امروز حسین شریعتمداری در کیهان با عباراتی تند به او حمله کرده است.

بخشهایی از نوشته او را می خوانید:

*شواهد بسیاری حکایت از آن دارند که میدان این درگیری، چراگاه دشمن است. چه کسی و با کدام شناسه قابل شناسایی به شما و یا پدر شهید و بزرگوارتان اهانت کرده و خود را از طرفداران حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی معرفی کرده است؟! و بر فرض که او را از طرفداران آن عالم ربانی و شخصیت ملکوتی بدانیم، این ارتباط (که به یقین دروغین است) چگونه می‌تواند مجوزی! برای اهانت به ساحت آن عالم برجسته باشد؟! در نوشته کوتاهی که هفته قبل برای خودت فرستادم به این نکته و ضرورت خروج از این میدان تاکید داشتم ولی متاسفانه به قولی که دادید عمل نکردید. از این روی می‌خواهم نکاتی را بدون تعارف و به صراحت و البته از سر خیرخواهی با شما در میان بگذارم. این وجیزه حاوی چند نمونه از صدها نمونه‌ای است که نشان می‌دهد در مسیری باطل و بیرون از دایره حق و عقل گام نهاده‌اید. و اما، از آنجا که دفاع از حریم نورانی و ملکوتی آیت‌الله مصباح را مانند همیشه وظیفه خود می‌دانم، این نوشته را در معرض دید دیگران نیز می‌گذارم.

*می‌دانی که تاکنون هیچیک از حملات ناجوانمردانه دشمنان اسلام و انقلاب به ساحت حضرت ایشان را بی‌پاسخ نگذاشته‌ام و تاسف‌آور آنکه این بار کسی به فحاشی علیه آن مرد الهی روی آورده است که هرگز انتظار نمی‌رفت. امید آنکه به خود آیی!

*شما حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی را به‌اندازه من نمی‌شناسی و البته از نوشته‌ات پیداست که متاسفانه از آن عالم پاکباخته و بزرگوار شناخت وارونه‌ای هم داری! وگرنه ‌اندازه نگه می‌داشتی و با بضاعت ‌اندک و نگاه سراسر مخدوش و بی‌پایه و اساس به این عرصه پای نمی‌گذاشتی. ایشان همواره عالمی فداکار، شجاع و انقلابی بوده‌اند. سراسر زندگی حضرتش ایثار و فداکاری بوده است. مرحوم مصباح از فدائیان و نیروهای پا به رکاب امام خمینی رضوان‌الله تعالی‌علیه بودند. ایشان بعد از قیام ۱۵ خرداد و در اوج خفقان رژیم طاغوت، به‌اتفاق آقای ‌هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر نشریه مخفی و انقلابی بعثت را منتشر می‌کردند و پس از آن تقریباً به تنهایی نشریه مخفی انتقام را با سمت و سوی مبارزه با استبداد و استکبار منتشر کردند. سراسر نشریه انتقام روشنگری شجاعانه درباره جنایات رژیم ستمشاهی بود.

*برخلاف آنچه شما ادعا کرده‌اید، حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی در دوران غربت اسلام ناب محمدی‌(ص) و تاخت و تاز دیدگاه انحرافی جدایی دین از سیاست که تشکیل حکومت در زمان غیبت را نفی می‌کردند، به مقابله سخت با این نگاه انحرافی پرداختند و این کلام ناب از ایشان است که خطاب به منحرفان می‌فرمودند اگر معتقدید باید برای تشکیل حکومت تا زمان ظهور حضرت بقیه‌الله ارواحنا له الفداء صبر کرد پس چرا سهم امام علیه‌السلام را دریافت می‌کنید؟!


*شما کلاه خود را قاضی کنید و بفرمائید بر چه اساسی حضرت ایشان را غیرانقلابی می‌دانید؟! و انقلابی بودن از نظر شما چیست؟! آیا تصور می‌کنید بنده و شما که تابستان‌ها در خنکای نسیم کولر و زمستان‌ها در گرمای مطبوع بخاری نشسته و قلم می‌زنیم، انقلابی هستیم و مردان بزرگ و فداکاری چون حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی که بی‌محابا از طعنه بدخواهان و هجوم ناجوانمردانه دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها کمر به دفاع جانانه از اسلام و انقلاب و نظام بسته‌اند، غیر انقلابی‌اند؟!

*جنابعالی با کدام توشه علمی و دانش و مطالعه تاریخی در پی نقد حضرت آیت‌الله مصباح هستید؟! و آیا همین نکته که به‌جای نقد نظرات حضرت آیت‌الله مصباح، زبان و قلم به فحاشی و اهانت علیه ایشان چرخانده‌اید، نشانه خالی بودن چنته جنابعالی از علم و دانش لازم برای نقد نیست؟! شما چگونه به خودتان اجازه می‌دهید اذعان و تاکید صدها عالم دین‌شناس و فرهیخته را که جایگاه برجسته علمی و انقلابی حضرت ایشان را ستوده‌اند، نادیده بگیرید و نظر خودتان را که می‌دانید به لحاظ علمی و اسلام‌شناسی با آنان حتی قابل مقایسه هم نیست از نظر آنها برتر بدانید؟!

*مکتب شهدا و از جمله پدر بزرگوار شما، معیار و ملاک‌های شناخته‌شده‌ای دارد و شما فقط هنگامی می‌توانید و باید به آن عزیز شهید و اینکه فرزند ایشان هستید استناد و افتخار کنید که در راه و مسیر آن عزیز گام بردارید و در غیر این صورت فقط فرزند جسمانی آن شهید بزرگوار هستید و نه فرزند روحانی و ایدئولوژیک ایشان!راه شهیدان برای همگان شناخته‌شده است و به آسانی می‌توان میزان انطباق فلان مسیر را با بینش و منش آن عزیزان به ارزیابی نشسته و درباره آن قضاوت کرد.  خط شهدا را فرزندانشان ترسیم و تبیین نمی‌کنند و حق ندارند شهدا را با راه خود انطباق بدهند بلکه این فرزندان و بقیه ملت هستند که باید مسیر حرکت خود را با مسیری که شهدا رفته‌اند منطبق کنند. آیا غیر از این است؟! چه کسی می‌تواند ادعا کند که شما ملاک پدر شهیدتان هستید؟! و چه کسی می‌تواند در این واقعیت تردید کند که فرزند شهید، هنگامی به عنوان فرزند شهید قابل احترام است که راهی راه پدر شهیدش باشد؟


* شما در اهانت به حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی مرتکب گناه بسیار بزرگی شده‌اید که قلمی کردن چند جمله در پوزش از آن بزرگوار هرگز نمی‌تواند جبران آن گناه بزرگ باشد. حتماً می‌دانید که شرط توبه در آموزه‌های اسلامی و در کلام خدا اولاً؛ بازگشت خالصانه و خاضعانه از آن گناه است و عزم جزم که هرگز به تکرار ننشیند، ثانیاً؛ اصلاح خود و پالایش قلب از آنچه باعث آن گناه شده است و ثالثاً؛ بیان صریح و روشن واقعیت و حقی که انکار کرده‌اند.

*توشه‌ای که در چنته داری را بر باد مده. شاید حسابی دلخور شوی و ابرو به ملامت درهم کشی که این وجیزه را چرا نوشته‌ام؟! ولی مطمئن باش که خیر تو را می‌خواهم و اگرچه گفتنی‌های بسیاری دارم که شنیدنی است ولی شرح آن را به زمان دیگری می‌گذارم و در خاتمه به این نکته بسنده می‌کنم که خود را همان ‌اندازه که هستی ببین (و البته بهتر آن است که خود را هیچ ببینی) و از ‌اندازه تجاوز مکن.