شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#راهیان نور
هوری| ۲۵

نخواستم علی بیش از این حرفی درباره هور بزند؛ بحث را عوض کردم

هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

خبرگزاری میزان - شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگی‌نامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی می‌پردازد. خبرگزاری میزان در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

تبدیل لشکرها به سپاه بعد از عدم‌الفتح در عملیات رمضان

عدم‌الفتح

سردار محسن رضایی
عملیات رمضان آنطور که می‌خواستیم موفق نبود. اما به ما نشان داد که بدون گرفتن جناح از دشمن نمی‌توانیم به خط دشمن نفوذ کنیم. در حقیقت بعد از عملیات رمضان همه محور‌های شلمچه تا طلائیه قفل شد! مجبور شدیم از دل رمل‌ها به خط دشمن بزنیم.

پس از مدتی والفجر مقدماتی آغاز شد. ولی آتش سنگین عراقی‌ها سبب شد به عقب برگردیم. در مقدماتی، نبرد گردان‌های پیاده، پس از جنگ با رمل‌ها.
 
موانع زیادی مانند میادین مین و ... بود. پس از این عملیات، در قرارگاه همه فرماندهان از جمله علی را دعوت کردم و خواستم علت عدم‌الفتح را بگویند.

هر کس حرفی زد. در این جلسه علی توانسته بود توجه فرماندهان را با صحبت‌هایش درباره هور به خودش جلب کند. می‌گفت: «هنوز دیر نشده. دشمن روی هور حسابی باز نکرده. هور تنها جناحی است که ما را به پشت سپاه سوم و حتی چهارم عراق می‌رساند. اگرچه منطقه عجیب و غریبی است. این مسئله خودش می‌تواند یک امتیاز باشد. در هور نیروی انسانی حرف اول را می‌زند، نه یگان‌های زرهی و تجهیزات پیچیده جنگی.»
 
نخواستم که علی بیش از این حرفی درباره هور بزند! برای همین بحث را عوض کردم و برای آنکه بحث هور را جمع کنم گفتم: حالا باید برای ادامه حرکت تیپ‌هایی که در خط می‌جنگند، تصمیم‌گیری شود نه هور. به نظر می‌رسد که این عملیات مرحله دوم نداشته باشد. در این صورت خودتانِ را برای پدافند آماده کنید.»
 
روحانی میانسالی که در جلسه بود گفت: نباید عملیات متوقف شود. مردم چهارمین سال انقلاب را جشن گرفته‌اند. کنفرانس غیر متعهد‌ها چشم به این جنگ دوخته تا موضع خود را اعلام کند.
 
من مخالفت کردم و گفتم: موقعیت نظامی عملیات حرف دیگری می‌زند. در این میان یکی از فرماندهان دستش را بلند کرد و گفت: ما می‌توانیم مرحله دوم را شروع کنیم. اما مرحله دوم عملیات صرفا به منظور انهدام نیرو و تجهیزات دشمن انجام شود تا جو تبلیغاتی را به نفع ما تمام کند.

در تأیید حرفش گفتم: مشکل ما عدم تدارکات به موقع و نداشتن عقب‌های نزدیک به خط است. بین تپه‌های پشت جبهه و خط اول فاصل‌های زیاد است؛ اما اگر بخواهیم به دشمن ضربه بزنیم و برگردیم، این مشکلات مانع کار ما خواهد شد. بعد دوباره نقشه را باز کردیم و هدف را گرفتن تلفات از دشمن قرار دادیم.
 
با همه این‌ها هنوز در فکر صحبت‌های علی بودم. از حرف‌های علی مطمئن شدم با عراق نمی‌شود در زمین درگیر شد. عراق زمین و محور‌های آن را پر کرده بود از مین، سیم خاردار، کمین، کانال، بشکه‌های فوگاز و... مسلماً نمی‌شد به راحتی از این همه موانع عبور کرد و به خط اول عراقی‌ها رسید.

آن روز‌ها قطعی شده بود که عراق می‌داند به چه روشی به او حمله می‌کنیم! جاسوس‌های عراقی تاکتیک‌های عملیاتی ایران را شناسایی کردند. همین باعث شد تا در عملیات والفجر مقدماتی به نتیجه نرسیم؛ بنابراین اولین اقدام را تغییر در اوضاع سازمانی سپاه دیدم. لشکر‌ها را منحل و آن‌ها را تبدیل به سپاه کردیم.
 
 
انتهای پیام/