شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#کودکان

دروغگویی در کودکان چه زمانی باید جدی گرفته شود؟

دروغگویی در کودکان چه زمانی باید جدی گرفته شود؟
دروغ گفتن بچه‌ها در هر سنی پدیده‌ای نرمال و طبیعی است، حتی اگر به دفعات تکرار شود. دروغ گفتن به بچه‌ها این امکان را می‌دهد تا مرز‌های بین خیال و واقعیت را تشخیص دهند، از عواقب اعمالشان خود را مصون نگه‌داشته و طرز فکر اطرافیان را بهتر درک کنند.

برخی از والدین فکر می‌کنند دروغگویی فرزندشان ممکن است نوعی بیماری باشد و یا حالت اجبار داشته باشد، و از این جهت اظهار نگرانی می‌کنند. بااین‌وجود، دروغگویی در بچه‌ها به‌ندرت نگران‌کننده است. والدینی که در مورد دروغ‌گویی فرزندانشان نگران هستند باید بدانند که دروغگویی امری نرمال بین بچه‌ها بوده و ممکن است نشان‌دهنده مرحله مهمی از زندگی آنها باشد. بااین‌حال، برخی از دروغ‌ها ممکن است نشانه‌ای از یک مشکل عمیق‌تر نظیر مشکلی ذهنی یا تمایل به آزار دیگران ‌باشد. والدینی که درمورد دروغگویی فرزندانشان نگران هستند، می‌توانند از متخصصین در مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی غرب تهران کمک بگیرند. کارشناسان مجرب می‌توانند درخصوص شناسایی علت دروغگویی کودک (اقتضای سن یا نشانه‌ای از یک مشکل بالقوه) به والدین کمک کنند.

دروغگویی بیمارگونه و دروغگویی ناشی از اجبار
دروغگویی بیمارگونه و دروغگویی ناشی از اجبار، هیچ‌کدام دلیلی بر آسیب‌دیدگی سلامت روان نمی‌باشند. این امر هنوز بین متخصصان جای بحث دارد، برخی از پزشکان معتقدند دروغگویی نوعی اختلال وسواسی و یا بیماری روحی نمی‌باشد؛ اما به اعتقاد برخی دیگر از پزشکان این رفتارها دلیل دیگری داشته و ممکن است حاصل ترس، آسیب‌دیدگی و ... ‌باشد.

افرادی که دروغگویی بیمارگونه را از دروغگویی اجباری تشخیص می‌دهند، معتقدند تفاوت این دو در نیت شخص می‌باشد. افرادی که به‌طور بیمارگونه دروغ می‌گویند، هیچ دلیل و انگیزه‌ای برای آن ندارند. به‌عنوان مثال، ممکن است کودکی ادعا کند اتفاقی افتاده است که در واقع نیفتاده است، درحالیکه هیچ دلیلی برای این دروغ -نظیر ترس یا میل شخصی- وجود ندارد.

دروغگویی از سر اجبار، معمولا برای دست‌یابی به چیزی که شخص دروغگو می‌خواهد یا به آن نیاز دارد و یا برای فرار از تنبیه است. این نوع از دروغگویی بین کودکان بسیار شایع بوده و امری طبیعی است. به‌عنوان مثال، کودک ممکن است بگوید کیک نخورده است درحالیکه تکه‌هایی از کیک روی دهانش دیده می‌شود و یا اینکه ممکن است داستانی در مورد گرفتن یک هدیه بگوید که هرگز دریافت نکرده‌ ولی همیشه آرزو داشته‌ که کسی آن هدیه را به او بدهد.

علائم دروغگویی اجباری در کودکان

والدین باید بدانند که کودکان تقریبا همیشه برای دروغ گفتن دلیلی دارند و شناسایی علت دروغگویی کودک به مراتب مهم‌تر از تحقیر و تنبیه کردن دروغگو می‌باشد. لازم است بدانید تنبیه دروغگو حتی ممکن است کودک را به دروغگویی بیشتر ترغیب کند، به این امید که دفعه بعد گرفتار نشود.

برخی از انواع دروغگویی‌ که مشکلی جدی بوده و نوعی رفتار عادی محسوب نمی‌شوند، در ادامه آورده شده‌اند:

دروغگویی بدون هیچ‌گونه دلیل مشخص
وجود دیگر مشکلات شخصیتی نظیر عصبانیت شدید،عدم توجه به احساسات دیگران یا تغییرات شدید خلقی. گاهی اوقات دروغگویی اجباری با دیگر اختلالات شخصیتی همراه می‌باشد.
دروغگویی به‌منظور آزار دادن یا کنترل دیگران
دروغگویی بیش از حد معمول
پافشاری بر دروغگویی حتی وقتی منجر به بروز مشکلاتی جدی در روابط گردد.
الگویی خاص از دروغگویی که به‌مرور زمان بدتر شود.
چرا فرزند من دروغ می‌گوید؟
 

بچه‌ها به دلایل مختلفی دروغ می‌گویند. این دلایل عبارتند از:

پرورش نوعی نظریه ذهنی. نظریه ذهنی نوعی توانایی در کودکان می‌باشد که به‌واسطه آن کودک پیش‌بینی می‌کند در مورد یک موضوع خاص، افراد دیگر چه طرز فکری داشته یا چطور احساس می‌کنند و درک این موضوع که عقاید و احساسات دیگران تا چه حد متفاوت است. نظریه ذهنی معمولا از سن 3 سالگی - زمانی‌که کودکان شروع به دروغ گفتن می‌کنند- در کودک شروع می‌شود. طبق مطالعات انجام‌شده، حتی آموزش این نظریه به کودکان نیز ممکن است منجر به دروغگویی گردد.
رشد اخلاقی. زمانی‌که کودکان قادر به تشخیص درست و غلط می‌گردند، دروغگویی نیز بیشتر در بین آنها شایع می‌شود. دلیل این امر آن است که در این دوره، آنها توانایی بیشتری در پیش‌بینی رفتارها دارند و تشخیص می‌دهند که کدام رفتارها ممکن است آنها را به دردسر بیندازد.
فرار از تنبیه. کودکانی که از تنبیه می‌ترسند، به‌منظور فرار از آن ممکن است دروغ بگویند. به‌همین دلیل، تنبیه‌های شدیدی که والدین برای فرزندان دروغگو در نظر می‌گیرند ممکن است منجر به دروغگویی بیشتر گردد.
آزمایش و خلاقیت. گاهی کودکان از دروغگویی به‌عنوان یک توانایی استفاده کرده و به‌منظور آزمایش کردن مهارت‌های جدیدشان از آن استفاده می‌کنند.
تقویت عزت نفس. کودکان ممکن است به‌منظور جلب توجه و احترام، به هم‌سن و سالان خود دروغ بگویند. آنها همچنین ممکن است به والدینشان دروغ بگویند، چرا که آنها به عشق و توجه نیاز دارند.
زیرا آنها نمی‌دانند که دروغ می‌گویند. گاهی آنچه که والدین فکر می‌کنند دروغ است، درواقع یادآوری اشتباه چیزی توسط کودک می‌باشد. کودکان در سنین کم ممکن است تفاوت بین دروغ و حقیقت را ندانند.
کودکان همچنین ممکن است به دلایلی دروغ بگویند که به‌نوعی به سلامت ذهن آنها مربوط می‌شود. این دلایل عبارتند از:

آسیب روحی و بدرفتاری. کودکان آسیب‌دیده به‌منظور پوشاندن آسیب وارد شده، دروغ می‌گویند و یا در مورد گفتن حقیقت به بزرگسالان احساس ترس دارند.
اضطراب. کودکانی که معمولا مضطرب هستند، در مورد عواقب گفتن حقیقت نگران هستند و ترجیح می‌دهند دروغ بگویند.
عزت نفس پایین. بعضی از کودکان فکر می‌کنند اگر دیگران حقیقت را بدانند، آنها را دوست ندارند و به همین دلیل دروغ می‌گویند.
اختلالات شخصیتی. در مواردی نادر، کودکانی که از اختلالات شخصیتی نظیر اختلال شخصیت مرزی یا اختلال شخصیت ضداجتماعی رنج می‌برند ممکن است دروغ بگویند.
دیگر مشکلات مربوط به سلامت ذهن. دلایل متعدد دیگری مربوط به سلامت ذهن وجود دارد که منجر به دروغگویی کودکان می‌شود. به‌عنوان مثال، یک کودک مبتلا به عارضه دوقطبی ممکن است طوری رفتار کند که بعدا پشیمان شده و در مورد آن دروغ بگوید.
درمان دروغگویی اجباری در کودکان
 

دروغگویی حتی زمانی‌که امری کاملا طبیعی و نرمال بوده، ممکن است برای والدین عذاب‌آور باشد. یک متخصص می‌تواند در این زمینه به والدین کمک کند که آیا دروغگویی امری طبیعی به اقتضای سن بوده و یا نشانه‌ای از مشکلی جدی‌تر می‌باشد.

خانواده درمانی و گروه درمانی می‌تواند به والدین و کودکانشان در ارتباط برقرار کردن در اجتماع کمک بیشتری کند. والدین ممکن است استراتژی‌هایی در مورد کاهش میل و انگیزه کودکان برای دروغگویی بیاموزند؛ به‌عنوان مثال، به‌جای اینکه از آنها بپرسیم آیا قوانین را نقض کرده‌اند در صورتی‌که می‌دانیم این کار را انجام داده‌اند، می‌توان به‌راحتی در مورد نقض قوانین با آنها صحبت کرد. اگر کودکی به‌دلیل ترس از تنبیه دروغ بگوید، روش‌های درمانی به او و والدینش کمک می‌کند تا ترس را کنار گذاشته و قوانین خانوادگی منصفانه‌ای را پایه‌ریزی کنند.

زمانی‌که دروغ گفتن بچه‌ها منجر به بروز مشکلاتی برای کودک یا خانواده گردد، مشاوره فردی تا حد زیادی می‌تواند به آنها کمک کند تا کمتر دروغ بگویند. متخصص به کودک کمک می‌کند تا اضطراب و افسردگیش را کاهش دهد، عزت نفسش را تقویت کند و حس خوبی در مورد خودش داشته باشد. کودکانی که سابقه آسیب روحی دارند، نیاز دارند که با کسی صحبت کنند؛ کودکان مبتلا به اختلالات شخصیتی می‌توانند از تکنیک‌های درمانی خاصی نظیر رفتاردرمانی دیالکتیکی به‌منظور درمان اختلال شخصیت مرزی بهره گیرند.