مجید جوانمرد کارگردان و فیلمنامه‌نویس سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: آنچه که من در یک نگاه کلی به تاریخ سینمای ایران به نظرم می‌رسد نگارش فیلمنامه‌هایی که اقتباس از یک داستان یا رمان باشند در سینمای ما بسیار ضعیف و کم‌رمق است و سینماگران ما اقبال چندانی به این مسئله نشان نداده‌اند که شاید دلیل این کمرنگ بودن سینمای اقتباسی به مأخذ ادبی ما برگردد.

جوانمرد خاطرنشان کرد: به نظر من آثار ادبی که برای اقتباس سینمایی مناسب باشد در کشور ما بسیار معدود است و همین اندک آثاری که مناسب هستند نیز معمولاً از آن‌ها اقتباس‌هایی صورت گرفته است که بعضاً فیلم‌های خوب و با کیفیتی شده‌اند.

او افزود: سینمای اروپا و آمریکا را در نظر بگیرید معمولاً اکثر آثاری که تولید می‌شوند اقتباس از یک داستان یا رمان هستند و اقتباس به قدری در این سینما وسیع و غنی است که تعداد فیلم‌های ساخته شده با داستان‌های ارجینال بسیار اندک است. اقتباس‌هایی که سینماگران در کشورهای مختلف انجام می‌دهند تنها مربوط به آثار مهم و بزرگ ادبیات نیست و بعضاً منابع اقتباس داستان‌های ساده و نه چندان معروف هستند اما در کشور ما به دلیل شرایطی که حاکم است و محدودیت‌های بسیار برای نویسندگان فضای چندانی برای اقتباس مهیا نیست چرا که نویسنده‌های ما معمولاً با موانع بسیاری از جمله سانسور و ممیزی مواجه شده‌اند. به همین دلیل فیلمنامه فیلم‌های ما معمولاً آثاری ارجینال هستند که بر اساس هیچ اثر ادبی ساخته نشده‌اند.

کارگردان فیلم سینمایی «عروسی خون» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: یکی دیگر از مشکلات اصلی ما در عرصه اقتباس به بودجه اندک و مشکلات اقتصادی مربوط می‌شود. معمولاً نویسنده در نگارش داستانش محدودیتی برایش وجود ندارد و در ساخت شرایطی در مقابل فیلمساز قرار می‌گیرد که ساخت اثر با هزینه بالایی همراه است و به همین دلیل تهیه‌کننده‌ها علاقه‌ای به اقتباس نشان نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند به سراغ قصه‌هایی بروند که محدودیت‌های تولید را در نظر گرفته و معمولاً آثاری آپارتمانی و خیابانی هستند که در همین زمان حال روایت می‌شوند؛ به طوری که اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که بالای 98 درصد آثار سینمای ما به همین شکل هستند. بودجه اندک تولید و وضعیت اقتصادی سینما باعث شده تا تهیه‌کننده‌ها بیش از هر چیز به این نکته توجه کنند که اثرشان بیش از هر چیز کم‌خرج باشد و به همین دلیل به قصه‌های روز تن می‌دهند.

او افزود: البته قصه‌های بسیاری در ادبیات ما وجود دارد که همچنان می‌توانند برای اقتباس مناسب باشند و شکل روایی‌شان به سبک و سیاق روایت سینمایی نزدیک است. نوشته‌های احمد محمود از این دست آثار هستند که متأسفانه تا امروز کسی به سراغ آن نرفته است. فیلم‌های اقتباسی بسیاری پیش از انقلاب ساخته شدند که برخی از آن‌ها الهام گرفته از قصه‌های کهن باستانی ما بودند. در سینمای موج نو مثال‌های زیادی وجود دارد که «شازده احتجاب» یا «داش آکل»، «خاک»، «گاو» و «دایره مینا» از جمله آن‌ها هستند و نکته جالب توجه این است که اکثر این آثار از فیلم‌های بسیار مهم تاریخ سینمای ما هستند و تماشاگران سینما هم از آن‌ها استقبال کرده‌اند.

جوانمرد در پایان تأکید کرد: با وجود اینکه تأکید کردم که ادبیات ما چندان پتانسیل اقتباس سینمایی ندارد اما همچنان همین امروز هم نویسنده‌های بسیاری هستند که کتاب‌های بسیاری نوشته‌اند و اجازه نشر ندارند و ما یک پتانسیل مخفی بزرگی داریم که متأسفانه نمی‌توانیم از آن‌‌ استفاده کنیم. از طرفی برخی آثار ادبی ما به دلیل اختلافی که بین نویسنده‌ها و تهیه‌کننده‌ها بر سر مسائل اقتصادی برای خرید حق تألیف وجود دارد به فیلمنامه تبدیل نشده‌اند. اگر سدهای موجود از بین بروند قطعاً پتانسیل بالایی در ادبیات ما می‌تواند وجود داشته باشد که فیلم‌هایی با اقتباس از آثار ادبی ساخته شود.