مجتبی ذوالنوری عضو شاخص کمیسیون امنیت ملی مجلس که در فاصله سال‌های 97 تا 1400 ریاست این کمیسیون ر ا هم بر عهده داشت در یک مصاحبه با خبرگزاری میزان درباره خروج ایران از برجام و رها کردن آن پس از تشکیل دولت سیزدهم گفته است: «قطعاً نه سیاست نظام جمهوری اسلامی این است و نه دولت جدید این سیاست را خواهد داشت، بلکه دولت جدید اتفاقاً مدعی ادامه برجام است.» او گفته است که «برجام فی‌نفسه تا زمانی که موافقت‌نامه هست مشکلی ندارد و مشکل نگاه به برجام است» و «امروز طرف‌های غربی تلاش می‌کنند که به برجام برگردند البته ما موافقیم که آمریکایی‌ها به برجام برگردند.» 

مجتبی ذوالنور نه فقط در ۵ سال حضورش در مجالس دهم و یازدهم بلکه حتی قبل از آن هم از چهره‌های شاخص مخالف توافق هسته‌ای و مذاکرات برجام بود و همواره بر این موضع خود تاکید داشت. البته این از ویژگی‌های این دوره رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن است که بخش زیادی از مخالفان برجام حالا مدافع اصل این توافق شده‌اند و می‌گویند مشکل‌شان با ضعف دولت در قبال این موضوع بوده نه اصل آن. 

اینکه این دست افراد و جریان‌‌ها تا همینجا پذیرفته‌اند که برجام توافقی مهم برای منافع ملی ایران است، خودش یک نکته مثبت است. اما این چهره‌ها هم باید حق بدهند که بسیاری منتظر شنیدن پاسخ این سوال از سوی آنها هستند که دلیل تغییر موضع آنها چیست؟ به هر حال علی الاخصوص در دو سه سال اخیر این ارزیابی به شکل جدی وجود داشت که بخش زیادی از مخالفت‌های رقبای سیاسی دولت با موضوعاتی مانند برجام بیشتر ریشه در اختلافات جناحی دارد نه منافع ملی. به این ترتیب که این جریان چون خودشان به عنوان کارگزار و انجام دهنده این برنامه نیستند، نفع‌شان را در مخالفت با آن می‌بینند و به همین اعتبار زمانی که زمام امور را در دست بگیرند موضعی متفاوت خواهند داشت. 

حالا مواضع اخیر مجتبی ذوالنوری یکی از نمونه‌هایی است که می‌تواند چنین ارزیابی را تائید کند. کافی است مثلا به روز 19 اردیبهشت 97  و اتفاقاتی که در صحن علنی مجلس رخ داد بر گردیم. آن روز تصویری تاریخی از بهارستان برای همیشه ثبت شد؛ جایی که مجتبی ذوالنور در راس گروهی از همفکرانش «برجام» را پشت تریبون مجلس به آتش کشید. ذوالنور قبل‌تر از آن در آبان 96 هم گفته بود که «مجلس آمادگی خروج از NPT را دارد» و حتی در بهمن 97 هم محور جمعآوری امضا برای استیضاح حسن روحانی با تاکید بر ناکارآمدی برجام شده بود. 

شاید به نظر برسد این حرف‌ها و کارها مربوط به دو سه سال گذشته است. پس به همین هفته‌های قبل بر می‌گردیم؛ ذوالنور در 23 اردیبهشت 1400 گفته بود که «با بازگشت آمریکا به برجام خطر جدی ایران را تهدید می‌کند!» او 18 اردیبهشت هم تاکید کرده بود که با پایان مهلت توافق سه ماهه ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی، دوربین‌های این نهاد باید از سایت‌های هسته‌ای کشور جمع‌آوری شوند. اقدامی که معنای عملی آن پایان قطعی برجام بود. 

 با این سوابق باید حق داد که در مورد تغییر موضع امثال مجتبی ذوالنور سوالات و ابهامات زیادی باشد. معلوم نیست که اگر طبق گفته امروز مجتبی ذوالنوری،حفظ برجام سیاست نظام است آن آتش زدن برجام در صحن و تلاش برای خروج از NPT و اصرار به جمع‌آوری دوربین‌های آزانس چه بوده؟ آیا نظام یک شبه تغییر موضع داده یا او و امثال او به تازگی از نظر نظام مطلع شده‌اند؟ اگر به تازگی این نظر را فهمیده‌اند بر چه اساسی تا قبل از آن با آن همه اعتماد به نفس از موضع نظام در لزوم خروج از برجام و آتش زدن آن موضع‌گیری می‌کردند؟ 

اما نگرانی‌ها جایی بیشتر می‌شود که اظهارات 15 بهمن‌ماه او را به خاطر بیاوریم که به صراحت گفته بود: «اگر اصولگرایان مذاکره کنند پشتوانه اجرایی آن بیشتر است چون اصولگراها به سیاست‌های نظام نزدیک تر هستند و نمی آیند خلاف سیاست های نظام راهی را بروند که وسطش بخواهند برگردند.» این یعنی همان گروگان‌گیری منافع ملی بر سر گروکشی‌های جناحی. در چنین وضعی شاید گره برجام و یا دیگر مشکلات خارجی در دولت بعدی باز شود اما سوال اصلی باز این است که آیا آن نگاه سیاست‌زده اجازه می‌دهد از این گره‌گشایی، منفعتی به سمت عامه مردم هدایت شود؟