شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#جدید#پدیده

گفت وگو با پدیده موسیقی عصر جدید | راک می‌خواندم، اتفاقی محلی خواندم

سری دوم برنامه تلویزیونی «عصر جدید» در کنار معرفی جوان‌های مستعد و خلاق در حوزه‌های مختلف، یک «پدیده» هم داشت؛ پدیده‌ای که هم خودش را به موفقیت رساند و با بیش از 5میلیون رأی مردمی به‌عنوان دومی رسید و هم راه جدیدی در موسیقی کشورمان باز کرد.

عرفان عصر جدید

همشهری- پرنیان سلطانی: صحبت از «عرفان طهماسبی» است؛ خواننده بختیاری اهل خوزستان که هم ترانه‌سراست و هم آهنگساز کارهایش و به‌زودی قطعا بیشتر از او در دنیای موسیقی خواهیم شنید. در روزهایی که این پدیده 23ساله در حال تدارک آلبومش است، سراغی از او گرفتیم تا برایمان از خودش، راهی که شروع کرده، موسیقی جنوب و تجربه حضور در «عصر جدید» بگوید.

معمولا همه افرادی که در عرصه موسیقی فعالیت دارند، از کودکی تلاش‌هایی در این حوزه داشته‌اند. من هم از کودکی هم شعر می‌گفتم، هم می‌خواندم. کتاب شعر بچگی‌هایم را هنوز دارم، ویدئوهایی هم هست که در سن 7سالگی حتی یک جایی گفته‌ام من برای مردم می‌خوانم! این آرزوی من از کودکی بوده، اما به‌طور جدی از 16، 15سالگی در این مسیر قرار گرفتم. به تئاتر رفتم و کارم را با شاهنامه‌خوانی شروع کردم.

نه می‌توانم بگویم آموزشی نداشتم، نه می‌توانم بگویم داشتم. واقعیت این است که خیلی کم، در جلساتی بسیار کوتاه، در حد یکی‌دو جلسه با استادانی کار کرده‌ام، آن هم فقط در حدی که سؤالاتم را بپرسم. اما اینکه آکادمیک کار کرده باشم یا هنرجوی کسی باشم، نه. بیشتر سعی کرده‌ام از طریق شبکه‌های مجازی و رسانه‌های مختلف اطلاعاتم را به‌دست بیاورم.

رشته‌ام فنی است؛ کارشناسی ابزار دقیق می‌خوانم. دلیلش هم این است که ما در خوزستان حتی یک هنرستان موسیقی هم نداریم. با اینکه از کودکی به‌شدت به موسیقی علاقه‌مند بودم، اما چون می‌دانستم رشته موسیقی در خوزستان وجود ندارد، به هنرستان رفتم که دست‌کم در اسمش واژه هنر به‌کار رفته است! رفتم هنرستان و برق ثبت‌نام کردم. واقعا ما در بحث امکانات تحصیلی و آکادمیک موسیقی در خوزستان بسیار فقیر هستیم. درحالی‌که اگر یک هنرستان موسیقی داشته باشیم، استادانی برای تدریس می‌آیند و ناخواسته آگاهی آکادمیک موسیقایی‌مان بالاتر می‌رود. ضمن اینکه تحت‌تأثیر این آموزش‌ها، استادانی در این حوزه رشد خواهند کرد که قطعا باعث پیشرفت هر چه بیشتر موسیقی کشورمان خواهد شد.

عصر جدید از خیلی جهات به من کمک کرد. اما جالب‌ترینش این بود که سبک کارم را به کلی تغییر داد. من اصلا آهنگساز راک بودم. حتی یک آلبوم کامل آماده با 8قطعه دارم که ملودی فارسی دارد و کاملا راک است! اما در عصر جدید به‌صورت اتفاقی یکی از آهنگ‌های مورد علاقه‌ام را که کمی لهجه شیرازی داشت انتخاب کردم که خیلی مورد ‌استقبال قرارگرفت. برای مرحله دوم آهنگ دیگری انتخاب کردم که کاملا فولک (موسیقی بومی یا محلی) بود. از آنجا که این آهنگ در لهجه و نوع موسیقی غلظت بسیاری داشت، مردم نتوانستند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. به همین دلیل نشستم و بررسی کردم که چرا آهنگ اول با استقبال روبه‌رو شد و کار دوم آنچنان به دل مردم ننشست. درواقع این سبکی که امروز من را با آن می‌شناسند، سبکی است که با توجه به برنامه عصر جدید مهندسی شده است! من دیدم در سبک‌های دیگر، طعم‌های بسیار قوی‌ای داریم و اگر می‌خواهم حرفی برای گفتن داشته باشم، باید یک راه برای خودم بسازم. همین شد که قدم در این راه گذاشتم و نتیجه این کار ملودی‌های فولکی شد که طعمی از گویش‌هایش شیرازی، جنوبی، بختیاری، لری و... دارند.

راستش این کار یک مقدار خطرناک است و مخاطب را گم می‌کند. مخاطبی که من امروز دارم، مخاطب علاقه‌مند به فولک است. حتی علاقه‌مند به پاپ هم نیست. واقعا نمی‌توان او را به راک برد. عزیزانی هستند که در این حوزه کار می‌کنند، افتخار داده و برخی از این ملودی‌ها را دوست داشته و خواسته‌اند. من هم فقط به‌دنبال این هستم که افرادی این کارها را بخوانند که قشنگ اجرا کنند. اصلا در این‌باره دید مادی یا معنوی ندارم که مثلا بخواهم صاحب اثر باشم. فقط دوست دارم این کارها خوانده شوند که به امید خدا قرار است این اتفاق بیفتد.

فکر می‌کنم باید برایش یک اسم ساخت. اما هم‌اکنون می‌توان آن را در یک جمله توضیح داد؛ موسیقی پاپ با نگرش یا نگاهی به فولک.

    حالا که خودت به این مسیر آمده‌ای، به‌نظرت پرداختن به موسیقی فولکلور چقدر دارای اهمیت است و تا چه اندازه جای کار دارد؟
جدا از اینکه موسیقی‌های محلی نه‌تنها یک فرم ملودی، بلکه ادبیات و فرهنگ ما هستند و باید به آنها پرداخته شود، این نوع موسیقی سازبندی‌های مختلفی دارد که تنوع را به موسیقی‌مان تزریق خواهد کرد. امروز موسیقی‌هایی که ما می‌شنویم بر پایه سازهایی بنا شده که از 50، 40سال پیش تا امروز مورداستفاده قرار می‌گیرند. هرازگاهی هم سراغ سازهای متفاوت کشورهای دیگر می‌رویم، اما خیلی زود آنها را کنار می‌گذاریم؛ چون اساسا ریشه در وجود و فرهنگ ما ندارند. اما وقتی به موسیقی فولک ایرانی پرداخته شود، آن‌وقت سازهای محلی یکی‌یکی جای خودشان را در ریتم موسیقی‌مان پیدا می‌کنند. من سعی کردم این کار را در 2کار آخرم برای عصر جدید یعنی «ماه‌ مو» و «تردید» انجام بدهم و از «نی‌انبان» و «سرنا» استفاده کردم که اتفاقا همین بخش‌ها به یکی از محبوب‌ترین تکه‌های کارهایم تبدیل شد. من این کار را در موسیقی‌ای که بیشتر می‌شناسم، موسیقی جنوب، لر، بختیاری و... استفاده کرده‌ام. حالا شما ببینید ما بین قشقایی‌ها، آذری‌ها، کردها و دیگر قومیت‌ها چه موسیقی‌ها و چه سازهایی داریم که می‌توانند طعم‌های جدیدی به موسیقی پاپ‌مان اضافه کنند.

یادم هست وقتی برای مرحله اول عصر جدید پذیرفته شدیم، یک مصاحبه‌ای با ما کردند و گفتند برای چه آمده‌ای؟ به‌دنبال جایزه هستی؟ می‌خواهی معروف شوی؟ یا هدف دیگری داری؟ من گفتم آمده‌ام تا تنظیم‌کننده‌های بزرگ ملودی‌های من را بشنوند. البته آن زمان منظورم ملودی‌های راکم بود! جالب اینکه بعد از پخش اجراهایم، تقریبا تمام افرادی که دوست داشتم کارهایم را ببینند و مدنظرم بودند، به سراغم آمدند و این بسیار فوق‌العاده بود. ضمن اینکه همانطور که گفتم این برنامه راه موسیقایی‌ام را هم تغییر داد. من در عصر جدید 4کار اجرا کردم که اولی «گلم گلم» و دومی «دی بلال» بود. بعد از این دو کار تصمیم گرفتم خودم کارهایم را بسازم و چون سبک نویی بود و طعم جدیدی داشت، خیلی پرریسک بود اما وقتی بعد از اجرای «ماه مو» کلیپ این کار یک‌ونیم‌میلیون بازدید داشت، یا وقتی «تردید» را 2میلیون‌و500هزار نفر دیدند، به این باور رسیدم که در این راه می‌شود ریسک کرد و نتیجه گرفت.

اتفاقا خیلی‌ها می‌گویند عرفان کجا رفتی؟ عصر جدید تمام شد و تو دیگر نیستی. در واقع این روزها به‌شدت درگیر همین کارم. شکرخدا 4آهنگ در بستر عصر جدید آماده شده که اینها قطعا جزو آلبوم‌ام خواهند بود. چند آهنگ دیگر هم تقریبا آماده است و فقط باید تنظیم شوند تا بتوانم آنها را در قالب یک آلبوم کامل ارائه بدهم. ان‌شاءالله به‌زودی