یک زن به شدت عصبانی میشود وقتی میبیند شوهر شکمویش لحظاتی پس از بازگشت از سوپرمارکت همه مواد غذایی آشپزخانه را میخورد و به همسرش مهلت نمیدهد.
هرکسی که ازدواج کرده باشد، یا تابهحال با شریک زندگی خود زندگی کرده باشد، میداند که کوچکترین چیز نیز میتواند به بزرگترین دعوا تبدیل شود.
ممکن است مشکل این باشد که شریک زندگی شما، لباسهای کثیف خود را به جای اینکه در داخل سبد رخت چرکها قرار دهد، در کنار سبد قرار دهد. یا مانند این زوج، یک نفر ممکن است به تنهایی به اندازه یک خانواده پرجمعیت غذا بخورد، و ذرهای هم برای دیگران باقی نگذارند.
اگرچه این دست مشکلات ممکن است خیلی جدی نباشد، اما کاسه صبر این زن با شوهر شکموی خود لبریز شده است که حرص و طمع او برای غذا حد و مرزی ندارد و این واقعاً در روابط آنها تأثیر میگذارد.
به گفته این زن، این مسئله، از دوران کودکی شوهرش ناشی میشود، زیرا به او آموزش داده نشده که تمام کردن آخرین غذا به تنهایی درست نیست.
او در Reddit توضیح داده: «من در خانهای بزرگ شدم که پر خوری در آن خوب نیست. برای اینکه چیزی مانند شیر یا تنقلات را تمام کنم باید اجازه میگرفتم تا مطمئن شوم که هیچ کس دیگری آن خوراکی را نمیخواهد. من اینطور بزرگ شدم که باید مؤدب باشم و به دیگران توجه داشته باشم و همیشه تلاش میکردم انسان مناسبی باشم.»
از طرف دیگر، شوهر او در خانهای بزرگ شده است که به او اجازه داده میشد هرچه میخواهد بخورد، و با این شعار شده بود که «غذا برای خوردن است، نه صرفه جویی».
این تفاوت در تربیت ما باعث دعواهای زیادی شده است زیرا من یک وعده غذایی بزرگ برای خانواده میپزم ولی شاید ذره ای از آن به من برسد و سپس شوهرم تا ته غذا را می خورد، هرگز یک بار هم نپرسیده است که آیا من چیزی می خواهم یا نه.
«علاوه بر این وقتی که من به خرید میروم و چیزهایی مانند آب میوه، اسنک و تنقلات میخرم، او آنها را در مدت یک روز و نیم میبلعد و هیچ چیز برای من باقی نمیگذارد.»
این زن میگوید که سعی کرده است به شوهرش بگوید خوردن همه چیز «به طرز مضحکی بیادبانه» است بدون اینکه آخرین تکه را به او تعارف کند، و خوردن همه مواد غذایی بلافاصله پس از آمدن از سوپر مارکت غیر قابل قبول است.
او میگوید که ما مشکل غذایی دارم و میتوانم با بیشتر خریدن آن را حل کنیم. بله میتوانم، اما این مسئله نیست. من همه خریدها و همه آشپزیها را انجام میدهم. او تمیز میکند، اما اگر غذایی را که میپزم همان لحظه نخورم، دیگر به آن دسترسی نخواهم داشت. من به او گفتم که او هیچ ملاحظهای ندارد و فکر نکردن به دیگران بیادبانه است. شوهرش اما میگوید در خانهای پرورش یافته است که هیچگاه مجبور نبوده «برای غذا خوردن اجازه بگیرد» و «این کار را نمیکرده است.»
پس از مشاجرات زیاد بین او و شوهرش درمورد چگونگی رفتار مؤدبانه و رفتارهای مناسب برای غذا خوردن، این خانم به کاربران سایت ردیت متوسل شد تا از آنها سؤال کند که در مورد این مسئله، حق با چه کسی است.
یکی از کاربران Reddit گفته: «نه تنها شما با هم تفاهم ندارید، بلکه او حتی سعی نمیکند بفهمد شما از کجا میآیید.» «او حتی قبول نمیکند که این یک مشکل است، لذا از خریدن غذا برای او صرف نظر کنید، یا آن را پنهان کنید، و خواهید دید که این رفتارش متوقف میشود و یک دقیقه طول میکشد تا حرف شما را تأیید کند»
دیگری گفته: «شوهر شما خودخواه و بی ادب است. اعتصاب کنید؛ فقط برای خودتان غذا بپزید و خرید کنید و اجازه دهید تا خودش مطابق میل خودش همین کار را برای خودش انجام دهد. وسایل خود را در ظروف در بسته در یخچال یا انبار بگذارید.»
در همین حال، زوجهای دیگری که تجربههای مشابهی را پشت سر گذاشتهاند، به او پیشنهاد دادند که یک یخچال قفل دار بخرد، تا بتواند خوراکیهای خود را دور از شوهر گرسنهاش قرار دهد. دیگران پیشنهاد کردند که آنها باید مسئولیتها را عوض کنند و شوهر باید خرید و آشپزی کند تا ببیند این رفتار چقدر بد است.