شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#فوتبالیست#کتاب#افغانستان#فرانسه

انتشار کتاب زندگینامه نادیا ندیم/ پناهنده افغانستانی که فوتبالیست و پزشک شد

نادیا ندیم، که زندگی جالب از افغانستان تا دانمارک و فرانسه داشته، کتاب زندگینامه خودش را منتشر کرد.

انتشار کتاب زندگینامه نادیا ندیم/ پناهنده افغانستانی که فوتبالیست و پزشک شد

خبرورزشی - محمد احمدی؛ نادیا ندیم به همراه مادر و خواهرانش از جنگ افغانستان فرار کرد تا در سن ۱۲ سالگی زندگی جدیدی را در دانمارک آغاز کند. در کتاب «داستان من»، که چهارشنبه ۱۲ خرداد منتشر شد، این دانشجوی پزشکی روایتی از جنگ، تبعید، عزیمت خود به دانمارک و شور خود به فوتبال را بیان می‌کند.

دختربچه کابلی پنهان شده در زیر زمین خانه هنگام بمباران شهر، چه سرنوشتی را می‌تواند تصور کند؟ سفر پنهانی در جاده‌های تبعید، مخفی در کامیون بدون صحبت کردن با کسی و غذا خوردن آیا قدرت و امیدی از او باقی می‌گذارد تا بتواند به زندگی جدید و بهتر فکر کند؟

این سؤال‌ها در جملات کتاب نادیا ندیم فراوان است. حال آنکه او اکنون یک فوتبالیست حرفه‌ای شده است، در لیگ قهرمانان بازی می‌کند و به تحصل در رشته پزشکی ادامه می‌دهد.

«اگر به مردم فرصت دوباره بدهیم، بسیاری از چیزهای شگفت‌انگیز ممکن می‌شود.» این بازیکن ۳۳ ساله، در یک اتاق کوچک در ورزشگاه پارک‌دوپرنس، نگرش خود را به زبان فرانسوی سلیس بازگو می‌کند.

«من این کتاب را به دو دلیل نوشتم: اول این که می‌خواستم نشان دهم که با وجود دشواری‌ها در زندگی، نباید امید خود را از دست بدهید و دوم این که برای نشان دادن اینکه اگر به انسان‌ها فرصت دوباره بدهید، بسیاری از چیزهای شگفت‌انگیز امکان پذیر است.»

زندگی نادیا بهترین نمونه این موضوع است. نادیا ندیم، دختر یک ژنرال خودکامه افغان، ۴ خواهر دارد و در کشوری که درگیر جنگ است، چندان چشم‌اندازی به زندگی ندارد. مادرش می‌خواهد برود، اما پدرش نمی‌خواهد وطن خود را ترک کند. پدرش ناپدید می‌شود و در جایی در کویر بر اثر اصابت گلوله به سرش، جان می‌دهد.

مادر نادیا، زنی باورنکردنی برای فرار از رژیم طالبان و برای داشتن آینده بهتر برای دخترانش، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد. او به دخترانش در یک ون که آنها را به کراچی می‌برد گفت :«ما به جایی می‌رویم که هیچ جنگی در آن وجود ندارد.» آنها از پاکستان، با کمک قاچاقچی به ایتالیا می‌روند و قبل از اینکه با کامیون رهسپار انگلیس شوند، در دستشویی‌های فرودگاه میلان پاسپورت خود را پاره می‌کنند. ولی راننده آنها را در جایی در رندرز دانمارک رها می‌کند و آنها در سال ۲۰۰۰ در این کشور درخواست پناهندگی سیاسی می‌کنند.

نادیا ندیم امروز می‌گوید من از دانمارک بسیار سپاسگزارم که به من فرصتی دیگر داد. او در آنجا بود که برای اولین بار در 12 سالگی مدرسه را کشف کرد. همچنین فوتبال و تماشای بازی نوجوانان به همراه خانواده.

نادیا ندیم

من هنوز خیلی رؤیا در سر می‌پرورانم

«همانا آموزش و توپ به سلاحی تبدیل می‌شود که آن آزادی است.» مهاجم پاری‌سن‌ژرمن می‌گوید فوتبال در لحظات سخت به او خیلی کمک کرده است. «فوتبال چیزهای زیادی درباره فرهنگ، جامعه دانمارک، اعتماد به نفس و همچنین نظم و انضباط به من آموخت.» استعداد او به سرعت فراتر از مرزهای شهر خود رفت و چند سال بعد به تیم ملی فوتبال زنان دانمارک پیوست.

نادیا ندیم در کتاب خود «داستان من» از سختی‌هایش می‌نویسد: فقر، اظهارات نژادپرستانه، دین و موانعی که با آن روبه‌رو شده است. «همیشه افرادی پیدا می‌شوند که سعی می‌کنند شما را دلسرد کنند. اما من عزم راسخ داشتم و هرگز هدفم را فراموش نکردم. کمی شهامت و مقاومت ذهنی لازم است، زیرا همیشه آسان نیست.»

علیرغم همه‌چیز، او با تلاش زیاد در تمام کارهای خود موفق شد: تحصیل، یادگیری بسیاری از زبان‌ها و فوتبال در بهترین باشگاه‌های آمریکا و فرانسه. و همواره هدف او کمک به خانواده و نزدیکانش بود.

هر روز که بیدار می‌شوم سپاسگزارم

مهاجم پاری‌سن‌ژرمن اکنون در سراسر جهان برای سوابق ورزشی و داستان زندگیش شناخته شده است و از این موضوع خرسند است زیرا برخلاف بسیاری از زنان جوان باور ندارد که زندگی بسیار کوتاه است.

«راستش هر روز که بیدار می‌شوم خدا را شکر می‌کنم. من سعی می‌کنم پبشرفت کنم، چیزهای جدیدی یاد بگیرم، شاد باشم و در محاصره افراد مثبت قرار بگیرم. ما نمی‌دانیم فردا چه چیزی به همراه خواهد آورد.»

او ممکن است روزی برای کمک به افرادی که به آن نیاز دارند به افغانستان برگردد ولی متأسفانه در حال حاضر این تصمیم بسیار خطرناک است. در این میان، او ثابت‌کننده چیزی است که حتی در کودکیش در کابل نمی‌توانست تصور کند: او زنی است که با فوتبال بازی کردن امرار معاش می‌کند. نادیا دوست دارد که داستانش ماندگار شود: «هیچ‌چیز غیر ممکن نیست، اگر آن را بخواهید و اگر به آن اعتقاد داشته باشید همه‌چیز امکان‌پذیر است.»
 

* با اقتباس از کتاب «داستان من، نادیا ندیم» – انتشارت مارابو، پاریس

بیشتر بخوانید: