سلام نو – سرویس سیاسی: «همکاران من مرتب منتقل میکنند که تو سردار، پرچمدار و نماینده این عرصه]کرونا[ هستی و چرا این موضوعات را نمیگویی. چرا نمیگویی که من مسئول عدم ورود بیمار آلوده از مرز به کشور نیستم.» این سخنان کم نظیر را سعید نمکی، وزیر بهداشت و درمان، از زبان همکارانش در وصف خود گفت و در ادامه نیز خود را با سرداران دفاع مقدس مقایسه کرد و گفت که اگر زمان جنگ کسی این سرداران را تخریب میکرد کسی نمیگفت این حرفهای مزخرف چیست که میزنید؟
این خود بزرگبینی، غیرقابل انتقاد بودن، طلبکاری و البته بیادبی جاری در ادبیات مسئولین ارشد وزارت بهداشت برای اولین بار نیست که رخ میدهد، ولی چنان غیرقابل باور و عجیب است که همچون بار نخست تعجب برانگیز است.
سعید نمکی کمبود تخت، قطعی برق بیمارستانها، کمبود مشکلات درمانی در سیستان و بلوچستان و هزار و یک مشکل دیگر را یا انکار میکند و مشکلاتی را هم که نمیتواند انکار کند به گردن بخشهای دیگر میانداز و هر انتقادی را تخریب میخواند!
سعید نمکی به ما نمیگوید آن دستآوردی که در فروردین ۹۹ وعدهاش را داده و قرار بود ایران را حوزه مقابله با کرونا در رتبه نخست قرار دهد کجاست؟ اگر دستآورد به دست آمده پس موج کرونا چیست و اگر به دست نیامده چرا کسی از وزیر بهداشت حساب کشی نمیکند.
اصلا فروردین ۹۹ دور است و هزار خطا و اما و اگر دارد. وزیر بهداشت بگوید وعده دو روز پیش وی درباره آغاز واکیسیناسیون عمومی از روز شنبه چه شد؟ آن روزی ۴۰۰ هزار دوز واکسن تزریقی کجاست؟
اینها به کنار آقای وزیر به ما بگوید که ایشان و برخی معاونانشان چرا در برابر هر نقد و حرف گارد تدافعی دارند و با بدترین ادبیاتی که ممکن است جواب مردم و رسانهها را میدهند؟ یک بار میگویند پفیوز و یک بار میگویند مزخرف و اصلا هیچ ایرادی را بر خود وارد نمیدانند.
باید به وزیر بهداشت گفت که جان فشانی کادر درمان و جانی که آنها بر سر نجات مردم پیشکش کردند هیچ چیز از مسئولیت وزیر کم نمیکند و سعید نمکی نمیتواند آن جانفشانیها را به حساب مدیریت خود بگذارد و به واسطه آن فداکاریها از نقد فرار کند.
آقای نمکی! سرداری، ولایتمداری و قول دادن را از قاسم سلیمانی یاد بگیرید
سعید نمکی خود را علاقهمند به شهید قاسم سلیمانی نشان میدهد و در تمام دوران کرونا به شیوههای مختلف خود را مسئولی ولایتمدار نشان داده که مایل نیست حتی خم به ابروی رهبر انقلاب بیفتد. این دو مسئله به خودی خود چیز بدی نیست، بدی ماجرا آن جا است که عمل آقای وزیر نسبتی با قاسم سلیمانی ندارد و دوران فعالیت او دستآوردی جز احوال ناخوشایند برای ملت و به تبع آن رهبری نداشته.
آقای نمکی که علاقهمند به قاسم سلیمانی است برود و تمام مصاحبههای حاج قاسم را بخواند و ببیند او که اسما و رسما و حقیقتا سردار بود چند بار خود را سردار خطاب کرده است؟ آن قاسم سلیمانی که در جنگ تا مرز شهادت رفت و سیسال پس از جنگ را زیر سایه ترور دشمن روزگار گذراند چند بار این چنین خود را سردار خوانده؟
البته شاید مطالعه مصاحبههای حاج قاسم برای نمکی سخت باشد ولی کاش وزیر بهداشت عکس مزار او در کرمان را در اینترنت جستوجو کند و ببیند که بر مزار مردی که سردار جنگی ایران بود چه نوشته شده؛ سرباز قاسم سلیمانی.
مسئله دیگر اما ادبیات و مدل ارتباط سعید نمکی با رهبر انقلاب است که در این مدت بسیار جلب توجه کرده است. او تلاش دارد خود را سرباز، مطیع و فدایی رهبری نشان دهد و بگوید که دل خونی از دیگر مسئولین مملکت دارد و هر چه میکند به خاطر رهبری است. البته این ادعای نمکی با عملش فاصله دارد و بعید است رهبری از خلف وعدههای مدام وزیر و بیادبی او و معاونانش با منتقدان رضایت داشته باشد.
با این همه به آقای نمکی که سردار عرصه کرونا است توصیه میشود در این حوزه رفتار سرباز قاسم سلیمانی را مدنظر قرار دهد. بعید است حتی در میان سرداران سپاه نیز کسی مدعی باشد که رابطهای نزدیکتر از رابطه شهید سلیمانی و رهبری داشته است. قاسم سلیمانی، آن چنان که در وصیتنامهاش نیز مشخص است، عاشق آیتالله خامنهای بود و نگاهی مریدانه نسبت به ایشان داشت. با این وجود هیچ گاه این علاقه را چنان نمکی در بوق کرنا نمیکرد و از جایگاه و اسم رهبری به عنوان ابزاری برای به کرسی نشاندن حرف خود در عرصه عمومی استفاده نمیکرد.
سردار نمکی به عنوان مسئول ارشد حوزه کرونا اگر واقعا به قاسم سلیمانی علاقهمند است و قصد دارد دل رهبری را شاد کند بهتر است همچون سرباز قاسم سلیمانی به جای حرف زدن عمل کند و به جای وعده چند باره آغاز واکسیناسیون، اقدامی برای آغاز واقعی واکسیناسیون عمومی مردم در برابر کرونا بکند.
در انتها باید به آقای وزیر بهداشت گفت این جا خط مقدم جبهه نیست و وضعیت کشور هم وضعیت امنیتی و جنگی نیست و ایشان هم سردار خط مقدم جبهه جنگ نیست که انتظار داشته باشد با ایشان چنان رفتار شود که با سرداران جنگ شد. البته آن روزی هم که جنگ بود و سرداران در خط مقدم بودند باز هم اندازه آقای نمکی از همه طلبکار نبودند.