«حسین نقاشی»، عضو حزب اتحاد ملت، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا با اشاره به وضعیت پیش روی اصلاح طلبان اظهار کرد: وضعیت برای اصلاح طلبان در انتخابات‌های مختلف معمولا به یک مولفه خارج از اراده آنها برمی گردد و آن هم بحث نظارت استصوابی شورای نگهبان است. برخلاف جریان اصولگرا که اساسا با این مسئله یا برخورد ندارد یا اینکه اصطکاک آنها کمترین میزان ممکن بوده و عمده برخوردها که با نیروی اصلاح طلب چه انتخابات ریاست جمهوری چه انتخابات مجلس و در مواردی همین انتخابات خبرگان رهبری صورت می گیرد خیلی حساب و کتاب روشنی هم ندارد.

او افزود: یک فردی یک بار در یک دوره انتخابات تایید صلاحیت می شود و در دوره دیگر انتخابات می بینید که 4 سال بعد رد صلاحیت می شود و به نوعی خیلی ضابطه روشن قانونی را نمی شود برای آن در نظر گرفت و به رسمیت شناخت. بحث تعیین صلاحیت ها بیش از آنکه مبنای قانونی و روشن داشته باشد و با همه جریان های سیاسی در کشور از یک موضع قانونی برخورد شود، وجود ندارد و عملا اصلاح طلبان با این اراده بیرونی مواجه هستند. 

 نقاشی ادامه داد: این اتفاق در انتخاب های مختلف اتفاق افتاده، اگر هم بخواهیم یک موارد روشنی را ذکر کنیم همین عبارت «کاندیدای نیابتی یا کاندیدای اجاره ای» که گفته می شود دقیقا مسئله اصلی اصلاح طلبان است که هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم حتی در انتخابات مجلس با آن مواجه هستند و این اصطلاح اساسا نشانه ای از نوع رویکرد شورای نگهبان و نظارت استصوابی است که عموما در اغلب قریب به اتفاق مواقع گریبانگیر اصلاح طلبان می شود.

این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: این یکی از مهمترین مسائلی است که اصلاح طلبان با آن مواجه هستند و باید توجه داده شود. این رویکرد شورا نگهبان از لحاظ حقوقی هم مغایر اصل حاکمیت قانون است. قانون یک ترمی است در جامعه که همه شهروندان در مقابل آن برابر هستند و باید منصفانه و عادلانه برای همه شهروندان و احزاب و جریان های سیاسی لحاظ شود ولی این اراده مافوقی که وجود دارد و تحت عنوان نظارت استصوابی اعمال می شود، عموما یک جریان سیاسی را محروم می کند از این که کاندیداهای اصیل خود را به جامعه معرفی کند و قاعدتا وقتی که از کاندیدای اصیل خود محروم می شود، برنامه های اصلی خود را هم نمی تواند در کشور اجرا کند.

او افزود: در این انتخابات هم ما همین موضوع را داریم. یکی از بزرگترین مشکلات و موانع اصلاح طلبان در این انتخابات همین ماجراست. این دوره بحث انتخابات شورای شهر هم هست و تا به اکنون همان رویکرد نظارت استصوابی گونه از سوی هیات های نظارت که در انتخابات شوراها، نظارت با مجلس است در برابر نیروهای اصلاح طلب اتفاق افتاده و عملا عرصه انتخابات شوراها تا امروز یک عرصه یک طرفه و بدون رقابت های جدی سیاسی به دلیل رد صلاحیت های گسترده پیش رفته است.

نقاشی در خصوص خروج سیدحسن خمینی از عرصه انتخابات اظهار کرد: من معتقدم که اگر ما سه سطح سیاست ورزی انتخاباتی را در نظر بگیریم، سطح اول آن بخش از فعالان سیاسی بوده که بخش سیاست گذاری انتخابات را انجام می دهند که همین احزاب و سازمان های سیاسی و شخصیت های تاثیرگذار در هر یک از جریان ها هستند و سطح دوم فعالان ستادهای انتخاباتی و همین کسانی که در شبکه های اجتماعی فعال بوده و معمولا موتور محرک بدنه اجتماعی رای دهنده هر یک از  جریان های سیاسی هستند.

او افزود: سطح سوم هم پایگاه رای هر یک از جریان های سیاسی در کشور است و اگر بخواهیم راجع به آن صحبت کنیم زمانی که طرح نام سید حسن خمینی اتفاق افتاد به نظرم یک دوگانه ای متصور شد که وی می تواند کاندیدایی در مقابل سید ابراهیم رئیسی باشد. من اگر بخواهم این دو نفر را مقایسه کنم باید اینگونه عرض کنم که به احتمال بسیار زیاد بسیاری از اعضای جبهه اصلاح طلبان ایران با رای بالایی در سطح یک یعنی در سطح سیاست گذاران انتخابات که در حال حاضر جبهه اصلاح طلبان ایران نماد آن هست روی سید حسن خمینی اشتراک نظر به وجود می آمد و با یک رای بسیار بالا، کاندیدا اصلاح طلبان می شد.

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: در سطح دوم یعنی بحث فعالان ستادی و شبکه های اجتماعی، بخاطر اینکه ما در این دوره انتخابات با فراگیری شبکه های اجتماعی و تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی مواجه هستیم و در این دوره به علت بحث کرونایی بودن شرایط انتخابات طبیعتا شبکه های اجتماعی تاثیرگذارتر هم شدند. بنابراین در این سطح که معمولا بخش جوانتر جریان اصلاحات را شامل می شود یک نقد و نظرهایی در مورد کاندیداتوری وی وجود داشته مثل بحث عدم سابقه اجرایی برای بحث انتخابات ریاست جمهوری و اینکه وی فعالیت سیاسی در قالب سازمان ها و احزاب سیاسی را تاکنون نداشتند.

او متذکر شد: این دو نکته شاید مهمترین موضوع در بحث نقد و نظرها در انتخابات ریاست جمهوری سید حسن خمینی در لایه دوم بوده البته موافقانی هم در این لایه داشته و من می توانم بگویم که شاید به قاطعیت آن سطح اول امکان اجماع در میان فعالین ستادی و شبکه های اجتماعی در مورد سید حسن خمینی وجود نداشته و در سطح پایگاه رای اصلاح طلبان یعنی آن قسمت از جامعه که به صورت کلاسیک در طول دو دهه گذشته به اصلاح طلبان یا لیستی که آنها ارائه کرده‌اند رای دادند، اما و اگرها و پرسش های بزرگتری هم وجود داشته باشد.

نقاشی ادامه داد: با توجه به بحران دستاورد که ما در زمینه انتخابات مجلس دهم و هم بحث ریاست جمهوری آقای روحانی داشتیم، تصور جامعه این است که  آن میزان در مباحث حوزه معیشتی و اقتصادی و چه حوزه مسائل مربوط به سیاسی فرهنگی و اجتماعی آن دستاوردهای لازم را  به دست نیاوردند که اینجا موضوع ویژه تر می شود. در مورد آقای خمینی و در این سطح با مشکل جدی تری مواجه می شدند به هرحال پذیرش و مقبولیت اینکه بخواهند با کاندیدای اصلاح طلبان پا به عرصه بگذارند من گمانم این است که در این سطح نسبت به دو سطح قبلی یعنی در سطح سیاست گذاران انتخاباتی و در سطح فعالان ستادی و شبکه های اجتماعی این سطح پایگاه رای احتمالا آنطور که باید و شاید پاسخ مثبت به کاندیداتوری او نمی دادند.

نقاشی تصریح کرد: در مقابل گمانم این است که همین توضیحات در مورد آقای رئیسی قابل ارزیابی است و او در هر سه سطح با اجماع کامل مواجه و روبرو می شوند. پیگیری و طرح نام سید حسن خمینی در سطح یک اصلاح طلبان یعنی سیاست گذاران انتخاباتی اصلاح طلب با این رویکرد بوده که حضور آقای رئیسی را در انتخابات جدی می دیدند و باید شخصی در مقابل او مطرح می شد که مولفه های روشنی را برخوردار باشد و بتواند از لحاظ گفتمانی در مقابل او بایستد و هم اینکه یادآور این باشد که بخش های قابل ملاحظه ای از آرمان های انقلاب اسلامی دچار دگرگونی شده و دستاوردها آنگونه که باید می بوده، نیست. تصور این بوده که وی می تواند نماینده ای برای بازگشت به گفتمان نوفل لوشاتو و آن وعده های داده شده در آستانه پیروزی انقلاب باشد.

او در خصوص فعالیت احزاب و طیف های سیاسی در فصل انتخابات عنوان کرد: این موضوع پیش از آنکه یک عارضه ناشی از عملکرد احزاب باشد برمی گردد به یک نکته مهمتری و آن این که ساختار نظام انتخاباتی در کشور ما حزبی نیست. اگر ساختار نظام انتخاباتی در کشور ما حزبی بود مثل بسیاری از کشورهای دیگر  یعنی با یک درصد بسیار بالایی کرسی های نمایندگی مجلس و رئیس جمهوری و نهادهای انتخاباتی مشابه آن را نمایندگان احزاب پر می کردند با این مشکلات روبرو نبودیم. متاسفانه نظام انتخاباتی ما حزبی نیست و به نوعی احزاب در ساختار نظام انتخاباتی به رسمیت شناخته نشدند.

نقاشی تصریح کرد: درست است که وجود احزاب سیاسی به رسمیت شناخته شده و نهادهای متولی دادن مجوز، وظیفه نظارت بر عملکرد آنها را دارند ولی در نظام انتخاباتی ما هنوز حضور احزاب رسمیت و جانمایی درستی نشده اند و این خود باعث همین آسیب و آفتی می شود که شما در سوال طرح کردید.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص مناسب بودن گزینه های مطرح برای ریاست جمهوری اظهار کرد: تنها گزینه ای که هر سطح جریان اصولگرا را می تواند با هم همراه کند و به اجماع برساند چه در سطح سیاست گذاران انتخاباتی و چه در سطح فعالان ستادی و شبکه های اجتماعی و چه در پایگاه رای فقط رئیسی است و من فرد دیگری را نمی شناسم که از این اقتدار بین آنها برخوردار باشد. اگر هر شخص دیگری غیر از رئیسی کاندیدا در بین اصولگرایان شود دیگران را نمی تواند تحت تاثیر قرار بدهد و به دور خود جمع کند و بین آنها یک آشفتگی و تعدد کاندیدایی را به وجود می آورد. نه آقای قالیباف چنین توانی را دارد چون مخالفان جدی در طیف جبهه پایداری و جریان های رادیکالتر اصولگرایان دارد و نه آقای محسن رضایی که، فرد مقبولی نیست و نه آقای ضرغامی که او هم که جریانات رادیکال تر اصولگرایی  مثل جبهه پایداری به او اقبال دارند ولی در میان اصولگرایان سنتی تر آنچنان اقبالی ندارد بنابراین عدم حضور آقای رئیسی موجب پراکندگی جبهه اصولگرایان و تکثر در میان کاندیداهای آنان خواهد شد.۷