگیرد. آنچه که به «درخت گردو» اهمیت و جایگاه بالایی بخشیده، موضع دور از انتظار آن نسبت به پدیده جنگ است.

همانطور که مینا ساداتی در نریشنی در فیلم می‌گوید: «شاید وقتش رسیده همه از این داستان باخبر شوند. داستانی که از کنار این درخت گردو شروع شد ...» شاید وقتش رسیده با اکران فیلم همه از داستان «درخت گردو» باخبر شوند.