شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#انگلیس#تاریخ#کتاب
قحطی بزرگ| ۴۴

خرید گندم و مواد غذایی شرق ایران توسط انگلیس

قحطی بزرگ ۱۹۱۹ - ۱۹۱۷، بی‌تردید بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ ایران و بسیار فراتر از همه فجایع پیش از خود بوده است. کتاب «قحطی بزرگ» نشان می‌دهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرض‌های ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفته‌اند.

خبرگزاری میزان - با وجود بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد. ورود بی‌محابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارایی سامانه اداری کارآمد، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بی‌ثباتی را دامن زده و به تشدید ضعف دولت مرکزی و ضخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید. در نتیجه ایران بی‌طرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود، تقریباً به اندازه یک کشور در حال جنگ خسارات و خرابی تحمل کرد.

در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیرو‌های بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.
 
کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. خبرگزاری میزان در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

انگلیسی‌ها و خرید گندم و مواد غذایی در شرق ایران

سرلشگر دبلیو. ئی. آر دیکسون، سربازرس «نیروی اشغالی شرق ایران» و مسئول تامین آذوقه و تدارکات، اطلاعات مفصلی درباره خرید مواد غذایی توسط انگلیسی‌ها ارائه می‌کند. همان طور که در فصل دو اشاره شد، انگلیسی‌ها و روس‌ها در تابستان ۱۹۱۵ شرق ایران را اشغال کردندو انگلیسی‌ها نیروی موسوم به «نیروی اشغالی شرق ایران» را تشکیل دادند. با خروج قوای روسیه در پاییز ۱۹۱۷، انگلیسی‌ها بعد از اشغال مشهد در ۱۱ مارس ۱۹۱۸ به سوی مرز روسیه پیشروی کردند دیکسون می‌نویسد:
هنگامی که خراسان نیز به دست نیرو‌های انگلیس افتاد. انواع آذوقه و ارزاق برای خودشان و حیواناتشان در دسترس بود و نه تنها می‌توانستند از این ارزاق و آذوقه استفاده کنند بلکه امکانات حمل و نقل (که اگر آذوقه در محل نبود باید از آن برای حمل و نقل آذوقه استفاده می‌کردند و اکنون با بودن آذوقه در محل این امکانات آزاد شده بود) را در مناطق خشک و بی آب و علف که در قلمرو عمل پلیس شرق بود، به کار گیرند؛ و همین کار را هم کردند.

دیکسون تاکید می‌کند که با آن که مهمات و وسایل پزشکی باید از هندوستان آورده می‌شد، نان، گوشت، غله و علوفه «در محل یا خراسان» قابل تهیه بود. درست در زمانی که دنسترفورس به غرب ایران فرستاده شد، یک «هیئت نظامی» به فرماندهی سرلشگر مالسون به مشهد اعزام شد. هدف اعلام شده این نیرو برخورد احتمالی با «موج ترک و آلمان»، ساماندهی اطلاعات و تدارکات محلی به منظور آمادگی برای نیروی بزرگتری است که انتظارش می‌رفت. دیکسون می‌افزاید:
پیش از آن که مسئله اعزام نیرویی به شمال شرق ایران به استعدادی بیش از نیروی کوچکی که پیش از این در آن جا مستقر بوده بتواند مطرح شود، ضروری است که آمادگی گسترده در نیروی اشغالی شرق ایران ایجاد شود تا آن را قادر سازد کار‌های تدارکاتی و نگهداری یک نیروی بزرگ را انجام دهد.

دیکسون پیاپی اظهار می‌دارد که مجبور بوده است به سرعت برای نیروی بزرگ انگلیسی که قرار بود به شرق ایران بیاید آذوقه تهیه کند و همه چیز را برای ورودش آماده کند. او اعلام می‌کند که در مقام افسر ارشد تامین تدارکات و آذوقه، این وظیفه او بوده است که «از منابع محلی بیشترین بهره برداری» را بکند.

جومین، بزرگ‌ترین روستایی که در منطقه گناباد در میانه راه قائنه و تربت واقع شده و مقر نایب حکمران است، به یک دپوی جمع آوری تبدیل شده و به صورت «مرکز گردآوری منابعی عمل می‌کند که از منطقه قابل تهیه بوده و سپس در ظرفیت خالی حمل و نقل برای حرکت به سوی مناطق شمالی بارگیری می‌شوند» حاکم تربت، دیکسون را ترغیب کرده بود که حمل تمام خرید غله انگلیسی‌ها را خود بر عهده بگیرد و از به کار گرفتن دیگر افراد خرده پا که «آخر پدرسوخته‌ها» هستند حتماً خودداری کند. دیکسون با زیرکی از پذیرفتن این پیشنهاد طفره می‌رود. در خاش دپوی دیگری پیش از این برپا شده بود:
اینجا که یکی از معدود نقاط حاصلخیز در این منطقه غیرقابل سکونت است، مقری برای هراساندن سرحدی‌ها و همچنین گردآوری آذوقه تولیدی این منطقه ایجاد شده است.
 
 
انتهای پیام/