یکی از این افراد گفته است: «مطهری با مواضع سیاسی خود اصولگرایان را از خود دور میکند و با مواضع فرهنگیاش اصلاحطلبان را» و چنین نتیجه گرفته است که چگونه میخواهد رأی و نظر هواداران این دو جناح یا دست کم یکی از آنها را جلب نماید؟
منطق حاکم بر این گفته و سخنانی از این دست، این است که برای پیروزی در عرصه رقابت باید سخنی را که باعث رنجش خاطر برخی رأیدهندگان میشود بر زبان نراند، هرچند آن سخن حقیقت داشته باشد و مصلحت جامعه را تأمین کند. این منطق، شوربختانه تا حدود زیادی بر گفتمان سیاسی رقبای حاضر در انتخاباتهای چند سال اخیر حاکم بوده است که برای حذف رقیب و کسب پیروزی به هر وسیلهای میتوان توسل جست و به قول معروف «هدف وسیله را توجیه میکند»، حال این وسیله میتواند تخریب رقبا از طریق هتک حرمت و حیثیت آنان به بهانه افشاگری و ایراد افتراء و تهمت باشد و یا کتمان حقیقت و خوشایند افراد سخن گفتن.
و اما بعد... آنچه به عنوان انتقاد به دکتر مطهری توسط اشخاص نامبرده یاد میشود، عمدتاً به موضع ایشان نسبت به پوشش اسلامی مربوط میشود. این در حالی است که ایشان بارها گفتهاست قائل به سختگیری در این موضوع نیستم. از جمله آقای محمدرضا جلاییپور اینطور میگوید: «اجماع فقهای سنتی این است که در عصر پیامبر و امامان این حکم شرعی (حجاب) تحمیل نمیشده و مثل بسیاری از واجبات شرعی (از جمله نماز) داوطلبانه و بدون تحمیل توسط مؤمنان انجام میشده است.»
فرضا این سخن درست باشد، بیحجابی در آن دوره با این دوره بسیار متفاوت است. بیحجابی در آن دوره شبیه بیحجابی برخی زنان روستایی ما بوده که مثلاً هنگام کار قسمتی از دست آنها پیداست، اما بیحجابی در این دوره یعنی آنچه در دنیای غرب میبینیم که مساوی است با نیمهعریانی و عریانی، آنهم با فنون مختلف دلربایی. نکته مغفول دیگر در این انتقاد این است که بین واجبات شرعی که جنبه فردی محض دارند با آن دسته از واجبات شرعی که واجد جنبه اجتماعی نیز هستند و از قضا به سبب این جنبه خاص اجتماعی، الزام قانونی متوجه آنهاست، خلط صورت گرفته است. آری، نماز یک واجب شرعی است که هرچند دارای آثار و نتایج اجتماعی است، اما به خودی خود و به قول منطقیون «اولاً و بالذات» یک فریضه فردی به شمار می آید و لذا نباید و نمیتوان برای فرد تارکالصلوه مجازات قانونی وضع کرد، و البته کیفر اخروی آن در جای خود محفوظ است. مثال دیگر، روزه است. چنان که میدانیم در شرع اسلام برای شخص روزهخوار در ملأ عامـ حتی با عذر شرعی ـ مجازات تعیین شده است.
اما همین عمل روزهخواری ـ حتی بدون عذر شرعی ـ اگر در ملأ عام صورت نگیرد، هیچ مجازات قانونی متوجه آن نخواهد بود و چنانچه فردی به حریم خصوصی فرد روزهخوار وارد شود و او را به خاطر این عمل تنبیه نماید، قانون برای این فرد به علت ورود به حریم خصوصی مجازات تعیین کرده است. موضوع حجاب نیز آنجا که الزام قانونی پیدا میکند مشمول این حکم کلی است و اگرنه الزام به رعایت حجاب در حریم خصوصی نه ممکن است و نه مفید و نه اساساً معنای محصلی دارد، چرا که اعتقاد و باور به حجاب مانند هر اعتقاد و باور دیگری اجباربردار نیست. در خاتمه جهت آگاهی بیشتر از مبانی نظری پوشش اسلامی، مطالعه کتاب «مسئله حجاب» اثر استاد شهید مرتضی مطهری را به مخاطبان محترم پیشنهاد میکنم.
1727