به‌گزارش رکنا، تیرماه دو سال قبل نگهبان یک ساختمان در خیابان یوسف آباد در تماس با پلیس از یک اسیدپاشی خبر داد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و مرد جوانی را دیدند که از ناحیه شکم بشدت سوخته بود وقتی او را به بیمارستان منتقل کردند نگهبان ساختمان در توضیح ماجرا گفت: نیم‌ساعت پیش ۴ مرد و یک زن وارد ساختمان شدند و پس از ورود به دفتر سهراب که وکیل دادگستری است با او درگیر شدند و پس از اسیدپاشی، متواری شدند.

در ادامه مأموران به سراغ بررسی فیلم ضبط شده دوربین مداربسته ساختمان رفتند و مشخص شد چهار مرد و یک زن با دو خودرو از محل گریخته‌اند که با به دست آمدن شماره پلاک خودرو متهمان تحقیقات برای دستگیری ادامه یافت.

چند روز بعد وکیل جوان پس از به هوش آمدن و بهبود نسبی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مدتی قبل خانم دکتری که موکل من بود، به سراغم آمد و از من خواست تا وکالت خواهرش نسترن را قبول کنم.

وی گفت زنی رمال از نسترن ۱۲۰ میلیون تومان به بهانه کارگشایی کلاهبرداری کرده بود. نسترن در دادسرای ناحیه ۴ از زن رمال شکایت کرده بود و قرار شد من وکیلش شوم.

بعد از شنیدن حرف‌های خانم دکتر من قبول کردم و توانستم دستور جلب زن رمال را بگیرم اما همین موضوع باعث دردسرم شد، چرا که روز حادثه در دفترم بودم که زن جوانی همراه یک مرد به بهانه مشاوره وارد شدند و بعد از آن سه مرد دیگر هم به دفترم آمدند.

ما مشغول صحبت بودیم که یکی از آنها به من حمله کرد و مجسمه‌ای را به سرم کوبید بعد یکی از آنها گلویم را گرفت و می‌خواست خفه‌ام کند که بیهوش شدم اما وقتی به هوش آمدم سوزش شدیدی روی بدنم احساس کردم و فهمیدم آنها روی من اسید پاشیده‌اند. حالا بعد از چند روز متوجه شده‌ام پرونده خواهر خانم دکتر را نیز با خود سرقت کرده‌اند.

با اطلاعاتی که وکیل دادگستری به مأموران پلیس داد، ۴ مرد و یک زن شناسایی و بازداشت شدند و در همان مراحل اولیه بازجویی اعتراف کردند که از سوی زن رمال به‌نام مرضیه برای اسیدپاشی و سرقت پرونده نسترن اجیر شده بودند.

به این ترتیب مرضیه بازداشت شد و گفت: وقتی فهمیدم نسترن از من شکایت کرده و وکالتش را به یک وکیل سپرده ترسیدم و به این فکر افتادم تا با سرقت پرونده، وکیل را از پیگیری آن منصرف کنم.

با افشای ماجرا برای ۴ مرد و یک زن اجیر شده به اتهام اسیدپاشی و برای مرضیه به اتهام معاونت در اسیدپاشی کیفرخواست صادر و پرونده آنها برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه شاکی برای همه متهمان درخواست اشد مجازات کرد.

سپس متهم ردیف اول به‌نام قاسم ۵۴ ساله به جایگاه رفت و گفت: من پیک موتوری بودم و چهار سال قبل از طریق خواهرم با مرضیه آشنا شدم. می‌دانستم او رمال است من نسخه‌های سحرآمیزش را با موتور به مشتریان می‌رساندم.

آخرین بار از من خواست تا به سراغ وکیل دادگستری بروم و از او انتقام بگیرم. مرضیه می‌گفت سر مسائل ناموسی باید او را تنبیه کنم. او از من خواست تا برای اجرای نقشه از چند مرد و یک زن دیگر نیز کمک بگیرم.

به همین خاطر موضوع را با اکبر، جواد و سیامک که در آژانس کار می‌کردند در میان گذاشتم. طبق نقشه سیامک به همراه دختر جوانی به‌نام سحر که از قبل دفتر وکیل را بررسی کرده بود به آنجا رفتند و سپس من به همراه اکبر و جواد وارد شدیم و به سهراب حمله کردیم. مرضیه از من خواسته بود تا اسید را روی صورت آقای وکیل بپاشم اما دلم برایش سوخت و اسید را روی شکمش ریختم. البته بعد از کارمان هم ۲۰ میلیون تومان به من داد تا آن را بین خودمان تقسیم کنیم.

۲ مرد و زن جوان نیز به دفاع پرداختند و گفتند از ماجرای پرونده زن رمال اطلاعی نداشته‌اند و فریب خورده‌اند.

سپس مرضیه که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و ادعای جدید را مطرح کرد و گفت: من از سوی رمالی که از بچگی پیش او تعلیم دیده بودم اجیر شدم تا از نسترن ۷۰۰ میلیون تومان اخاذی کنم. اما او به طرز مرموزی کشته شد. با این ادعا قضات دادگاه ضمن اینکه قرار زن رمال را تشدید و وی را بازداشت کردند پرونده را نیز برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندند.