شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#تهران#دولت

دستیار ظریف: گفت‌وگوی ایران با طالبان به درخواست کابل انجام شد


دستیار ظریف: گفت‌وگوی ایران با طالبان به درخواست کابل انجام شد

دستیار وزیر امور خارجه، گفت: مشاور وقت امنیت ملی افغانستان در سفری به تهران و ملاقات با شمخانی، از ایران خواست در افغانستان نقش داشته باشد و ایران هم پذیرفت و با طالبان صحبت کرد و آنها راضی شدند با دولت کابل صحبت کنند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، «سید رسول موسوی» روز چهارشنبه در همایش ترسیم چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در 1450 گفت: باید ببینیم که اکنون چه سناریوهای برای افغانستان محتمل است و چگونه می‌توانیم این سناریوهای محتمل را پیش ببریم.

مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه ادامه داد: می‌دانید یکی از کارهای ما در وزارت امور خارجه آن است که برای مقامات و سطوح عالیه نظام گزارش تهیه کنیم. در یکی از گزارش‌هایی که خدمت رهبر انقلاب تهیه شده و در گردش کاری قرار گرفته است، ایشان مطالبی را مرقوم فرموده‌اند که یکی از آنها، این است در تصمیمات و سیاستگذاری‌ها، منافع دو کشور را در نظر بگیریم و در راستای منافع دو کشور حرکت کنیم.

وی افزود: به عنوان یک سیاستمدار و دیپلمات، این مطلب یکی از اسناد تاریخی این کشور خواهد بود که وقتی رهبر یک کشور مطلبی را بیان می‌کنند، نمی‌گویند منافع ملی را در نظر بگیریم بلکه می‌گویند منافع دو کشور را در نظر بگیریم. این جزو اسناد محرمانه است و شاید به سادگی بیرون نیاید و من هم سند محرمانه‌ای را اینجا مطرح می‌کنم.  

طالبان دست برتر را در افغانستان دارد 

موسوی تصریح کرد: من چهار سناریو را برای وضعیت فعلی افغانستان محتمل می‌بینم. اکنون براساس آخرین آمار طرف دولتی، طرف غالب و نهادهای بی‌طرف،  تقریباً 207 ولسوالی در اختیار طالبان است، در 72 ولسوالی درگیری است و 122 ولسوالی در اختیار دولت قرار دارد.  

دستیار وزیر امور خارجه با اشاره به وضعیت جغرافیایی و زمینی افغانستان، خاطرنشان کرد: تقریبا مناطق تحت تصرف طالبان 16 میلیون جمعیت است، مناطق تحت تصرف دولت 10 میلیون جمعیت و 6 میلیون نفر نیز در مناطق تحت درگیری هستند. اگر بخواهیم به لحاظ مساحت هم در نظر بگیریم، 45 درصد مساحت در اختیار طالبان، 29 درصد در منطقه درگیری و 26 درصد منطقه در اختیار دولت است.

به گفته وی، به لحاظ ولسوالی، جمعیت و سرزمین، تقریبا نشان می‌دهد طالبان دست بالاتر را دارد. درست است که گفته می‌شود شهرهای اصلی در اختیار طالبان قرار ندارد اما با توجه به این آمار تقریبا می‌توان گفت طالبان دست برتر را دارد.  

وزارت‌های دفاع و کشور در 6 ماه گذشته وزیر نداشتند

موسوی با اشاره به ملاقات‌های چندی پیش خود در افغانستان ابراز کرد: من حدود یک ماه و 15 روز پیش افغانستان بودم و سفری به مزار شریف، هرات، جلال‌آباد، قندهار، کابل داشتم و مسیر کابل - قندهار را زمینی و از وسط درگیری طالبان و نیروهای نظامی سفر کردم. جمع‌بندی من این بود که این اتفاقات خواهد افتاد و تقریباً قابل پیش‌بینی بود.

وی یادآور شد:‌ اگر بخواهیم به لحاظ ظرفیت‌های نظامی نگاه کنیم، طالبان تقریبا می‌تواند وارد شهرها شود. همانطور که روز گذشته درگیری بسیار بالایی در قندهار بود و این احتمال وجود دارد. این در حالی است که دولت در 6 ماه گذشته اشتباهاتی داشته است. تعجب می‌کنم که برای یک کشور و از سه نهاد ارتش، پلیس و امنیت، دو نهاد آن در شش ماه گذشته یعنی وزارت دفاع و وزیر کشور نداشت و بالاخره این مسائل پیش می‌آید.

به گزارش ایرنا، مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه افزود: گروهی از طالبان می‌گوید اگر ما وارد شهر شویم، خودمان از بیرون در محاطره قرار می‌گیریم، در صورتی که اکنون از بیرون شهر را محاصره کرده‌ایم. من در جلسه‌ای حدود یک سال پیش گفتیم که استراتژی طالبان اینگونه است که از طریق روستاها، شهرها را محاصره می‌کنند. اکنون نیز تقریبا این اتفاق افتاده است.

طالبان اکنون متوجه مساله مشروعیت شده است 

موسوی در تشریح سناریوهای احتمالی پیشرو افغانستان یادآور شد: یک سناریو احیای امارت است یعنی برگشت به دهه 70 یا قبل از 2001 است به این معنا که مجدداً عمارت اسلامی احیا شود. این سناریو محتمل است اما باید به نکته‌ای توجه کرد و آن، اینکه سال 75 تا80 امارات اعلام شد اما این امارت ضعف بزرگی داشت و آن ضعف شناسایی بود که در مورد شناسایی جامعه جهانی قرار نگرفت و فقط مورد شناسایی عربستان، امارات و پاکستان قرار گرفت.  

وی افزود: وقتی ربانی رییس‌جمهوری افغانستان شد، او فقط خودش بود و کیف همراهش. من آن زمان در تاجیکستان سفیر بودم و آقای ربانی آنجا بودند، خدمت او می‌رسیدیم و گفت‌وگو کردیم. موضوعی به عنوان قدرت اجرایی نبود ولی رییس‌جمهوری بود که کرسی سازمان ملل در اختیار او قرار داشت. طالبان 95 درصد کشور را گرفته بود اما پول را آقای ربانی منتشر می‌کرد و طالبان با پولی که توسط ربانی و بانک مرکزی منتشر می‌کرد، داد و ستد انجام می‌داد.  

این دیپلمات با بیان اینکه طالبان اکنون متوجه مساله مشروعیت شده است، گفت: احتمال سناریو احیای امارت وجود دارد اما یک مساله بسیار مهم میان همسایگان و جامعه جهانی وجود دارد و آن بحث شناسایی است. اگر شما دقت کنید طالبان دو مطلب را مرتب تکرار می‌کند؛ آزادی زندانیان و حذف از لیست سازمان ملل. حذف از لیست همان شناسایی و مشروعیت است که نکته مورد توجهی است.

تیم جمهوریت از طریف اشرف غنی فرستاده نشده بود 

موسوی سناریو دوم مربوط به افغانستان را سناریویی دانست که از دل مذاکره بین طالبان و طرف دیگر دولت، جناح جمهوریت و شورای عالی مصالحه و تیم دوحه بیرون می‌آید و اظهار کرد: اگر در سناریوهای صلح دقت کنیم، طالبان یک طرف هستند، اما طرف دیگر کسانی که در مقابل طالبان قرار می‌گیرند، تیم‌های مختلف هستند.  

وی با اشاره به نشست تهران تصریح کرد: تیمی که در تهران حضور داشت، تیم منحصربه‌فردی بود که ما اسم آن را تیم جمهوریت می‌گذاریم. در این تیم، رییس‌جمهوری یک نماینده داشت و اینطور نبود که این تیم از طرف رییس‌جمهوری فرستاده شده باشد. در تیم دیگر کرزای، عبدالله، محقق و دوستم هم نماینده داشتند.  

دستیار وزیر امور خارجه با بیان اینکه یک مجموعه‌ای که به نظام جمهوریت اعتقاد داشتند، در تهران مقابل طالبان مذاکره را آغاز کردند، خاطرنشان کرد: آن تیمی که در دوحه است، شکل دیگری دارد و ممکن است تیم‌های دیگری هم باشند. ممکن است کسانی که در مسکو مقابل طالبان نشسته‌اند، متفاوت بودند. هر کدام از اینها ممکن است خروجی خاصی داشته باشند.  

نشست تهران چه بود؟  

موسوی با بیان اینکه خروجی ناشی از مذاکره با طالبان با هر یک از تیم‌ها ممکن است گزینه جدیدی به ما بدهد، گفت: دولت همه‌شمول دوگونه تفسیر می‌شود؛ دولت همه‌شمول درون امارت و دولت همه‌شمول برون امارت. دولت همه‌شمول درون امارت به آن معناست که چارچوب‌های امارت شکل می‌گیرد و درون امارت هر کسی که به چارچوب‌های کلی امارت اعتقاد دارد، می‌تواند مشارکتی براساس قومیت خود یعنی همان دولت تک‌پایه داشته باشد.  

وی اضافه کرد: دولت همه‌شمول برون امارت یعنی اینکه طالبان یکی از مشارکت‌کنندگان در دولت هستند بنابراین در تعریف دولت همه‌شمول جای بحث است.  

مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه درباره تفاوت نشست تهران با فرمت‌های مذاکراتی دیگر بیان کرد: نشست تهران این نبود که در تهران نشسته‌اند و دیده‌اند که در دوحه، استانبول و دیگران می‌خواهند طرحی داشته باشند و تهران هم گفته من هم می‌خواهم یک طرح داشته باشم.

گفت‌وگو با طالبان به درخواست کابل انجام شد

موسوی با بیان اینکه تهران طرح خود را پنج سال پیش مطرح کرد، یادآور شد: حنیف اتمر که اکنون وزیر امور خارجه است، آن زمان مشاور امنیت ملی بود و در سفری که به تهران و ملاقاتی که با علی شمخانی داشت بحث نوعی مساعی جمیله ایران میان دولت و طالبان مطرح شد و از ایران درخواست شد در اینجا نقش داشته باشد. ایران هم پذیرفت و بعد از مدتی که با طالبان صحبت کرد، طالبان راضی شدند که با دولت بنشیند و صحبت کنند.

وی با بیان اینکه آن زمان اساسا خواسته‌های طالبان مانند الان نبود، عنوان کرد: طالبان در آن زمان خواسته‌های حداقلی داشت؛ خواسته‌هایی از جمله اینکه در مناطق ما مقررات اینگونه باشد، فرمانداران از ما باشند و شهر را اینگونه اداره کنیم.  

این دیپلمات با یادآوری سفر شمخانی به کابل در سال 97 گفت: آمادگی طالبان برای مذاکره و خواسته‌های آنها توسط شمخانی، دی ماه 1397 در سفری که وی به کابل رفت و محب مشاور امنیت ملی بود، به دولت افغانستان اعلام شد. دولت افغانستان هم قدردانی کرد و گفت اجازه دهید فکر کنیم و به شما جواب دهیم اما دیگر هیچ وقت این کار را انجام نداد و می‌دانیم که آمریکایی‌ها مانع شدند.  

آمریکا در سال 97 مانع از گفت‌وگوهای بین‌الافغانی شد 

به گفته موسوی، اگر در سال 1397 آمریکایی‌ها مانع از شکل‌گیری بین‌الافغانی نمی‌شدند، گفت‌وگوهایی که آن زمان ایران دنبال می‌کرد که میان طالبان و دولت شکل گیرد، شکل دیگری می‌یافت.  

وی ادامه داد: فقط کافی است در دی ماه 1397 طلوع‌نیوز، 8 صبح و دیگران را نگاه کنید. متاسفانه به جای اینکه قدردان ایران باشند که برای صلح بین طالبان و دولت، آن زمان به خواسته نظام سیاسی حاکم قدم برداشت، ایران را متهم کردند که چرا با طالبان ارتباط داریم. ارتباط با طالبان وجود داشت برای اینکه خودتان خواستید.

این دستیار وزیر امور خارجه با بیان اینکه مسوولیت همه کشتارهایی که بعد از آن تاریخ (دی 97) اتفاق افتاد را برعهده جنایتکار آمریکا می‌دانم، اظهار کرد: آمریکا در سال 1397 نگذاشت، این مذاکرات شکل بگیرد و بعد خود آمریکا شروع کرد و مذاکرات صلحی را شکل داد که اسم آن مذاکره صلح بود چراکه مذاکره صلح باید میان کسانی که جنگ می‌کنند، باشد.

هیچ چیز در توافق دوحه در تعادل نیست 

موسوی با اشاره به خروج آمریکا از افغانستان تصریح کرد: آمریکا با طالبان بدون اینکه دولت را در جریان بگذارد، مذاکره کرد و به توافقی در اسفندماه 1398 رسید و در آن سال توافقنامه دوحه میان آمریکا و گروهی که خودشان را شورشی می‌دانستند، علیه دولتی که آمریکا با آن پیمان دفاعی استراتژیک داشت، امضا کردند.  

وی با بیان اینکه چگونه می‌شود کشوری با کشور دیگری که پیمان استراتژیک با آن دارد، می‌رود با گروه شورشی علیه وی معاهده صلح می‌بندد، خاطرنشان کرد: این معاهده صلح چهار قسمت داشت. قسمت اول، خروج نیروها در مقابل قطع ارتباط طالبان با القاعده بود. قسمت دوم این معاهده مربوط به آزادی زندانیان در مقابل گفت‌وگوهای بین‌الافغانی است. هیچ چیز با هیچ چیز دیگر در تعادل نیست.  

مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه در تشریح سیاست خروج مسئولانه ابراز داشت: اصطلاح «خروج مسئولانه»، به این معناست که آمریکا باید قبل از خروج خود از افغانستان ساختارهایی را به‌وجود می‌آورد که یکی از آن ساختارها همان بحث توافق ناشی از گفت‌وگوهای بین‌الافغانی باشد اما هیچ‌گونه صلح و هیچ‌چیزی شکل نگرفت.  

شرایط شکل گرفته برای افغانستان دردآور است

موسوی با اشاره به وضعیت کنونی ارتش افغانستان بیان کرد: ساختارهای امنیتی آن چنان شد که یک ارتش پنج ستاره‌ای که به قول معروف هیچ‌ توان عملیاتی نداشت. متاسفانه آن چیزی که اکنون از ارتش افغانستان است، ارتشی است که توان مقابله ندارد زیرا به این ارتش یاد داده بودند باید بمباران هوایی بزرگ انجام شود، در ذیل بمباران هوایی شما وارد مناطق شوید و وقتی آمریکا نیروی هوایی خود را برد، این ارتش دیگر پشتیبان هوایی نداشت و فاقد توانمندی بود.

وی با بیان اینکه ممکن است برخی از صحبت‌های من در میان دوستان افغانستانی، ناراحتی‌هایی ایجاد کند اما من با سرمشق گرفتن از این رهنمود رهبر انقلاب که می‌فرمایند باید تصمیمات‌تان در راستای منافع دو کشور باشد، فکر می‌کنم، یادآور شد: افغانستان کشور دوم برای من است و این شرایطی که شکل گرفته برای خود من هم دردآور است. همه ما باید تلاش کنیم بتوانیم در این وضعیت، واقعیت صحنه را درک کنیم و از درون واقعیت صحنه گزینه‌ای بیرون بیاید که آینده افغانستان را برای همه افغانستانی‌ها، منطقه و همسایگان آینده مطلبی مطلوبی قرار دهد.

این دیپلمات پیشین در پاسخ به این سوال که آیا آمریکا از اهداف ژئوپلتیک خود که ایجاد اختلاف و شکاف میان ایران و افغانستان است، دست برداشته‌ یا خیر؛ گفت: معتقدم که آمریکا شکست قطعی خورد و فقط بحث خروج نیست و آمریکا چاره‌ای جز این نداشت. برگشت آمریکا بازگشت‌ناپذیر است و مذاکرات دوحه برای آن بود که از این شکست خود استفاده کند و فرصت سیاسی امنیتی جدید خلق کنند. توافق دوحه این بود که بتواند خود را مدیریت‌شده از این آوار بیرون بکشد.  

آمریکا در افغانستان نیامده بود که برود 

موسوی با بیان اینکه آمریکا فقط یک استراتژی نداشت، اظهار کرد: درست آن است که باید گفت استراتژی‌های آمریکا در افغانستان و منطقه. آمریکا آنچنان متحول، استراتژی‌های مختلفی را طراحی و بازنگری می‌کند. اگر ما به سال 2001 برگردیم، در آن زمان ایران در فرآیندی که دولت جدید شکل گرفت، مشارکت داشت. همه قدردانی کردند و حتی از ژنرال سلیمانی نیز قدردانی کردند اما وقتی که مستقر شد، چند ماهی نگذشته بود که بوش محور شرارت را مطرح کرد و در سال 2003 افغانستان را رها کرد و به عراق حمله کرد.  

وی با ذکر خاطره‌ای تصریح کرد: حدود سال 2008 با آقای کرزای جایی بودیم و صحبت شد. او گفت با این ساختمان‌هایی که آمریکایی‌ها در زیرزمین و بالا و با این استحکامات می‌سازند، از این کشور رفتنی نیستند. یعنی آمریکا نیامده بود که برود.  

به گفته مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه، آمریکا افغانستان را به شکل عجیبی تجهیز کرده بود اما می‌بینیم که از قوی‌ترین پایگاه به اسم «بگرام» شبانه فرار می‌کند و نگهبانان افغانی می‌گفتند ما صبح بیدار شدیم و دیدیم که اینها رفتند.  

جنگ جدید آمریکا در افغانستان، بین‌الافغانی است

موسوی ادامه داد: این شکست عجیبی است که اتفاق افتاده است و  فکر می‌کنم که آثار شکست استراتژیک آمریکا در آینده مشخص خواهد شد. آمریکا اکنون توطئه می‌کند. توطئه آمریکا هم این است که افغانستان را درگیر جنگی جدید کند. جنگ جدید آمریکا در افغانستان، جنگ بین‌الافغانی است.  

وی با بیان اینکه آمریکا به جای گفت‌وگوهای بین‌الافغانی می‌خواهد جنگ بین‌الافغانی راه بیندازد، خاطرنشان کرد: این جنگ بسیار خطرناکی برای منطقه و همسایگان است و همه تلاش باید این باشد که جلوی جنگ جدید در افغانستان را بگیریم و اجازه ندهیم مردم دوباره به آمریکا بگویند، برگردد. البته این اتفاق نخواهد افتاد، همانطور که وقتی با روس‌ها صحبت می‌کنیم، اسم افغانستان که می‌آید، وحشت‌زده می‌شوند و این وحشت به جان آمریکایی‌ها هم افتاده است.

انتهای پیام/