شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#حوزه

هویت زن در اسلام و غرب۴/ هیچ دلیل دینی طفیلی بودن روح زن نسبت به مرد را تأیید نمی‌کند


هویت زن در اسلام و غرب4/ هیچ دلیل دینی طفیلی بودن روح زن نسبت به مرد را تأیید نمی‌کند

پژوهشگر حوزه مطالعات زنان معتقد است در مورد مبدأ و هدف خلقت روح هیچ دلیل قطع‌آور‌ یا حتی شک‌آور دینی مبنی بر طفیلی بودن روح زن نسبت به مرد وجود ندارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شناخت شخصیت زن از دیدگاه اسلام از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، این مسئله به‌ویژه در عصر حاضر که انبوهی از مسائل و شبهات در موضوع منزلت و حقوق زن در اسلام و در ضمن مقایسه با غرب ایجاد شده است، اهمیت مضاعفی پیدا کرده است.

حجت‌الاسلام محمدرضا کدخدایی، پژوهشگر حوزه مطالعات زنان، در سلسله مقالاتی که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، ضمن طرح مسئله هویت زن از منظر اسلامی و تفاوت آن با جهان‌نگری غربیان، به ارائه راهکارهایی در زمینه شیوه مواجهه اصولی با مسائل مجموعه ناهمگون، شبهه‌ساز و مختل‌کننده شناخت در جامعه پرداخته است که قسمت چهارم آن را در زیر می‌خوانیم:

همان‌گونه که در بخش‌های قبلی اشاره کردیم، یکی از مهم‌ترین شگردهای ایجاد اختلال‌شناختی در سطح نخبگانی و عمومی، استفاده از راهبرد «تعنت» و «ازدحام اطلاعات» است. تعنت به معنای سئوال‌پیچ کردن، در مورد نخبگان علمی ظاهری غیر عالمانه نمایان می‌سازد (إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَنِّتَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ؛ عالم سئوال پیچ شده به جاهل شبیه می‌گردد) و ازدحام اطلاعات نیز به مخفی شدن راه درست از خطا می‌انجامد (إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِیَ الصَّوَابُ؛ وقتی اطلاعات متراکم شود، شناخت صحیح مختل می‌شود).

آسیب مذکور شبیه همان چیزی که در مباحث مهندسی علم از آن با عنوان آسیب «اضافه وزن اطلاعات» یا «سندرم کوفتگی دانش»، نام می‌برند. ایجاد آسیب مذکور یکی از راهبردهای اصلی در ایجاد اختلال شناختی در موضوعات مختلف و از جمله مباحث معرفتی در موضوع «هویت زن در اسلام و غرب» است. بمباران اطلاعات با مجموعه‌ای غیرطبقه‌بندی شده از مفاهیم و اصطلاحات و نظریه‌های متراکم و شلخته، بازنمایی و بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی اطلاعات در مسیر اهداف مدنظر تکنیک متعارف در ایجاد اختلال شناختی است. ایجاد نظام‌واره معرفتی مهم‌ترین راهبرد دفاعی برای دفع این هجمه شناختی خواهد بود.

ایجاد نظام‌واره معرفتی و ترسیم ساختار مباحث به مثابه نقشه راه عمل می‌کند که جایگاه اجزای تحقیق را مشخص می‌کند و نقش مهمی در بهداشت شناختی ایفاء می‌کند. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در مواجهه با شبهات مرتبط با «هویت زن در اسلام»، بر اساس مبنای غایت‌گرایانه، نظام‌واره‌ای معرفتی برای سامان‌دهی اطلاعات و شناخت هویت زن ارائه کرده است که می‌تواند الگوی مناسبی برای تنظیم مباحث باشد.1 ایشان با قطع‌نظر از مقدمه و خاتمه بسیار مهم و کاربردی، مباحث اصلی خود در جهت پاسخگویی به شبهات ناظر بر هویت زن در اسلام را طبق ساختار ذیل ترسیم می‌کنند:

 1- هویت زن و مقایسه آن با مرد

2- منزلت اجتماعی زن

3- حقوق و احکام زنان

4- مفاهیم و مبانی نظری

طبق این ساختار، بعد از ارائه مباحث هستی‌شناختی زن در بخش اول، مباحث منزلت اجتماعی زن را در بخش دوم پایه‌ریزی کرده و آن را پلی برای تبیین و دفاع از نظام حقوق و احکام تشریعی زنان در بخش سوم قرار می‌دهد. در بخش اخیر، ضمن تذکر اصل اشتراک در تشریع به برخی تفاوت‌ها و ویژگی‌های احکام و حقوق زن و مرد (که عمدتا زمینه شبهه تبعیض در مورد آن‌ها وجود دارد) و حکمت آن می‌پردازد. در بخش چهارم برخی از اساسی‌ترین اصول و مفاهیم بنیادینی که زیربنای دفاع از هویت زن است به بحث گذاشته می‌شود.

نکته جالب توجه در صورت‌بندی مسائل و شبهات شناختی، آن است که به خلاف رسم رایج که عموما مبانی نظری در فصول اولیه، تبیین و تحلیل می‌شود، ایشان بررسی این مفاهیم و اصول را در خلال مباحث مفروض گرفته و توضیح آن را به بخش آخر منتقل کرده است. این جهت‌گیری در پاسخگویی به شبهات جنبه انگیزشی نسبت به مباحث بنیادین انتزاعی را بالا می‌برد.2

 نگاه جریان‌شناسانه تاریخی و تحولی در مقدمه و خاتمه مباحث در تبیین فضای حاکم بر هویت زن در عرصه تاریخ اهمیت بسزایی دارد و می‌تواند فهم، نقد و دفاع از هویت زن در اسلام و غرب را تسهیل کند. علامه، بررسی تاریخی نظام شخیصت و حقوق زن را در پنج مرحله تاریخی به تصویر می‌کشد؛ جوامع بدوی، امت‌های متمدن3 (عرف‌محور و قانون‌مدار)، جامعه جزیره‌العرب قبل از اسلام و جامعه زمان ظهور اسلام.

در  دل این مرحله‌بندی تاریخی، به آموزه‌های ادیان اصلی خصوصا تورات و انجیل و تاثیر آن در تاریخ ملل توجه شده است. ایشان در نهایت بعد از ارائه مباحث ماهوی خود در فصول اصلی، وضعیت زن معاصر در جوامع به اصطلاح مترقی غربی و حتی جوامع اسلامی را نیز از قلم نمی‌اندازد و به طور جدی‌تری به آسیب‌شناسی هویت و منزلت زن در جامعه مدرن می‌پردازد.

ترسیم تاریخی و تحولی وضعیت زن، ضمن اینکه فضای نزول و تشریع معارف اسلامی در رابطه با زن و خانواده را ملموس‌تر می‌نماید، زمینه مناسب‌تری برای دفاع از نظام ارزشی و حقوقی ایجاد می‌کند. بر این اساس، فضای مباحث تطبیقی و تاریخی در ابتدای این الگو بسیار پررنگ است و می‌تواند الهام‌گر بخشی از صورت‌بندی پاسخگویی به شبهات تلقی شود. چنین فضای تطبیقی و تاریخی، مخاطب را در جهت «مسئله‌شناسی»، یاری می‌کند، ضمن اینکه ایجاد فضای مقایسه‌گری قدرت تحلیل و داوری را پرورش می‌دهد.

خاتمه مباحث، آسیب‌شناسی است که ایشان در مورد «نظام هویت، منزلت و حقوق زن در اسلام» ارائه می‌دهد. این بخش از مباحث در بردارنده وضعیت زنان در غرب مدرن و جوامع اسلامی و علل این وضعیت است. در این بخش تکیه‌گاه مباحث آسیب‌شناسانه علامه بر جنبه‌های استنباطی، تربیتی و اجرایی متمرکز است. بدین ترتیب، اگرچه بحث اصلی علامه در موضوع «المرئه فی الاسلام» دفاع از هویت زن در اسلام است، لکن همه سطوح پنج‌گانه مرتبط با «هویت زن در اسلام» به خاطر نوع رهیافت نظری ایشان پوشش داده می‌شود.

در پژوهش حاضر، با الهام از صورت‌بندی علامه، مباحث خود تحت عنوان «هویت زن در اسلام و غرب» را در سه محور اصلی «هویت تکوینی زن در اسلام و غرب»، «هویت فردی و اجتماعی زن در اسلام و غرب» و «هویت حقوقی زن در اسلام و غرب» تنظیم می‌کنیم. مبانی نظری اگرچه بخش بسیار مهم و بنیادی در فهم و تنقیح مطالب دارد لکن چاره‌ای نیست جز اینکه به اشاره از کنار آن عبور کنیم و آن را به مثابه اصول موضوعه تحقیق بپذیریم. نظام تربیتی و ولایی (سیاسی) در مورد زن در معارف اسلامی، از موضوعات بسیار مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده و مستلزم پژوهشی مستقل و مجزاست. امید است فرصتی ایجاد شود تا در پژوهشی مجزا بتوانیم به این حوزه نیز وارد شویم.

توضیح اجمالی نظام هویت تکوینی، ارزشی و حقوقی زن در اسلام و غرب

ترسیم اجمالی هویت زن در اسلام در ابعاد هویت تکوینی، هویت ارزشی و هویت حقوقی به قرار ذیل است؛

زن و مرد هر دو انسان هستند که قرآن از آن به عنوان با فضیلت‌ترین موجودات یاد کرده است. هویت انسانی آنها با توجه به مبدا و منشا خلقت، هدف  نهایی خلقت و ابزار رسیدن به هدف نهایی، توصیف و تبیین می‌شود. نفس انسانی زن و مرد از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است. وجه تمایز انسان از دیگر حیوانات به عنوان یک نوع تمایز یافته، وجه فضیلت انسان بر دیگر موجودات و وجه انسانیت انسان به شرافت روح الهی است که به گونه یکسان در انسان اعم از زن و مرد دمیده شده است.

در مورد مبدا، منشاء، ماهیت، کارکرد و هدف خلقت روح هیچ دلیل قطع‌آور‌، ظن‌آور یا حتی شک‌آور دینی مبنی بر تفاوت این جنبه بنیادین بین زن و مرد یا طفیلی بودن روح زن نسبت به مرد یافت نشد. اما گزاره‌های پرشماری مبنی بر وجود تفاوت‌های گسترده در جنبه‌های مادی و جسمانی زن و مرد وجود دارد. این تفاوت‌ها شامل منشاء خلقت، تفاوت‌های جسمی و روانی و برخی استعدادهای تکوینی زن و مرد می‌شود. اگر چه بررسی دلالت و صحت اسناد این گزاره‌ها ضرورت دارد، لکن فی‌الجمله اصل زوجیت که قرآن در آیات متعددی به آن پرداخته است، وجود تفاوت‌های تکوینی در خلقت زن و مرد را تصریح و تاکید می‌کند. بنابراین ادعای برخی از پژوهش‌گران مبنی بر اینکه گزاره‌های قرآنی فقط ناظر بر تفاوت‌های حقوقی است و نه تفاوت‌های تکوینی4 یا ادعای برخی دیگر که تفاوت‌های تکوینی و طبیعی زن و مرد را استثنایی یا کم اهمیت جلوه می‌دهند پذیرفتنی نیست.5

زوجیت به معنای دو چیز قرینه که در کنار یکدیگر جفت می‌شوند، در عین تشابه از یکدیگر متفاوت‌اند و برای کامل شدن به شدت به یکدیگر وابسته هستند. اصل زوجیت بر تکوین جنبه مادی و جسمانی زن و مرد حکم فرماست و همه تفاوت‌ها با توجه به این اصل بایستی توصیف و تبیین گردد. بر اساس اصل زوجیت، هویت جنسی و صنفی متمایزی در دل هویت انسانی فرد رقم می‌خورد.

هویت جنسی و صنفی انسان، اقتضائات، استعدادها، کارکردها و اهداف متفاوتی را برای زن و مرد تعریف می‌کند. این تفاوت‌ها، جایگاه و منزلت متفاوتی را برای زن و مرد رقم می‌زند. لکن بایستی توجه داشت که تفاوت در جایگاه و منزلت فردی و اجتماعی، با توجه به اصل زوجیت و با توجه به منزلت انسانی زن و مرد (که در ارتباط با هویت انسانی و اهداف نهایی خلقت انسانی است)، قابل توصیف، تبیین و ارزش‌گذاری است. اشتراک‌های زن و مرد در جنبه‌های انسانی ، باعث اشتراک در منزلت و ارزش‌های اصیل انسانی است و وجود برخی تفاوت‌های صنفی، به تفاوت‌هایی در منزلت و جایگاه فردی و اجتماعی زن و مرد می‌انجامد.

 اشتراک‌ها در ابعاد هویت و منزلت انسانی حقوق و تکالیف مشترک را برای زن و مرد رقم می‌زند و برخی تفاوت‌ها در ابعاد هویت و منزلت صنفی، به دو دسته حقوق و تکالیف متفاوت منتهی می‌شود. لکن بایستی توجه داشت این تفاوت‌های حقوقی متناسب با تمایزها و استعدادهای صنفی، متضمن کارکردهای و اهداف خلقت انسانی، متناسب با منزلت فردی و اجتماعی زن و مرد به عنوان دو انسان و به گونه ای متعادل بین هر دو زن و مرد است.

اصل اشتراک تکوینی و به تبع آن اصل اشتراک در منزلت و شأن فردی و اجتماعی‌، اصل اشتراک در حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی را به همراه دارد. از این رو زنان و مردان در اکثر قریب به اتفاق احکام فردی و اجتماعی مشترک هستند. لکن با توجه به برخی تفاوت‌های صنفی و به تبع آن تفاوت‌های استثنائی در منزلت و جایگاه اجتماعی، برخی تفاوت های حقوقی و تشریعی نیز به گونه‌ای استثنائی رقم می‌خورد که مرتبط، متناسب و منطبق با تفاوت‌های تکوینی است. بنابراین زن و مرد با وجود همه تفاوت‌هایی که در هویت صنفی، منزلت فردی و اجتماعی و حقوق و تکالیف دارند، با توجه به هویت انسانی و نقطه آرمانی و هدف غایی، و بر اساس اصل زوجیت، از نظر ارزشی «هم سر» و«برابر» یکدیگرند.

ضرورت دارد، اولا‌، با مراجعه به ادله قرآنی و روایی، دلایل ادعاهای مذکور که هم اکنون در حکم فرضیه است بیان نماییم. ثانیا، برخی از گزاره‌های دینی یا منسوب به دین را که به نظر می‌رسد نافی ادعاهای مذکور باشد را توضیح دهیم. بدین منظور، پژوهش را در سه بخش (هویت تکوینی، هویت اجتماعی و هویت حقوقی) تقسیم می‌کنیم. بخش هویت تکوینی و اجتماعی زن در اسلام را با مراجعه به ادله محکم قرآنی و روایی توضیح می‌دهیم و محکمات معارف دینی در این زمینه را در ضمن اصول ده گانه تنظیم می‌کنیم.

 اصول ده‌گانه به لحاظ قوت سند، دلالت و استدلال می‌تواند مبنا و معیار توضیح  آن دسته از گزاره‌های دینی یا منسوب به دین باشد که در شمار متشابهات دینی قلمداد می‌شود که عموما به عنوان ابزارهای ایجاد اختلال شناختی مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. بخش بررسی شبهات دین ، بعد از بخش بررسی محکمات و اصل‌های دینی بررسی خواهد شد. در این بخش نیز قبل از ورود به شبهات دینی برخی اصول روشی بررسی شبهات را توضیح می‌دهیم و متعاقب آن برخی از مهمترین گزاره‌هایی که منشا شبهاتی در مورد هویت و منزلت زن در اسلام است را پاسخ خواهیم داد.

ادامه دارد....

1 . المیزان ج2 ص261
2.بخش مفاهیم و کلیات مهمترین بخش یک کتاب تحلیلی است که عموما فصول مقدمی هر کتاب را به خود اختصاص می‌دهد لکن به دلیل انتزاعی بودن و اینکه هنوز درگیر مسائل نشده است سطح انگیزشی پایین‌تری نسبت به فصول اصلی را در مخاطب غیر متخصص ایجاد می‌کند. در روشی که علامه طباطبایی بر طبق آن عمل می‌کنند، بعد از ترسیم فضای مباحث و شبهات و پاسخ‌گویی اجمالی به مسائل مطرح شده، تحریک لازم برای ورود به اصول و مفاهیم بنیادین ایجاد می‌شود.
3. معیار تمایزشان از ملت‌های بدوی، وجود ضوابط حقوقی در قالب عرف یا قانون است.
4. مهدی مهریزی. قرآن و مسئله زن. تهران.نشر علم. 1393. ص 315
5. همان

انتهای پیام/